نا گفته های دلم

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 14635
نویسنده پیام
elena آفلاین


ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
نا گفته های دلم
نا گفته های دلم


از آدمہا بگـــ ـــذر
دلتـ  ـ ـ را گنده تــ ـر ڪـטּ
ناراحتـ ـ ـ ـ ایـטּ  نبــــ ــاش ڪہ چرا جاده ے رفاقتـ ـ ـ ـ
با تو  همیشہ یڪ طرفہ اَستـ ـ ـ ـ
مہم نیستـ ـ ـ ـ اگر  همیشہ یڪ طرفہ اے
شاد باش ڪہ چیزے ڪم نگذاشتہ  اے
و بدهڪار خودتـ ـ ـ ، رفاقتتـ ـ ـ ـ و خُــ  ــدایتـ ـ ـ ـ نیستے





امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
جمعه 18 اسفند 1391 - 21:25
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 11 کاربر از elena به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: saeed_1391 & 637 & masoud & banoo & vahid & shiva13 & farshid & maktab110 & alirezafn & gomnam & hedayat &
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
نا گفته های دلم
بعضی وقتا مجبوری تو فضای بغضت بخندی  
دلت بگیره ولی دلگیری نکنی
شاکی بشی ولی شکایت نکنی
گریه کنی اما نذاری اشکات پیدا شن
خیلی چیزارو ببینی ولی ندیدش بگیری
خیلی حرفارو بشنوی ولی نشنیده بگیری
خیلی ها دلتو بشکنن و تو فقط سکوت کنی. . .



امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
جمعه 18 اسفند 1391 - 21:29
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 9 کاربر از elena به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: saeed_1391 / fatima313 / vahid / shiva13 / alirezafn / farshid / maktab110 / samimi / fmf66642 /
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
نا گفته های دلم
می شود باران ببارد؟
همین امشب!
قول می دهم فقط
قطره های پاکش را بغل کنم!
و بی هیچ اشکی
دستهایش را بگیرم
قول می دهم
فقط بویش را حس کنم!
اصلا اگر ببارد
فقط از پشت پنجره نگاهش می کنم
قول می دهم برایش شعر نگویم
فقط... می شود؟
امشب.... ؟
خدایا
دلم به اندازه تمام روزهای بارانی تنگ است






امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
جمعه 18 اسفند 1391 - 21:31
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 9 کاربر از elena به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: maktab110 / saeed_1391 / 637 / zeinab / fatima313 / vahid / shiva13 / farshid / samimi /
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
نا گفته های دلم
من از عطرِ آهسته‌ی هوا می فهمم
تو بايد تازه‌گی ها
از
اينجا گذشته باشی.
گفت‌وگویِ مخفی ماه وُ
پرده‌پوشیِ آب هم
...
همين را می گويند.
ديگر نيازی به دعای دريا
نيست

گلدان‌ها را آب داده‌ام
ظرف‌ها را شسته‌ام
خانه را رُفت و رو
کرده‌ام

دنيا خيلی خوب است،
بيا!
علامتِ خانه‌بودنِ من
همين پنجره‌ی رو به جنوبِ
آفتاب است،
تا تو نيايی
پرده را نخواهم کشيد.

علی صالحی



امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
جمعه 18 اسفند 1391 - 21:38
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 6 کاربر از elena به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: banoo / fatima313 / vahid / shiva13 / farshid / maktab110 /
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
نا گفته های دلم
می دانی در دنیا هیچ چیز غیر قابل توضیح تر از این اتفاق نیست که
آنکه من بُزرگش کردم ، کوچَکم کرد


امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
جمعه 18 اسفند 1391 - 21:39
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 5 کاربر از elena به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: gomnam / fatima313 / vahid / shiva13 / maktab110 /
maktab110 آفلاین



ارسال‌ها : 2531
عضویت: 30 /5 /1391
محل زندگی: ارومیه
سن: 30
تشکرها : 3769
تشکر شده : 2547
نا گفته های دلم
کاملا موافقم

جمعه 18 اسفند 1391 - 21:41
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از maktab110 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: elena / shiva13 /
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
نا گفته های دلم
آهای زندگی ... !
کلاهت را به هوا بیانداز

که من دیگر جان بازی کردن ندارم ...!


تو بردی ... !


امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
جمعه 18 اسفند 1391 - 21:44
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 4 کاربر از elena به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: nasrin / shiva13 / farshid / maktab110 /
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
نا گفته های دلم
آدم ها عجیب اند . . .
در کودکی به عروسکی که باید با آن بازی کنند،

دل می بندند!

اما وقتی بزرگ می شوند،

با دل آدمی که باید به آن دل ببندند،

بازی می کنند!!!



امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
جمعه 18 اسفند 1391 - 21:48
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 6 کاربر از elena به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 / zeinab / fatima313 / shiva13 / farshid / maktab110 /
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
نا گفته های دلم
حکایت رفاقت من با تو ،
حکایت "قهوه " ایست ، که امروز به یاد تو ،
تلخ تلخ نوشیدم ! که با هر جرعه،
بسیار اندیشیدم که این طعم را دوست دارم یا نه ؟!
و آنقدر گیر کردم بین دوست داشتن و نداشتن ، که انتظار تمام شدنش را نداشتم ! و تمام شد ،
فهمیدم ،
"باز هم قهوه میخواهم "!!!
حتی ، تلخ تلخ تلخ




امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
جمعه 18 اسفند 1391 - 21:54
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 7 کاربر از elena به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: saeed_1391 / 637 / zeinab / vahid / shiva13 / farshid / maktab110 /
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
نا گفته های دلم



تکرار شده ام

تکرار...

در بی رحمی زمان

مثل سه نقطه آخر حرف هایت

که تمامی ندارند

و نقطه , نقطه سطر هایم را به بند می کشند

تو...

در کجای حادثه پنهانی

که رد اشک هایم رو نمی گیری

من

در انزوای سکوت

نبودنت را

باور کردم...




امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
جمعه 18 اسفند 1391 - 21:58
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 6 کاربر از elena به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: saeed_1391 / 637 / nasrin / shiva13 / farshid / maktab110 /
saeed_1391 آفلاین



ارسال‌ها : 1961
عضویت: 5 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 24
تشکرها : 1841
تشکر شده : 2254
نا گفته های دلم
اونوقت این تاپیک شخصی هست یا مثل تاپیکهای دیگر دوستان عمومی؟

امضای کاربر :

عجیب روزگاریست ، شیطان فریاد می زند آدم پیدا کنید سجده خواهم کرد

جمعه 18 اسفند 1391 - 23:47
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از saeed_1391 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: elena / shiva13 / maktab110 /
zeinab آفلاین



ارسال‌ها : 5005
عضویت: 9 /5 /1391
تشکرها : 4825
تشکر شده : 6889
نا گفته های دلم



اگر چه نزد شما تشنه ی سخن بودم

كسی كه حرف دلش را نگفت من بودم

دلم برای خودم تنگ می شود آری

همیشه بی خبر از حال خویشتن بودم

نشد جواب بگیرم سلام هایم را

هر آنچه شیفته تر از پی شدن بودم

چگونه شرح دهم عمق خستگی ها را ؟

اشاره ای كنم انگار كوهكن بودم

امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست

پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.
شنبه 19 اسفند 1391 - 00:52
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 5 کاربر از zeinab به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 / elena / vahid / shiva13 / maktab110 /
637 آفلاین



ارسال‌ها : 1388
عضویت: 30 /6 /1391
محل زندگی: Qom
سن: 22
تشکرها : 3408
تشکر شده : 3683
نا گفته های دلم

بعد از من اگر روزی بغض گلویت را فشرد...
پای احساست اگر بر سنگ خورد...
یا اگر یک روز دستان تو هم
گرمی دست کسی را در میان خود ندید...
و ندر آن هنگام تلخ
که فضای سینه ات جز آه آتشناک
چیزی را نمی داد گذر...
یادی از این پسر افسرده کن
بعد از من اگر زین کوچه ها
قلب تنهایی گذشت...
در نگاه او اگر برق نیاز
بر دو پایش پینه بود...
یادی از این خسته ی دلمرده کن
روزگاری بعد از این شاخه خشکی اگر دیدی به باغ...
بلبل افسرده ای دیدی به شاخ...
یادی از این شاعر پژمرده کن
گر شبی تنها شدی در خلوتی...
یافتی از بهر گریه مهلتی...
لیک اشکی گونه ات را تر نکرد...
درد خود را با خدا گفتی ولی باور نکرد...
روزگاری بعد از این
گر تو هم عاشق شدی...
یاد کن از من که...

هیچ...






امضای کاربر :                   

                                    وقــتی زمــیـن از جــاذبـه حـرف زد ، هـمه پــرنـدگـان بــه او خـندیــدند...


شنبه 19 اسفند 1391 - 01:14
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از 637 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: zeinab / elena / nasrin /
637 آفلاین



ارسال‌ها : 1388
عضویت: 30 /6 /1391
محل زندگی: Qom
سن: 22
تشکرها : 3408
تشکر شده : 3683
نا گفته های دلم

سلام روزگار... چه میکنی با نامردی مردمان..
من هم ..اگر بگذارند ...
دارم خرده های دلم را...
چسب میزنم...  راستی این دل ...
دل می شود ؟

امضای کاربر :                   

                                    وقــتی زمــیـن از جــاذبـه حـرف زد ، هـمه پــرنـدگـان بــه او خـندیــدند...


شنبه 19 اسفند 1391 - 01:15
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 6 کاربر از 637 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: zeinab / masoud / elena / maryam / vahid / sara /
zeinab آفلاین



ارسال‌ها : 5005
عضویت: 9 /5 /1391
تشکرها : 4825
تشکر شده : 6889
نا گفته های دلم
آشفتگیَ‌م را از پیشانیِ کلماتم بخوان
.
.
.
اینجا
چارگوشه‌ی - دلی -
آتش به پا کرده اند
.
.
.
اینجا
کسی
میانِ سعادت و شقاوت
دست و پا می زند
.
.
.
اینجا
دلی
از همه چیز - دست شسته - است
.
.
.
اینجا
- دلی -
بی - دِل -
شده است

امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست

پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.
شنبه 19 اسفند 1391 - 01:19
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 4 کاربر از zeinab به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 / masoud / elena / nasrin /
zeinab آفلاین



ارسال‌ها : 5005
عضویت: 9 /5 /1391
تشکرها : 4825
تشکر شده : 6889
نا گفته های دلم



این روزهــــایم به تظاهر می گذرد...



تظاهر به بی تفاوتی،



تظاهر به بی خیـــــالی،



به شادی،



به اینکه دیگــــر هیچ چیز مهم نیست...



اما . . .



چه سخت می کاهد از جانم این "نمایش"

امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست

پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.
شنبه 19 اسفند 1391 - 02:07
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از zeinab به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: masoud / elena /
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
نا گفته های دلم
نقل قول از saeed_1391
اونوقت این تاپیک شخصی هست یا مثل تاپیکهای دیگر دوستان عمومی؟
عمومی هست .... منم حرفامو اینجا میذارم که دیگه پراکنده نباشه



امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
شنبه 19 اسفند 1391 - 08:08
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از elena به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: maktab110 /
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
نا گفته های دلم

به دنبال ویلچری میگردم برای روزگار !!!

ظاهرا پای برای راه آمدن با من ندارد ...





امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
شنبه 19 اسفند 1391 - 18:53
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از elena به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: maryam / fatima313 / maktab110 /
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
نا گفته های دلم

امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
شنبه 19 اسفند 1391 - 18:56
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از elena به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: nasrin / maktab110 /
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
نا گفته های دلم
گفتی قیدت را بزنم ...
اما دوست داشتن من از اول هم بی قید و شرط بود !!!





امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
شنبه 19 اسفند 1391 - 19:05
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از elena به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: nasrin / maktab110 /
saeed_1391 آفلاین



ارسال‌ها : 1961
عضویت: 5 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 24
تشکرها : 1841
تشکر شده : 2254
نا گفته های دلم
میگویند: " دلتنگــــــــــ " نباشمـــــــــــخدایـــــــــــ منـــــــــــ....
انگار بهــ آبــــــــــــــــ میگویند
 "خیســـــ" نبــــاشــــــــــــــــ....




امضای کاربر :

عجیب روزگاریست ، شیطان فریاد می زند آدم پیدا کنید سجده خواهم کرد

شنبه 19 اسفند 1391 - 19:49
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از saeed_1391 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: elena / banoo / fatima313 /
saeed_1391 آفلاین



ارسال‌ها : 1961
عضویت: 5 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 24
تشکرها : 1841
تشکر شده : 2254
نا گفته های دلم
کوچ همان کوچ بود

سفر همان سفر

شاید فقط جای لحظه ها عوض شده بود!!

تنهایی همان بود همان تنهایی همان....

من هم اگر چیزی نگفتمِ

از روی عادت بود و تکرار

افسوس حرفی هم اگر هست اینست

 

خستـــــــــــــــــــــــــه ام





 

امضای کاربر :

عجیب روزگاریست ، شیطان فریاد می زند آدم پیدا کنید سجده خواهم کرد

شنبه 19 اسفند 1391 - 19:51
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از saeed_1391 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: elena / fatima313 /
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
نا گفته های دلم
ما بال هایمان را
به بادِ "زمان" دادیم
می بینی؟
ما قرار بود فرشته باشیم
تو بی گناه بودی
من بی گناه
زمان اما دست بر گلو می گذارد
می گوید:
زندگی را و زمین را چه به این حرف ها!؟
چه به این بال ها!؟
چه غلط ها...!

ما بال هایمان را
به زمان باج دادیم
تا "زندگی" کنیم!


امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
شنبه 19 اسفند 1391 - 22:33
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از elena به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: saeed_1391 / maktab110 /
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
نا گفته های دلم
گاهی دلت بهانه هایی می گیرد که خودت انگشت به دهان می مانی...
گاهی دلتنگی هایی داری که فقط باید فریادشان بزنی اما سکوت می کنی ...
گاهی پشیمانی از کرده و ناکرده ات...

گاهی دلت نمی خواهد دیروز را به یاد بیاوری انگیزه ای برای فردا نداری و حال هم که...


گاهی فقط دلت میخواهد زانو هایت را تنگ در آغوش بگیری و گوشه ای گوشه ترین گوشه ای...! که می شناسی بنشینی و"فقط" نگاه کنی...

گاهی چقدر دلت برای یک خیال راحت تنگ می شود...

گاهی دلگیری...شاید از خودت
.




امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
شنبه 19 اسفند 1391 - 22:38
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 4 کاربر از elena به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: saeed_1391 / 637 / banoo / maktab110 /
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
نا گفته های دلم
*اینجا، این جا را از هم جدا  مینویسند*
اینجا یکدیگر، یکدیگر نیست
بلکه یک دیگر است
مکث زیاد شده  است
میان واژه ها
میان حرف ها
میان شخص ها
یادت است
*من و تو* را،  
من و تو مینوشتیم، میخواندیم،
تلفظش می شد *منو تو* تا بشود *ما*  حالا
*من و تو را همان، من و تو مینویسیم*، ولی...
تلفظش فرق کرده است
مکث  است بین *من، و، تو* بوی شک می دهد این مکث ها ،این فاصله ها
بوی جدایی میدهد  اینها ، حالا...
من، منم...!! تو، تو میشوی اگر نشوی *شما*
و، میرود پی کارش  
( ، ) می شود جایش
و این ( ، ) عجیب
بوی جدایی میدهد...!!

امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
شنبه 19 اسفند 1391 - 23:13
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 4 کاربر از elena به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: zeinab / 637 / fatima313 / maktab110 /
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
نا گفته های دلم
نميدانم از چه بنويسم از تمام آنچه که در دلم هست و هيچ کس جز خداي مهربان از آن خبر ندارد
از تمام دلتنگيهايم در زندگيم که هيچ کس جز او نميداند ...
از تمام رازهايم ، از تمام باورهايم و از تمام علايقم که نميدانم چگونه به باور برسانم ...
چه مينويسم ؟؟؟؟ بايد بيشتر تدبير کنم !!! بايد در مسايل منصفانه برخورد کرد ...
کاش سرنوشت جز اين مي نوشت انگار سکوت جايي بهتر از لبانم پيدا نکرده!پس فقط مي نويسم


امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
یکشنبه 20 اسفند 1391 - 00:02
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از elena به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 / maktab110 /
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
نا گفته های دلم
بیمار خنده های توام بیشتر بخند . . .

فریدون مشیری



امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
یکشنبه 20 اسفند 1391 - 14:16
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از elena به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 / fatima313 / maktab110 /
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
نا گفته های دلم
دنیا کثیفه ، با اشکای توام تمیز نمیشه....


مادر


علی حاتمی




امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
یکشنبه 20 اسفند 1391 - 14:50
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 4 کاربر از elena به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 / nasrin / fatima313 / maktab110 /
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
نا گفته های دلم
کمی
در حوالی دلم
ابریست
کسی نیست تا بتوانم
راحت و بی ترس
سر بر شانه اش
بگذارم و
اشک بریزم
تنها
سر بر شانه دیوار میگذارم
که شانه از من خالی نمیکند
تنها خودم را در اغوش سرد
خود میگیرم
حداقل اغوش سردم
مرا رها نمیکند



امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
یکشنبه 20 اسفند 1391 - 20:47
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 4 کاربر از elena به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 / zeinab / nasrin / maktab110 /
zeinab آفلاین



ارسال‌ها : 5005
عضویت: 9 /5 /1391
تشکرها : 4825
تشکر شده : 6889
نا گفته های دلم
چـقـدر خـوبــه بـعـضـی از آدمــا بـدونـن کـه

اگـه چـیـزی رو بـه روشـون نـمیــاری

از "ســـــادگــــــــی" نـیـسـت ...

شـایـد دیـگـه اونـقـدر واسـت مـهـم نیـســتـن کـه

روشـون حـــســـــــــاس بـاشــی ...

امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست

پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.
دوشنبه 21 اسفند 1391 - 00:16
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 4 کاربر از zeinab به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 / gomnam / elena / maryam /
zeinab آفلاین



ارسال‌ها : 5005
عضویت: 9 /5 /1391
تشکرها : 4825
تشکر شده : 6889
نا گفته های دلم



آدم ها لالت می کنند



بعد هی می پرسند



چرا حرف نمی زنی



این خنده دار ترین نمایشنامه ی دنیاست . . .

امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست

پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.
دوشنبه 21 اسفند 1391 - 00:17
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 5 کاربر از zeinab به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 / gomnam / maryam / elena / fatima313 /
zeinab آفلاین



ارسال‌ها : 5005
عضویت: 9 /5 /1391
تشکرها : 4825
تشکر شده : 6889
نا گفته های دلم
گاهی آدم می ماند بین بودن یا نبودن !

به رفتن که فکر می کنی ، اتفاقی میفتد که منصرف می شوی !

می خواهی بمانی ، رفتاری می بینی که انگار باید بروی !

این بلاتکلیفی خودش کلی جهنم است !

امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست

پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.
دوشنبه 21 اسفند 1391 - 01:25
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از zeinab به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: maryam / elena /
zeinab آفلاین



ارسال‌ها : 5005
عضویت: 9 /5 /1391
تشکرها : 4825
تشکر شده : 6889
نا گفته های دلم
خدایا جای سوره ای به نام (عشق) در قرآنت خالی است

که اینگونه آغاز شود:

و قسم به روزی که قلبت را میشکنند

و جز خدایت مرهمی نخواهی یافت...!

امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست

پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.
دوشنبه 21 اسفند 1391 - 01:27
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 4 کاربر از zeinab به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 / maryam / elena / fatima313 /
zeinab آفلاین



ارسال‌ها : 5005
عضویت: 9 /5 /1391
تشکرها : 4825
تشکر شده : 6889
نا گفته های دلم
دلگیـــر نبــاش!



دلـــت کــه گیـــــر بــاشـد؛







رهـــا نمـی شــوی.....!



یــادت بــاشد :



خــداونـــد ، بنــدگان خـود را؛



بـــا آنچــه بـــدان دل-بستـه انــد مـــی آزمـــاید ..

امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست

پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.
دوشنبه 21 اسفند 1391 - 01:42
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از zeinab به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: elena /
zeinab آفلاین



ارسال‌ها : 5005
عضویت: 9 /5 /1391
تشکرها : 4825
تشکر شده : 6889
نا گفته های دلم

امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست

پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.
دوشنبه 21 اسفند 1391 - 01:51
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از zeinab به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 / maryam / elena /
zeinab آفلاین



ارسال‌ها : 5005
عضویت: 9 /5 /1391
تشکرها : 4825
تشکر شده : 6889
نا گفته های دلم
مسکینی دیدم با کفش پاره شکر می کرد خدا را !

گفتم که کفش پاره شکر خدا ندارد !؟!

گفتا یکی شکر می کرد ، دیدم که پا ندارد...

امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست

پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.
دوشنبه 21 اسفند 1391 - 02:35
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از zeinab به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 / maryam / elena /
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
نا گفته های دلم
دیـــــــــــــروز:
ســادگی زیباتـرین رنگــــــــــ دنیا بود..
امـــــــــــــــروز:
ســـــــــادگی بزرگــ ترین خــــطای آدمــــــــــهاست …

امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
دوشنبه 21 اسفند 1391 - 14:29
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از elena به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: maktab110 /
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
نا گفته های دلم
این روزها شبیه شیشه ی ماشین شده ام !
خرد و تکه تکه شده ام ....
اما از هم نمیپاشم ..
ولی شکسته ام
باور کن




امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
دوشنبه 21 اسفند 1391 - 14:39
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از elena به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: zeinab / maktab110 /
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
نا گفته های دلم
هربار که می خواهم به سمتت بیایم

یادم می افتد

"دلتنگی"

دلیل خوبی برای تکرار یک اشتباه نیست....







امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
دوشنبه 21 اسفند 1391 - 14:40
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از elena به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: maktab110 /
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
نا گفته های دلم

حاصل سبزترین باور من برگ زردیست که از لای ورقهای دلم می ریزد"
مانده ام سخت غریب...
دیگر از سبزترین حادثه هم
میترسم...

امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
دوشنبه 21 اسفند 1391 - 14:44
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از elena به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: nasrin / saeed_1391 / maktab110 /
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
نا گفته های دلم
کاش هفت ساله بودم
روی نیمکت چوبی می نشستم
مداد سوسماری در دست
باصدای تو دیکته می نوشتم
تو می گفتی بنویس دلتنگی
... من آن را اشتباه می نگاشتم
اخمی بر چهره می نشاندی و من
به جبران
دلتنگی را هزار بار می نوشتم!


امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
دوشنبه 21 اسفند 1391 - 22:54
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 4 کاربر از elena به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: saeed_1391 / banoo / maktab110 / shiva13 /
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :

Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group