تعداد بازدید 5858

sondos

همیشه نیاز نیست برای خوشحالی به چیز خیلی بزرگ یا کارهای خیلی متفاوتی فکر کنیم.

فقط کافیست به چیزهای کوچک اطرافمان بیشتر دقت کنیم. همین.

نمونه هایی از چیزهای کوچکی که باعث خوشحالی میشوند ... شمام چيزي به ذهنتون رسيد بنويسيد

sondos

* وقتي اسم و رسم آهنگي را پيدا كني كه مدتها بود دنبالش بودي*

sondos

* وقتي نوزادي انگشتت رو محكم ميگيره*

elena

دومی رو خیلی دوست دارم ...

sondos

* پيدا كردن سر نوار چسب*

sondos

*پيدا كردن پول از جيب لباسي كه خيلي وقته نپوشيدي*

sondos

*بوي تن نوزاد*( به قول شوهر خواهرم كاش ادكلنشو ميفروختن ،ميخريديم)

sondos

* صبح نميري دانشگاه بعد ميشنوي كه كلاس تشكيل نشده*

sondos

* وقتي خوابي،يكي پتو بندازه روت*

sondos

*يهو نگات بهش بيفته و ببيني اونم داشته بهت نگا ميكرده*

sondos

*گوشيت مي افته اما هدفونت نميذاره بخوره زمين*

ania

نقل قول از sondos
*بوي تن نوزاد*( به قول شوهر خواهرم كاش ادكلنشو ميفروختن ،ميخريديم)

سندس جان این مورد رو دیدم، یاد حرف مسئول فرهنگی دانشگاهمون افتادم..
میگفت: این خانمارو دیدید ک مثلاً بهشون میگی فک کنم باید جای بچت رو عوض کنی!!!
بعد بهشون برمیخوره، میگن: اینطوری نگو، بچم بو گل میده..

ania

و اما شادی های کوچک این ایام عید برای من..
عیدی هایی بود ک گرفتم...

قربون این فامیلای باشعورمون برم...
نرخ عیدی رو با تورم روز حساب کردن..
در بعضی موارد مشاهده شد، عیدیا حتی ب سه برابر هم رسیده..

sondos

*نقاشي كشيدن روي شيشه بخار گرفته*

sondos

*تو اولين نفر باشي كه از يك مسير برفي رد ميشه*

sondos

* بعد يه مدت بي خبري از يه دوست، خودش پيداش بشه *( اين الان واسه خود من اتفاق افتاد...)*

ania

نقل قول از sondos
آنيا جون اون مورد بوي تن بود ولي موردي كه شما فرمودي!!!!!

ولي خدائي من خودم كه هيچ جوره با بچه جماعت كنار نميام ولي واقعا از بوي تن نوزاد خيلي خوشم اومده

بچه؟؟؟؟
نگو اینجوری سندس جان.. گناه داره...
من عاشقه بچم...

ania

از بیرون خیلی خسته بیای خونه و ببینی ناهار، غذای مورد علاقت هست..
اینم برای من خیلی لذت بخشه..
بعضی وقتا از ذوق زیاد، گریم می گیره...
شکمو نیستما، ولی خب ذوق میکنم...

sondos

is typing....
اينم يه جورشه خب

وقتی دلت خیلی هوای زیارت امام رضا رو کرده , یکی بهت عیدی بلیت مشهد بده...

sondos

* از خواب پاشي و ببيني كه هنوز چند ساعت ديگه هم ميتوني بخوابي*

sondos

* وقتي از شدت عصبانيت خندت ميگيره*

sondos

* وقتي اسباب بازي بچگيتو پيدا ميكني*

gomnam

تاپیک خیلی قشنگیه. هر مورد رو که خوندم یه لبخند رو لبم اومد،چون اکثر موارد رو حس کردیم.

اینکه نزدیک عید یه سفر کاری بری،بعد تو اون سفر یهو سر از شلمچه و مسجد جامعش در بیاری،کنار شهدای گمنام، و جالبتر از همه این باشه خیلی وقته آرزوی رفتن اونجا رو داشته باشی و این اولین بارت بوده باشه که رفتی.
این اتفاق جالبی بود که حدود 25 روز پیش برا من و جیمی افتاد.

sondos

* اونقدر با يكي بهت خوش بگذره كه گذر زمان رو احساس نكني*

sondos

* وقتي سوتي ميدي و هيچ كس حواسش نيست*

sondos

* خط خطي كردن كاغذ وقتي پاي تلفني*

sondos

* به ياد آوردن داستان آشنايي ات با كسي*

zeinab

وقتي خيلي دلت گرفته ومامانت ميادبغلت مي كنه وميگه من هستم...

sondos

* پيدا كردن جاي پارك تو خيابون شلوغ*

sondos

* وقتي آدمها برايت كاري ميكنن بدون اينكه ازشون خواسته باشي*

sondos

* درست زماني كه فكرشم نميكني يكي بهت اس بده كه يه جاي مقدس هست و به يادته*
(( دقيقا مثل الان كه وقتي خواهرم گفت رفتيم قم و تو حرم يهو ياد تو افتادم، شگفت زده شدم))

sondos

*حس خوابيدن توي رختخواب خودت بعد يه مسافرت*

elena

نقل قول از sondos
*حس خوابيدن توي رختخواب خودت بعد يه مسافرت*

مخصوصا اگر 2شب تمام از صدای خور و پوف هم سفریات نتونسته باشی بخوابی

elena

نقل قول از sondos
* به ياد آوردن داستان آشنايي ات با كسي*

اینم دوست دارم

elena

نقل قول از sondos
* اونقدر با يكي بهت خوش بگذره كه گذر زمان رو احساس نكني*

خیلی برام اتفاق افتاده و اکثرا ناراحت میشم وقتی تایم بودنم در کنار اونا تموم میشه

sondos

* "خسته نباشيد"هاي آخر كلاس*

sondos

* سخت مشغول كار يا درس خوندني كه مامانت يه ظرف ميوه كه پوست كنده و خرد كرده مياره واست*
آي ميچسبه..قربونش برم من

ania

وقتی خانوادت قصد ندارن برن مسافرت..
بعد تو دلت خیلی سفر میخواد...
بعدشم زنداییت بهت بگه بیا با ما بریم مسافرت!!
خداییش ی لحظه در پوست خودت نمیگنجیا...

ania

نقل قول از sondos
* سخت مشغول كار يا درس خوندني كه مامانت يه ظرف ميوه كه پوست كنده و خرد كرده مياره واست*
آي ميچسبه..قربونش برم من

سندس جان منم قربون مامان میرم..
ولی خداییش تا حالا همچین کاری نکرده ها..

ania

نقل قول از sondos
واقعا آنيا؟؟؟؟؟
يعني مامانت از اينكارا نميكنه واست؟؟

محض ريا الانم مامانم پرسيد شير واست گرم كنم بيارم ؟!!

مامان من اعتقاد داره بچه باید خودش مستقل باشه و کاراشو بکنه...

قربون این اعتقاداتش برم ک پدرمون دراومده..

خونه ما دقیقاً برعکسه...

اکثر وقتا من میوه پوست میکنم، همه میان میخورن..

.
.
مامانتون شیر گرم کنه!!!!
قربون مامانت برم من، دیگه چجوری دلش میاد شمارو بفرسته خونه بخت..

حالا مامان محترمتون هیچی..
ولی سندس جان خداییش روت میشه مامان محترمتون برات شیر گرم کنه بیاره؟؟

تعداد بازدید 5858 شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
نویسنده	پیام