شادي هاي كوچك، اما در عين حال  بزرگ... - 5

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
gomnam آفلاین



ارسال‌ها : 2465
عضویت: 3 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 2919
تشکر شده : 5292
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
به به. واجب شد یه سر بیایم اونورا ...

امضای کاربر : مبارزه هر قدر صعب، صعود را ادامه بده. شاید قله در یک قدمی تو باشد
و بدان : آنان که آفتاب را به زندگی دیگران ارزانی می دارند،نمی توانند خود از آن بی بهره باشند
شنبه 02 شهریور 1392 - 08:49
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 4 کاربر از gomnam به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: maryamsis / farinaz / zeinab / shiva13 /
maryamsis آفلاین



ارسال‌ها : 1649
عضویت: 8 /3 /1392
محل زندگی: شبستر
سن: 16
تشکرها : 1355
تشکر شده : 1845
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
وقتی ماشینتون میفته تو چاله اب ب خاطر حواس پرتی ابجیت خخخخخ

 

و نمی تونین درش بیارین ی چند نفری اون نزدیکیا باشن و بیان کمکتون کننن :42:

http:///images/04810914341233220109.jpg

هر چقدر خاستم تصویرش بزارم این جا نشد چیکار کنم خوب ؟
ادرس تصویر گذاشتم

امضای کاربر :
خدایا!
من دلم قرصه!
کسی غیر از تو با من نیست
خیالت از زمین راحت، که حتی روز روشن نیست
کسی اینجا نمی بینه، که دنیا زیر چشماته
یه عمره یادمون رفته، زمین دار مکافاته
فراموشم شده گاهی، که این پایین چه ها کردم
که روزی باید از اینجا، بازم پیش تو برگردم
خدایا وقت برگشتن، کمی با من مدارا کن
شنیدم گرمه آغوشت، اگه میشه منم جا کن...
شنبه 02 شهریور 1392 - 11:57
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از maryamsis به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: elena / farinaz /
sondos آفلاین



ارسال‌ها : 2979
عضویت: 7 /5 /1391
محل زندگی: آذربایجان شرقی
سن: 30
تشکرها : 2747
تشکر شده : 3744
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
بله حتما اقای گمنام شما که مدتهاست وعده دادید ولی تشریف نیاوردید...
مریم جان اوه اوه چه خبر بوده !!! خوب شده کمک رسیده:)

امضای کاربر : سال ها دویده ام …

با قلبی معلق و پایی در هوا

دیگر طاقت رویاهایم تمام شده است

دلم رسیدن میخواهد ...


شنبه 02 شهریور 1392 - 14:21
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از sondos به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: maryamsis / farinaz /
maryamsis آفلاین



ارسال‌ها : 1649
عضویت: 8 /3 /1392
محل زندگی: شبستر
سن: 16
تشکرها : 1355
تشکر شده : 1845
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
نقل قول از sondos
بله حتما اقای گمنام شما که مدتهاست وعده دادید ولی تشریف نیاوردید...
مریم جان اوه اوه چه خبر بوده !!! خوب شده کمک رسیده:)

کمک نمی رسید ک همون جا موندگار میشدیم خخخخخخ

امضای کاربر :
خدایا!
من دلم قرصه!
کسی غیر از تو با من نیست
خیالت از زمین راحت، که حتی روز روشن نیست
کسی اینجا نمی بینه، که دنیا زیر چشماته
یه عمره یادمون رفته، زمین دار مکافاته
فراموشم شده گاهی، که این پایین چه ها کردم
که روزی باید از اینجا، بازم پیش تو برگردم
خدایا وقت برگشتن، کمی با من مدارا کن
شنیدم گرمه آغوشت، اگه میشه منم جا کن...
شنبه 02 شهریور 1392 - 14:23
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از maryamsis به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: farinaz /
farinaz آفلاین



ارسال‌ها : 681
عضویت: 6 /4 /1392
محل زندگی: تبریز
سن: 15
تشکرها : 2894
تشکر شده : 596
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
پخخخخخخخ مریم مگه افتاده بودین تو چاله اب؟؟


امضای کاربر : #[font]امضــآ نـدآرمـ مـهـر دآرمـ هـــــآآآق[/font] ↓↓↓ .../
شنبه 02 شهریور 1392 - 14:36
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
farinaz آفلاین



ارسال‌ها : 681
عضویت: 6 /4 /1392
محل زندگی: تبریز
سن: 15
تشکرها : 2894
تشکر شده : 596
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
نقل قول از maryamsis
نقل قول از farinaz
پخخخخخخخ مریم مگه افتاده بودین تو چاله اب؟؟


بهلهههههه

کی گلممممممممم؟؟؟؟؟؟

امضای کاربر : #[font]امضــآ نـدآرمـ مـهـر دآرمـ هـــــآآآق[/font] ↓↓↓ .../
شنبه 02 شهریور 1392 - 14:38
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
maryamsis آفلاین



ارسال‌ها : 1649
عضویت: 8 /3 /1392
محل زندگی: شبستر
سن: 16
تشکرها : 1355
تشکر شده : 1845
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
نقل قول از farinaz
نقل قول از maryamsis
نقل قول از farinaz
پخخخخخخخ مریم مگه افتاده بودین تو چاله اب؟؟


بهلهههههه

کی گلممممممممم؟؟؟؟؟؟
فریناز جون من یا بیا تو پیام خصوصی یا بیا هر کی انلاینه الان ادمینه میاد منو از وسط نصف میکنه اه

امضای کاربر :
خدایا!
من دلم قرصه!
کسی غیر از تو با من نیست
خیالت از زمین راحت، که حتی روز روشن نیست
کسی اینجا نمی بینه، که دنیا زیر چشماته
یه عمره یادمون رفته، زمین دار مکافاته
فراموشم شده گاهی، که این پایین چه ها کردم
که روزی باید از اینجا، بازم پیش تو برگردم
خدایا وقت برگشتن، کمی با من مدارا کن
شنیدم گرمه آغوشت، اگه میشه منم جا کن...
شنبه 02 شهریور 1392 - 14:42
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از maryamsis به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: farinaz /
farinaz آفلاین



ارسال‌ها : 681
عضویت: 6 /4 /1392
محل زندگی: تبریز
سن: 15
تشکرها : 2894
تشکر شده : 596
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
تایپ نوای عشقم داره تموم میشه اخ جوووووووووونخیلی خیلی خیلی خوشحالمممم



امضای کاربر : #[font]امضــآ نـدآرمـ مـهـر دآرمـ هـــــآآآق[/font] ↓↓↓ .../
سه شنبه 05 شهریور 1392 - 13:41
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از farinaz به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: elena /
maryamsis آفلاین



ارسال‌ها : 1649
عضویت: 8 /3 /1392
محل زندگی: شبستر
سن: 16
تشکرها : 1355
تشکر شده : 1845
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
خوردن اب اونم با چی  با بطریش خخ  وشنیدین غر های مامانی
ب جون خودم قصد مردم ازاری ندارم

امضای کاربر :
خدایا!
من دلم قرصه!
کسی غیر از تو با من نیست
خیالت از زمین راحت، که حتی روز روشن نیست
کسی اینجا نمی بینه، که دنیا زیر چشماته
یه عمره یادمون رفته، زمین دار مکافاته
فراموشم شده گاهی، که این پایین چه ها کردم
که روزی باید از اینجا، بازم پیش تو برگردم
خدایا وقت برگشتن، کمی با من مدارا کن
شنیدم گرمه آغوشت، اگه میشه منم جا کن...
پنجشنبه 07 شهریور 1392 - 12:59
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از maryamsis به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: elena / farinaz /
farinaz آفلاین



ارسال‌ها : 681
عضویت: 6 /4 /1392
محل زندگی: تبریز
سن: 15
تشکرها : 2894
تشکر شده : 596
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
نقل قول از maryamsis
خوردن اب اونم با چی  با بطریش خخ  وشنیدین غر های مامانی
ب جون خودم قصد مردم ازاری ندارم

اونوقته که باید بگی بفرما با دهن یه بار گفتم اب پرید تو گلوی مریم خخخخخخخ

امضای کاربر : #[font]امضــآ نـدآرمـ مـهـر دآرمـ هـــــآآآق[/font] ↓↓↓ .../
پنجشنبه 07 شهریور 1392 - 21:17
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از farinaz به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: maryamsis /
farinaz آفلاین



ارسال‌ها : 681
عضویت: 6 /4 /1392
محل زندگی: تبریز
سن: 15
تشکرها : 2894
تشکر شده : 596
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
تایپ سومین کتابم رو شروع کردم اخ جوووووووووووووووووووووووووووووووووووووون

امضای کاربر : #[font]امضــآ نـدآرمـ مـهـر دآرمـ هـــــآآآق[/font] ↓↓↓ .../
شنبه 09 شهریور 1392 - 12:59
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از farinaz به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: sondos /
maryamsis آفلاین



ارسال‌ها : 1649
عضویت: 8 /3 /1392
محل زندگی: شبستر
سن: 16
تشکرها : 1355
تشکر شده : 1845
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
نقل قول از farinaz
تایپ سومین کتابم رو شروع کردم اخ جوووووووووووووووووووووووووووووووووووووون
فریناز ی نصیحت از دختر خاله جون :

اصلا رمان نویسی خوب نیست خیلی هم بی فایدس حتی میتونم بگم قوه تخیل منم بهتر از تو ولی این رو تتو راه دیگه ای صرف میکنم
ناراحت نشیا ولی رمان نویسی رو بزاری کنار بهتره  یا ام نصف کن ساعت هات ت ک 24 ساعته رمان  نویسی میکنی این خیی بده خیلی

امضای کاربر :
خدایا!
من دلم قرصه!
کسی غیر از تو با من نیست
خیالت از زمین راحت، که حتی روز روشن نیست
کسی اینجا نمی بینه، که دنیا زیر چشماته
یه عمره یادمون رفته، زمین دار مکافاته
فراموشم شده گاهی، که این پایین چه ها کردم
که روزی باید از اینجا، بازم پیش تو برگردم
خدایا وقت برگشتن، کمی با من مدارا کن
شنیدم گرمه آغوشت، اگه میشه منم جا کن...
شنبه 09 شهریور 1392 - 13:06
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از maryamsis به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: ania /
farinaz آفلاین



ارسال‌ها : 681
عضویت: 6 /4 /1392
محل زندگی: تبریز
سن: 15
تشکرها : 2894
تشکر شده : 596
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
کی گفته من 24 ساعته رمان نویسی میکنم؟ من روزی یه ساعت یا فوقش 2 ساعت وقتم رو میزارم واسه رمانام یه ساعت هم میزارم واسه رمان خوندن بقیه نه چند ساعت شاید اولش زیاد میخوندم ولی الان نه مخصوصا که مدرسه ها داره باز میشه 
بیشتر کتاب های سعدی و حافظ و شاهنامه میخونم یا کتابای روانشناسی 

امضای کاربر : #[font]امضــآ نـدآرمـ مـهـر دآرمـ هـــــآآآق[/font] ↓↓↓ .../
شنبه 09 شهریور 1392 - 13:12
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
sondos آفلاین



ارسال‌ها : 2979
عضویت: 7 /5 /1391
محل زندگی: آذربایجان شرقی
سن: 30
تشکرها : 2747
تشکر شده : 3744
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
تو اتاقم بودم و صدای خنده خواهر و برادر و مامانمو که تو حیاط داشتن بلال درست میکردن رو میشنیدم..
صدای شادی و خندشون گوش نوازترین آهنگهاست برام...
خدایا هیچ وقت این خنده ها رو ازمون نگیر....

امضای کاربر : سال ها دویده ام …

با قلبی معلق و پایی در هوا

دیگر طاقت رویاهایم تمام شده است

دلم رسیدن میخواهد ...


دوشنبه 18 شهریور 1392 - 00:35
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 5 کاربر از sondos به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: zeinab / ania / farinaz / maryamsis / shiva13 /
sondos آفلاین



ارسال‌ها : 2979
عضویت: 7 /5 /1391
محل زندگی: آذربایجان شرقی
سن: 30
تشکرها : 2747
تشکر شده : 3744
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
بعد از مدتها دوست صمیمی تو ببینی
اخرین باری که زینب رو دیده بودم 18 تیر ماه بود
و امروز بعد اینهمه مدت دوباره دیدمش

امضای کاربر : سال ها دویده ام …

با قلبی معلق و پایی در هوا

دیگر طاقت رویاهایم تمام شده است

دلم رسیدن میخواهد ...


پنجشنبه 21 شهریور 1392 - 23:48
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از sondos به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: farinaz / zeinab / maryamsis /
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
یکی با خوشحالی خبر قبول شدن در کنکورشو بهت بده و بدون این که ازش شیرینی خواستی باشی ... شیرینیشو قبل از خبر بهت بده

امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
جمعه 22 شهریور 1392 - 11:57
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از elena به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: maryamsis / farinaz /
maryamsis آفلاین



ارسال‌ها : 1649
عضویت: 8 /3 /1392
محل زندگی: شبستر
سن: 16
تشکرها : 1355
تشکر شده : 1845
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
مدرسه هاشروع بشه و از ظرف شستن خبری نباشه هوراااااااااااااااا

امضای کاربر :
خدایا!
من دلم قرصه!
کسی غیر از تو با من نیست
خیالت از زمین راحت، که حتی روز روشن نیست
کسی اینجا نمی بینه، که دنیا زیر چشماته
یه عمره یادمون رفته، زمین دار مکافاته
فراموشم شده گاهی، که این پایین چه ها کردم
که روزی باید از اینجا، بازم پیش تو برگردم
خدایا وقت برگشتن، کمی با من مدارا کن
شنیدم گرمه آغوشت، اگه میشه منم جا کن...
جمعه 22 شهریور 1392 - 15:01
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از maryamsis به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: farinaz / gomnam /
sondos آفلاین



ارسال‌ها : 2979
عضویت: 7 /5 /1391
محل زندگی: آذربایجان شرقی
سن: 30
تشکرها : 2747
تشکر شده : 3744
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
دختر عمه هام بعد 6 سال یه سر  اومدن شهر مادریشون..
ناهار مهمونمون بودن ...
خوشحال بودن و منم از خوشحالیشون شاد شدم

امضای کاربر : سال ها دویده ام …

با قلبی معلق و پایی در هوا

دیگر طاقت رویاهایم تمام شده است

دلم رسیدن میخواهد ...


جمعه 29 شهریور 1392 - 18:49
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از sondos به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: farinaz / zeinab / gomnam /
maryamsis آفلاین



ارسال‌ها : 1649
عضویت: 8 /3 /1392
محل زندگی: شبستر
سن: 16
تشکرها : 1355
تشکر شده : 1845
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
بازم همه رفتن عمم دیروز  برگشتن تهران ابجیم امروز بردیم دانشگاه برگشتیم تنها شدن سخته اونم بعد سه ماه ک کلی پیش هم بودین

امضای کاربر :
خدایا!
من دلم قرصه!
کسی غیر از تو با من نیست
خیالت از زمین راحت، که حتی روز روشن نیست
کسی اینجا نمی بینه، که دنیا زیر چشماته
یه عمره یادمون رفته، زمین دار مکافاته
فراموشم شده گاهی، که این پایین چه ها کردم
که روزی باید از اینجا، بازم پیش تو برگردم
خدایا وقت برگشتن، کمی با من مدارا کن
شنیدم گرمه آغوشت، اگه میشه منم جا کن...
جمعه 29 شهریور 1392 - 18:56
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از maryamsis به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: farinaz / zeinab / sondos /
zeinab آفلاین



ارسال‌ها : 5005
عضویت: 9 /5 /1391
تشکرها : 4825
تشکر شده : 6889
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
هرروزتوبا خوندن يه آيت الكرسي شروع كني ...براي سلامتي كسايي كه دوسشون داري وبرات بي نهايت ارزش دارن..وبسپاريشون به خداكه مواظبشون باشه درهمه حال ودلت آروم بشه


امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست

پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.
شنبه 30 شهریور 1392 - 00:19
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 6 کاربر از zeinab به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: elena / gomnam / shiva13 / maryamsis / sondos / farinaz /
shiva13 آفلاین



ارسال‌ها : 1335
عضویت: 16 /1 /1392
سن: 16
تشکرها : 6040
تشکر شده : 1893
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
وقتی دایی اردوان رو می بینم...حیف که رفت...دیگه حداقل تا یکسال نمی بینمشتصویر: /weblog/file/forum/smiles/16.gifتصویر: /weblog/file/forum/smiles/16.gifتصویر: /weblog/file/forum/smiles/33.gif

امضای کاربر :
خدا جون کمکم کن...
شنبه 30 شهریور 1392 - 08:32
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 4 کاربر از shiva13 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: gomnam / sondos / mahla / farinaz /
gomnam آفلاین



ارسال‌ها : 2465
عضویت: 3 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 2919
تشکر شده : 5292
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
نقل قول از sondos
تو اتاقم بودم و صدای خنده خواهر و برادر و مامانمو که تو حیاط داشتن بلال درست میکردن رو میشنیدم..
صدای شادی و خندشون گوش نوازترین آهنگهاست برام...
خدایا هیچ وقت این خنده ها رو ازمون نگیر....


وقتی بیای برا آپ کردن تاپیک یه دوست قدیمی،بعد ببینی اون دوست از رنگ موردعلاقت استفاده کرده،حتی شده تصادفی ...

با دیدن تشکر دوستانی که قبلا زیاد به قلم خاص سر نمیزدن متوجه بشی که مطالبت رو میخوندن

امضای کاربر : مبارزه هر قدر صعب، صعود را ادامه بده. شاید قله در یک قدمی تو باشد
و بدان : آنان که آفتاب را به زندگی دیگران ارزانی می دارند،نمی توانند خود از آن بی بهره باشند
شنبه 13 مهر 1392 - 11:41
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از gomnam به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: sondos / farinaz /
gomnam آفلاین



ارسال‌ها : 2465
عضویت: 3 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 2919
تشکر شده : 5292
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
وقتی برا برادرزادم محسن یه بستنی بگیرم ببرم پارک بنشونمش اون بستنی بخوره و من فقط نگاش کنم.
(این قضیه دیروز برام اتفاق افتاد).فوق العاده لذت بخش بود برام. بعدشم رفتیم سرسره بازی.قبلنا پول میدادم داداشش براش میگرفت ولی اینبار خیلی حال داد.
اصلا یه چیز عجیبیه این بچه. هیچکس مثل این بچه نتونسته بهم آرامش بده.عکسشو براتون میذارم.
شاید باورتون نشه،تو اوج عصبانیت و ناراحتیم وقتی عکس این بچه رو برمیدارم نگا میکنم آرامش میگیرم و خنده میاد رو صورتم.عکسشم همیشه تو کیفم همرامه.

امضای کاربر : مبارزه هر قدر صعب، صعود را ادامه بده. شاید قله در یک قدمی تو باشد
و بدان : آنان که آفتاب را به زندگی دیگران ارزانی می دارند،نمی توانند خود از آن بی بهره باشند
شنبه 13 مهر 1392 - 11:46
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 4 کاربر از gomnam به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: sondos / maryamsis / zeinab / farinaz /
sondos آفلاین



ارسال‌ها : 2979
عضویت: 7 /5 /1391
محل زندگی: آذربایجان شرقی
سن: 30
تشکرها : 2747
تشکر شده : 3744
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
سلام اقای گمنام
نه تصادفی نبود من خودم کلا با بنفش و صورتی و خانوده اش حال میکنمتصویر: /weblog/file/forum/smiles/24.gif
مشتاق دیدار اقا محسن شما هستیمتصویر: /weblog/file/forum/smiles/4.gif

امضای کاربر : سال ها دویده ام …

با قلبی معلق و پایی در هوا

دیگر طاقت رویاهایم تمام شده است

دلم رسیدن میخواهد ...


شنبه 13 مهر 1392 - 12:52
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از sondos به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: gomnam / shiva13 / farinaz /
sondos آفلاین



ارسال‌ها : 2979
عضویت: 7 /5 /1391
محل زندگی: آذربایجان شرقی
سن: 30
تشکرها : 2747
تشکر شده : 3744
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
اینو داشته باشید:عمه من ماکارونی خیلی دوس داره ولی چون تنها زندگی میکنه و میانساله حوصله اش نمیکشه بذاره..تصویر: /weblog/file/forum/smiles/17.gif

الان زنگ زد که به زن داداش (یعنی مامان من) بگو سماور زغالی رو روشن کردم بیاد یه چایی بخوره منم که دیدم بابا نمیاد ناهار و داداشمم دانشگاهه و من و مامان تنهاییم گفتم عمه ناهار خوردی؟گفت نه..گفتم ناهارو میاریم اونجا بخوریم گفت چی گذاشتی ؟گفتم ماکارونی!تصویر: /weblog/file/forum/smiles/4.gif
اینقدر خوشحال شد...گفت قربونت برم من خودم ناهار دارم ولی از ماکارونی نمیشه گذشت پاشید بیاید...تصویر: /weblog/file/forum/smiles/22.gif
از شادیش واقعا شاد شدم..اینم یه کار خوب واسه امروزتصویر: /weblog/file/forum/smiles/15.gif

امضای کاربر : سال ها دویده ام …

با قلبی معلق و پایی در هوا

دیگر طاقت رویاهایم تمام شده است

دلم رسیدن میخواهد ...


شنبه 13 مهر 1392 - 12:57
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از sondos به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: gomnam / shiva13 / farinaz /
shiva13 آفلاین



ارسال‌ها : 1335
عضویت: 16 /1 /1392
سن: 16
تشکرها : 6040
تشکر شده : 1893
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
نقل قول از shiva13
وقتی دایی اردوان رو می بینم...حیف که رفت...دیگه حداقل تا یکسال نمی بینمش






تصویر: /weblog/file/forum/smiles/33.gifتصویر: /weblog/file/forum/smiles/33.gifتصویر: /weblog/file/forum/smiles/33.gifتصویر: /weblog/file/forum/smiles/33.gifتصویر: /weblog/file/forum/smiles/33.gifتصویر: /weblog/file/forum/smiles/33.gifتصویر: /weblog/file/forum/smiles/33.gifتصویر: /weblog/file/forum/smiles/33.gifتصویر: /weblog/file/forum/smiles/33.gifتصویر: /weblog/file/forum/smiles/33.gifتصویر: /weblog/file/forum/smiles/33.gifتصویر: /weblog/file/forum/smiles/33.gifتصویر: /weblog/file/forum/smiles/33.gifتصویر: /weblog/file/forum/smiles/33.gifتصویر: /weblog/file/forum/smiles/33.gifتصویر: /weblog/file/forum/smiles/33.gifتصویر: /weblog/file/forum/smiles/33.gifتصویر: /weblog/file/forum/smiles/33.gifتصویر: /weblog/file/forum/smiles/33.gifتصویر: /weblog/file/forum/smiles/33.gifتصویر: /weblog/file/forum/smiles/33.gifتصویر: /weblog/file/forum/smiles/33.gif


امضای کاربر :
خدا جون کمکم کن...
شنبه 13 مهر 1392 - 14:45
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از shiva13 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: mahla / farinaz /
maryamsis آفلاین



ارسال‌ها : 1649
عضویت: 8 /3 /1392
محل زندگی: شبستر
سن: 16
تشکرها : 1355
تشکر شده : 1845
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
وقتی زنگ اخر مدرسه میخوره و تا اومدن دوستت وای میسی عین ی میخ ی گوشه تا دوستت بیاد با قیافه سه در چهار خخخخخخخخخ بعد میبینی مامان زینبی اومده دنبالت یعنی ذوق مرگ شدم تصویر: /weblog/file/forum/smiles/19.gifتصویر: /weblog/file/forum/smiles/8.gifتصویر: /weblog/file/forum/smiles/10.gifتصویر: /weblog/file/forum/smiles/25.gif
عاشقتم مانی تصویر: /weblog/file/forum/smiles/22.gif

امضای کاربر :
خدایا!
من دلم قرصه!
کسی غیر از تو با من نیست
خیالت از زمین راحت، که حتی روز روشن نیست
کسی اینجا نمی بینه، که دنیا زیر چشماته
یه عمره یادمون رفته، زمین دار مکافاته
فراموشم شده گاهی، که این پایین چه ها کردم
که روزی باید از اینجا، بازم پیش تو برگردم
خدایا وقت برگشتن، کمی با من مدارا کن
شنیدم گرمه آغوشت، اگه میشه منم جا کن...
شنبه 13 مهر 1392 - 15:21
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 4 کاربر از maryamsis به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: gomnam / zeinab / sondos / farinaz /
sondos آفلاین



ارسال‌ها : 2979
عضویت: 7 /5 /1391
محل زندگی: آذربایجان شرقی
سن: 30
تشکرها : 2747
تشکر شده : 3744
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
چند روزی بود حاجی(داداش بزرگم) رو ندیده بودم از صبح کلا حال و حوصله نداشتم جوری که چند بار خواهرم زنگ زد که چته امروز؟؟ دید بغض کردم عصری به خاطرم پاشد اومد خونمون!تصویر: /weblog/file/forum/smiles/29.gif
یه کم بعدش دیدم داداشم اومد انگاری دنیا رو دادن بهم..وقتی باهاش روبوسی کردم خواهرم مات مونده بود که خوبه پریروز با هم بودید!!تصویر: /weblog/file/forum/smiles/18.gif
نمیدونم چه عشقیه که بهش دارمتصویر: /weblog/file/forum/smiles/22.gif
جالبه که یه بار سر مسئله ای مهندس مریم بهم گفت تو سایت همه میدونن که عاشق داداشت هستی .چگونه اشو نمیدونم دیگه ..شما بگید چطوری پی بردید؟تصویر: /weblog/file/forum/smiles/21.gif

امضای کاربر : سال ها دویده ام …

با قلبی معلق و پایی در هوا

دیگر طاقت رویاهایم تمام شده است

دلم رسیدن میخواهد ...


یکشنبه 21 مهر 1392 - 19:55
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 4 کاربر از sondos به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: maryamsis / gomnam / farinaz / zeinab /
maryamsis آفلاین



ارسال‌ها : 1649
عضویت: 8 /3 /1392
محل زندگی: شبستر
سن: 16
تشکرها : 1355
تشکر شده : 1845
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
نقل قول از sondos
چند روزی بود حاجی(داداش بزرگم) رو ندیده بودم از صبح کلا حال و حوصله نداشتم جوری که چند بار خواهرم زنگ زد که چته امروز؟؟ دید بغض کردم عصری به خاطرم پاشد اومد خونمون!
یه کم بعدش دیدم داداشم اومد انگاری دنیا رو دادن بهم..وقتی باهاش روبوسی کردم خواهرم مات مونده بود که خوبه پریروز با هم بودید!!
نمیدونم چه عشقیه که بهش دارم
جالبه که یه بار سر مسئله ای مهندس مریم بهم گفت تو سایت همه میدونن که عاشق داداشت هستی .چگونه اشو نمیدونم دیگه ..شما بگید چطوری پی بردید؟


مهندس مریم همه چی ررو میدونه خخخ چون خعلی باهوشه

امضای کاربر :
خدایا!
من دلم قرصه!
کسی غیر از تو با من نیست
خیالت از زمین راحت، که حتی روز روشن نیست
کسی اینجا نمی بینه، که دنیا زیر چشماته
یه عمره یادمون رفته، زمین دار مکافاته
فراموشم شده گاهی، که این پایین چه ها کردم
که روزی باید از اینجا، بازم پیش تو برگردم
خدایا وقت برگشتن، کمی با من مدارا کن
شنیدم گرمه آغوشت، اگه میشه منم جا کن...
یکشنبه 21 مهر 1392 - 22:20
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از maryamsis به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: farinaz /
maryamsis آفلاین



ارسال‌ها : 1649
عضویت: 8 /3 /1392
محل زندگی: شبستر
سن: 16
تشکرها : 1355
تشکر شده : 1845
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
این ک مامان زینب بیاد دنبالت و تو خیابون ببینیش بدویی بپری بغلش کلی بوسش کنی خخختصویر: /weblog/file/forum/smiles/18.gifتصویر: /weblog/file/forum/smiles/22.gifتصویر: /weblog/file/forum/smiles/25.gif

امضای کاربر :
خدایا!
من دلم قرصه!
کسی غیر از تو با من نیست
خیالت از زمین راحت، که حتی روز روشن نیست
کسی اینجا نمی بینه، که دنیا زیر چشماته
یه عمره یادمون رفته، زمین دار مکافاته
فراموشم شده گاهی، که این پایین چه ها کردم
که روزی باید از اینجا، بازم پیش تو برگردم
خدایا وقت برگشتن، کمی با من مدارا کن
شنیدم گرمه آغوشت، اگه میشه منم جا کن...
دوشنبه 22 مهر 1392 - 21:47
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 4 کاربر از maryamsis به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: zeinab / elena / gomnam / farinaz /
shiva13 آفلاین



ارسال‌ها : 1335
عضویت: 16 /1 /1392
سن: 16
تشکرها : 6040
تشکر شده : 1893
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
نقل قول از shiva13
وقتی دایی اردوان رو می بینم...حیف که رفت...دیگه حداقل تا یکسال نمی بینمش




امروزی رفتیم خونه پدربزرگم...از در حیاط که رفتم تو یه دفعه دایی اردوان گفت سلام شیوا...وقتی دیدمش اینقدر خوشحال شدم که باورتون نمیشه...پریدم همچین بغلش کردم...دلم واسش یه ذره شده بود......فکر کردم دیگه تا یک سال نمی بینمش...ولی امروزی برگشته بود...یعنی داشتم ذوق مرگ میشدم...تصویر: /weblog/file/forum/smiles/9.gifتصویر: /weblog/file/forum/smiles/22.gifتصویر: /weblog/file/forum/smiles/18.gif...تا حالا اینقدر خوشحال نشده بودم...خیلی داییمو دوست دارم...تصویر: /weblog/file/forum/smiles/23.gifتصویر: /weblog/file/forum/smiles/23.gif


امضای کاربر :
خدا جون کمکم کن...
چهارشنبه 24 مهر 1392 - 13:14
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 7 کاربر از shiva13 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: zeinab / maryamsis / elena / mahla / gomnam / farinaz / sondos /
farinaz آفلاین



ارسال‌ها : 681
عضویت: 6 /4 /1392
محل زندگی: تبریز
سن: 15
تشکرها : 2894
تشکر شده : 596
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
نقل قول از sondos
سلام اقای گمنام
نه تصادفی نبود من خودم کلا با بنفش و صورتی و خانوده اش حال میکنم
مشتاق دیدار اقا محسن شما هستیم

اجو زن عمو هم عاشق رنگ بنفشه خخخخخخخ

امضای کاربر : #[font]امضــآ نـدآرمـ مـهـر دآرمـ هـــــآآآق[/font] ↓↓↓ .../
پنجشنبه 25 مهر 1392 - 18:01
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از farinaz به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: sondos /
zeinab آفلاین



ارسال‌ها : 5005
عضویت: 9 /5 /1391
تشکرها : 4825
تشکر شده : 6889
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
اينكه مامان بزرگت سرنماز دستاشوبالاببره وازته دل وبايه بغضي دعات كنه همراه بايه رضايت شيرين ازت...وبگه انشاالله خوشبخت وعاقبت بخيربشي..
اينكه رضايت وتوچشاش ببيني وخداروشكركني كه سايشون بالاسرته...خداياشكرت...سايه پدربزرگ ومادربزرگ وازسرماكم نكن.

امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست

پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.
پنجشنبه 25 مهر 1392 - 23:53
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از zeinab به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: maryamsis / farinaz / shiva13 /
gomnam آفلاین



ارسال‌ها : 2465
عضویت: 3 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 2919
تشکر شده : 5292
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
با عر عر کردن یه الاغ یاد الاغ سواریای دوران بچگی بیفتی تصویر: /weblog/file/forum/smiles/12.gif
یادش بخیر چه حالی میداد

امضای کاربر : مبارزه هر قدر صعب، صعود را ادامه بده. شاید قله در یک قدمی تو باشد
و بدان : آنان که آفتاب را به زندگی دیگران ارزانی می دارند،نمی توانند خود از آن بی بهره باشند
پنجشنبه 25 مهر 1392 - 23:58
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 4 کاربر از gomnam به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: shiva13 / zeinab / farinaz / maryamsis /
maryamsis آفلاین



ارسال‌ها : 1649
عضویت: 8 /3 /1392
محل زندگی: شبستر
سن: 16
تشکرها : 1355
تشکر شده : 1845
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
ههههههههههههههههههههههههههتصویر: /weblog/file/forum/smiles/37.gif

امضای کاربر :
خدایا!
من دلم قرصه!
کسی غیر از تو با من نیست
خیالت از زمین راحت، که حتی روز روشن نیست
کسی اینجا نمی بینه، که دنیا زیر چشماته
یه عمره یادمون رفته، زمین دار مکافاته
فراموشم شده گاهی، که این پایین چه ها کردم
که روزی باید از اینجا، بازم پیش تو برگردم
خدایا وقت برگشتن، کمی با من مدارا کن
شنیدم گرمه آغوشت، اگه میشه منم جا کن...
جمعه 26 مهر 1392 - 00:00
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از maryamsis به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: farinaz /
farinaz آفلاین



ارسال‌ها : 681
عضویت: 6 /4 /1392
محل زندگی: تبریز
سن: 15
تشکرها : 2894
تشکر شده : 596
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
نقل قول از zeinabاينكه مامان بزرگت سرنماز دستاشوبالاببره وازته دل وبايه بغضي دعات كنه همراه بايه رضايت شيرين ازت...وبگه انشاالله خوشبخت وعاقبت بخيربشي..
اينكه رضايت وتوچشاش ببيني وخداروشكركني كه سايشون بالاسرته...خداياشكرت...سايه پدربزرگ ومادربزرگ وازسرماكم كن.


اجوووووووو کم کن؟؟؟؟؟؟/

امضای کاربر : #[font]امضــآ نـدآرمـ مـهـر دآرمـ هـــــآآآق[/font] ↓↓↓ .../
جمعه 26 مهر 1392 - 09:41
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
zeinab آفلاین



ارسال‌ها : 5005
عضویت: 9 /5 /1391
تشکرها : 4825
تشکر شده : 6889
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
نقل قول از farinaz
نقل قول از zeinabاينكه مامان بزرگت سرنماز دستاشوبالاببره وازته دل وبايه بغضي دعات كنه همراه بايه رضايت شيرين ازت...وبگه انشاالله خوشبخت وعاقبت بخيربشي..
اينكه رضايت وتوچشاش ببيني وخداروشكركني كه سايشون بالاسرته...خداياشكرت...سايه پدربزرگ ومادربزرگ وازسرماكم كن.


اجوووووووو کم کن؟؟؟؟؟؟/
معذرت اشتباه شده.


امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست

پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.
جمعه 26 مهر 1392 - 11:18
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از zeinab به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: farinaz /
gomnam آفلاین



ارسال‌ها : 2465
عضویت: 3 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 2919
تشکر شده : 5292
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
اینکه تو اوج غم و ناراحتی ببینی داره باروم میاد بری زیرشو چند دیقه همه چیزو فراموش کنیو بیخیال باشی

اینکه بیحالی و همین که میری بیرون بوی نم بارون رو که حس میکنی سرزنده و سرحال میشی.اصلا یه انرژی خاصی میده به آدم

امضای کاربر : مبارزه هر قدر صعب، صعود را ادامه بده. شاید قله در یک قدمی تو باشد
و بدان : آنان که آفتاب را به زندگی دیگران ارزانی می دارند،نمی توانند خود از آن بی بهره باشند
دوشنبه 13 آبان 1392 - 02:29
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از gomnam به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: sondos / farinaz / maryamsis /
sondos آفلاین



ارسال‌ها : 2979
عضویت: 7 /5 /1391
محل زندگی: آذربایجان شرقی
سن: 30
تشکرها : 2747
تشکر شده : 3744
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
دیدار حضوری و نزدیک داشتن با یه دوست مجازیتصویر: /weblog/file/forum/smiles/19.gif

امضای کاربر : سال ها دویده ام …

با قلبی معلق و پایی در هوا

دیگر طاقت رویاهایم تمام شده است

دلم رسیدن میخواهد ...


دوشنبه 13 آبان 1392 - 20:49
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از sondos به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: farinaz / zeinab /
sondos آفلاین



ارسال‌ها : 2979
عضویت: 7 /5 /1391
محل زندگی: آذربایجان شرقی
سن: 30
تشکرها : 2747
تشکر شده : 3744
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
اینم لابد در جریانید که دیدن زینب از اون شادی های کوچک در عین حال بزرگ من هست...تصویر: /weblog/file/forum/smiles/24.gif
پس اینم داشته باشید واسه امروز... تصویر: /weblog/file/forum/smiles/17.gif
از اون روزهای شاد زندگیم بود!تصویر: /weblog/file/forum/smiles/22.gif

امضای کاربر : سال ها دویده ام …

با قلبی معلق و پایی در هوا

دیگر طاقت رویاهایم تمام شده است

دلم رسیدن میخواهد ...


دوشنبه 13 آبان 1392 - 20:51
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از sondos به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: farinaz / zeinab / gomnam /
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :

Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group