حرف‌ها

گاهی اوقات

از زباله‌های هسته‌ای هم خطرناک‌ترند

هیچ جا نمی‌شود چال‌شان کرد ...

در زندگی روزهایی هست که هست

و همین بودنش

خراب می‌کند احوال آدم را ...

سقف ِ امنی است

... آسمانم ...

از بی بامی ، گلایه ای نیست

بی پرندگی ، درد ِ مزمن ِ این روز هاست ...

گاهــــــــی دلـــــــم می خواهــــــــد

یــــــک گوشـــــــه بنشینــــــم

پشتـــــــــم را بکنــــــــم به دنیــــــــا

...

پــــــاهـــــایم را بغــــــل کنـــــــم وبلنــــــدبلنــــــد بگویــــــــم؛

مـــــن قهرم

دیـــــگه بازی نمیکنــــــم...!

هروقت از دست کسی یا چیزی ناراحت شدی فقط یه لحظه به نبودنش فکرکن!

عمري گذشت تا باورمان شد آنچه را باد برد... خودمان بوديم...

یادم نرود که: من تنها هستم... اما تنها من نیستم که تنها هستم!

هی فلانی میدانی؟ میگویند رسم زندگی چنین است... می آیند .....می

مانند.....عادت میدهند......و میروند وتو در خود می مانی وتو تنها می مانی

راستی نگفتی رسم تو نیز چنین است؟...... مثل همه ی فلانی ها ؟؟؟

دلتنگ نیستم.... نه برای روزهایی که رفت..... نه برای خاطراتی که

گذشت...... اندوهگین نیستم برای تمامی اشک هایی که ریختم..... برای تمامی

اه هایی که کشیدم.... من هم یاد گرفته ام شانه بالا بیندازم....... و بگویم

به درک

ﻋــﺎﺩﺕ ﻣﯿــﮑﻨﻢ ﺑــﻪ ﺩﺍﺷــﺘﻦ ﭼﯿــﺰﯼ ﻭ ﺳــﭙﺲ ﻧﺪﺍﺷــﺘﻨﺶ ، ﺑــﻪ ﺑــﻮﺩﻥ

ﮐﺴــﯽ ﻭ ﺳــﭙﺲ ﺑــﻪ ﻧﺒﻮﺩﻧــﺶ ، ﺗﻨــﻬﺎ ﻋــﺎﺩﺕ ﻣﯿــﮑﻨﻢ ، ﺍﻣــﺎ ﻓــﺮﺍﻣــﻮﺵ

... ... ﻧــﻪ !

دلــتــنــگــی . . . ؟ حــاضــر

غــــم . . . ؟ حــاضــر

درد . . . ؟ حــاضــر

دوری . . . ؟ حــاضــر

عــشــق . . . ؟

بلنـــــــــدتر میخوانـــــــــم ، عشــــــــــق . . . ؟

باز هـــــــم نیامــــــــده ؟ ؟ ؟ . . .

غیبـــــــــت هایــــــش از حـــــــــد مجاز چنـــــــــدیست کــه گذشتـــــــــه

اخــــــــــراجش میــــــــــــــکنم !

نیازهایم را درون قایقی کاغذی گذاشتم و به دریای سکوت سپردم. وقتی

برآورده نمی شوند همان بهتر به دست سکوت بسپارمشان. جایشان امن تر خواهد

بود، به یقین!

عشق رو " اد" کن .. به احساسات قشنگت" پي ام" بده .. غم ر و " دليت" کن

براي غرور" آف" بزار بگو بشکن آخه دنيا دو روزه .. و خيانت رو"هک" کن

ازانسانيت " کپي" بگير و " سندتوآل" کن با صداقت، وفا و معرفت هم "چت" کن

از زيبا ترين خاطره هاي زندگيت" وب" بگير

به قول حسین پناهی:

نیستیم !

به دنیا می آییم...

عکس ِ یک نفره می گیریم !

بزرگ می شویم ،

عکس ِ دو نفره می گیریم !

پیر می شویم ،

عکس ِ یک نفره می گیریم …

و بعد...

دوباره باز نیستیم ...

گاهی فرار میکنم ، از فکر کردن به تو مثل رد کردن آهنگی که خیلی دوستش دارم . . .

روزی خواهم آمد و پیامی خواهم آورد...

خواهم آمد گل یاسی به گدا خواهم داد

زن زیبای جذامی را گوشواری دیگر خواهم بخشید

کور را خواهم گفتم : چه تماشا دارد باغ ...

هر چه دشنام از لب خواهم برچید

هر چه دیوار از جا خواهم برکند

رهزنان را خواهم گفت : کاروانی آمد بارش لبخند

ابر را پاره خواهم کرد

من گره خواهم زد چشمان را با خورشید ، دل ها را با عشق ،سایه ها را با آب ،شاخه ها را با باد

و به هم خواهم پیوست،خواب کودک را با زمزمه زنجره ها

بادبادک ها به هوا خواهم برد

گلدان ها آب خواهم داد ...

خواهم آمد ،سر هر دیواری میخکی خواهم کاشت

پای هر پنجره ای شعری خواهم خواند

هر کلاغی را کاجی خواهم داد

مار را خواهم گفت : چه شکوهی دارد غوک

آشتی خواهم داد

آشنا خواهم کرد

راه خواهم رفت

نور خواهم خورد

دوست خواهم داشت

سهراب سپهری                                                                               

چه کرده ای " تو " با دلــــــــم ؟ که از تو پیش دیـگران گلایه هــــم که می کنم شـــــعر حساب می شود ...

روزگاریســت که آدمـ ها فقط سقف مشــترک دارند ، نه زندگی مشــترک

هر روز تکراریست

صبح هم ماجرای ساده ایست

گنجشکها بی خودی شلوغش می کنند

هی رفیق... زیادى خوبی نكن! انسان است، فراموشكار است...! از تنهایيش

كه در بیاید، تنهایيت را دور میزند! پشت می كند به تو، به گذشته ات...! حتی

روزی میرسد که به تو هم میگوید: شما !؟

درشکه ای سیاه می خواهم که یاد تو را با خود ببرد یـــا نــــــــه

نـــــــــــــه … یــــاد تـــــــــــو باشد مــــــــــرا با خود ببرد …

نگران نباش حال دلم خوب است..ارام گوشه ای نشسته و رویاهایش را به خاک میسپارد...

هیس!! ساکت!!

یه کف مرتب به افتخارش بزنید..

چه با احساس منو گذاشت و رفت...

تـــا حــــــالا شده دلــــت انقدر بگیره و انقدر بــــی حــــوصله بشی و انقدر ...

ولــــــی نــــدونی دلـــت از چـــــــی !؟ از کـــــــــی !؟ از کـــــــجا گـــــــرفته !؟

دلــــــــم بد جور گرفته ! دلم برای یه بار هم که شده پایان خوش می خواد

لطفا خیلی دوستم نداشته باشید..

از اخرین باری که خیلی دوستم داشتند تا امروز..

خیلی سخت گذشت!!!

مـــردم

منــتظر فرا رسیدن ســال نــو بودند

تا دوبــاره

به عـــادت های كهـــنه مشــــغول شونـــد ... !

مردمانی هستندکه میخواهند بدانند

تو چه "مرگت"است؟؟!!؟

و وقتی فهمیدند چه مرگت است ؟؟...

بهت می گویند:"بس کن انرزی منفی نفرست...!

این جاست که که سکوت معنا پیدامیکند

وتنهایی میشود تنها چاره

بعضی آدما مثل لیوان میمونن … زیادتر از ظرفیت که بهشون بها بدی سر ریز میکنن ، اول خودشونو به گند میکشن بعد دور و برشون رو !

به کرمهای اطرافتان پیله نکنید توهّم پروانه شدن می گیرند

سکوت کن

بلندترین فریاد دنیا

اشكی است كه

بی صدا از گوشه ی چشم جاری می شود

اما باز هم سکوت کن.....!

به قول حسین پناهی: می دانی ، یک وقت هایی باید روی یک تکه کاغذ بنویسی

"تـعطیــل است" و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت، باید به خودت استراحت بدهی،

دراز بکشی دست هایت را زیر سرت بگذاری به آسمان خیره شوی و بی خیال ســوت

بزنی، در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند،

آن وقت با خودت بگویـی : بگذار منتـظـر بمانند ...

برای دلم گاهی پدر می شوم..

خشمگین می گویم: بس کن!  تو دیگر بزرگ شده ای..

نقش درختی خشک را در زندگی بازی می کنم!!

نمی دانم، باید منتظر بهار باشم یا تبر..

نعره ی هیچ شیری، خانه ی چوبی را خراب نمی کند..

من از سکوت موریانه ها می ترسم!!

چقدر سخته منطقی باشی..

درحالی که احساساتت داره خفت می کنه..

هر پرهــــــیزکار گذشـــــــته ای دارد

و هر گناهکار آینده ای

پس ، قضــــــــاوت نکن . . .

بياييد در سال جديد به هم ديگر يک قولي بدهيم:

همديگر را نفروشيم....

که واسه خودمون ادماي جديد بخريم...!!!

اگر

امروز معبودها سطحی و احمقانه شده اند و اگر مردم قهرمان پرست شده اند ,

علت این است که نسل جوان در خود خلاء پرستیدن احساس می کند و این احساس را

با هر چه که دم دستش بیاید برطرف می سازد .

دکتر علی شریعتی / تاریخ تمدن 2