شادي هاي كوچك، اما در عين حال  بزرگ... - 9

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
zeinab آفلاین



ارسال‌ها : 5005
عضویت: 9 /5 /1391
تشکرها : 4825
تشکر شده : 6889
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
و یه دنیا حرف نگفته...

آرامش اینجا رو با هیچ جا عوض نمیکنم...ممنون آبجی سندس..خییلی خوب بود..خیلی..
تصویر: /weblog/file/forum/smiles/9.gif

امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست

پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.
سه شنبه 04 شهریور 1393 - 00:28
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از zeinab به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: shiva13 / sondos /
maryamsis آفلاین



ارسال‌ها : 1649
عضویت: 8 /3 /1392
محل زندگی: شبستر
سن: 16
تشکرها : 1355
تشکر شده : 1845
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
چشمم روشن خاله جون مامان ! تنها تنهاتصویر: /weblog/file/forum/smiles/28.gif

امضای کاربر :
خدایا!
من دلم قرصه!
کسی غیر از تو با من نیست
خیالت از زمین راحت، که حتی روز روشن نیست
کسی اینجا نمی بینه، که دنیا زیر چشماته
یه عمره یادمون رفته، زمین دار مکافاته
فراموشم شده گاهی، که این پایین چه ها کردم
که روزی باید از اینجا، بازم پیش تو برگردم
خدایا وقت برگشتن، کمی با من مدارا کن
شنیدم گرمه آغوشت، اگه میشه منم جا کن...
سه شنبه 04 شهریور 1393 - 19:09
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از maryamsis به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: sondos /
maryamsis آفلاین



ارسال‌ها : 1649
عضویت: 8 /3 /1392
محل زندگی: شبستر
سن: 16
تشکرها : 1355
تشکر شده : 1845
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
یکی از شادی ها این ک دو هفته پشت سرهم تو عروسی باشی :))تصویر: /weblog/file/forum/smiles/18.gif

امضای کاربر :
خدایا!
من دلم قرصه!
کسی غیر از تو با من نیست
خیالت از زمین راحت، که حتی روز روشن نیست
کسی اینجا نمی بینه، که دنیا زیر چشماته
یه عمره یادمون رفته، زمین دار مکافاته
فراموشم شده گاهی، که این پایین چه ها کردم
که روزی باید از اینجا، بازم پیش تو برگردم
خدایا وقت برگشتن، کمی با من مدارا کن
شنیدم گرمه آغوشت، اگه میشه منم جا کن...
سه شنبه 04 شهریور 1393 - 19:09
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از maryamsis به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: sondos /
shiva13 آفلاین



ارسال‌ها : 1335
عضویت: 16 /1 /1392
سن: 16
تشکرها : 6040
تشکر شده : 1893
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
ما فردا شب عروسی دعوتیم...اصلا دلم نمیخواد برم...

امضای کاربر :
خدا جون کمکم کن...
چهارشنبه 05 شهریور 1393 - 13:57
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از shiva13 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: sondos /
sondos آفلاین



ارسال‌ها : 2979
عضویت: 7 /5 /1391
محل زندگی: آذربایجان شرقی
سن: 30
تشکرها : 2747
تشکر شده : 3744
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
يه روز خوب با برو بچ....
سندس
زينب
مريم
فريناز
همه ميگفتن جاي النا و شيوا خالي....




البته مريم جان به مزاجش خوش نيومد و مال اونم من زحمتشو كشيدمتصویر: /weblog/file/forum/smiles/29.gif
من نميدونم چرا هميشه با اينا مشكل داريم!!!!
هيشكي قبول نميكنه اينا رو بندازه سطل آشغال:|



امضای کاربر : سال ها دویده ام …

با قلبی معلق و پایی در هوا

دیگر طاقت رویاهایم تمام شده است

دلم رسیدن میخواهد ...


دوشنبه 10 شهریور 1393 - 22:31
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 5 کاربر از sondos به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: zeinab / maryamsis / elena / shiva13 / farinaz /
zeinab آفلاین



ارسال‌ها : 5005
عضویت: 9 /5 /1391
تشکرها : 4825
تشکر شده : 6889
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
روز خیلی خوبی بود..خوش گذشت..ممنون آبجی سندس..مریم و فریناز جون..تصویر: /weblog/file/forum/smiles/22.gif

امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست

پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.
سه شنبه 11 شهریور 1393 - 00:04
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از zeinab به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: maryamsis / shiva13 / farinaz /
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
خدارو شکر که کنار هم هستین و بهتون خوش میگذره تصویر: /weblog/file/forum/smiles/10.gif

امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
چهارشنبه 12 شهریور 1393 - 09:58
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از elena به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: shiva13 / farinaz / sondos /
farinaz آفلاین



ارسال‌ها : 681
عضویت: 6 /4 /1392
محل زندگی: تبریز
سن: 15
تشکرها : 2894
تشکر شده : 596
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
خیلی خیلی خوش گذشت
خاله النا جای شما خالی بود

امضای کاربر : #[font]امضــآ نـدآرمـ مـهـر دآرمـ هـــــآآآق[/font] ↓↓↓ .../
جمعه 14 شهریور 1393 - 12:08
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از farinaz به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: elena / sondos /
maryamsis آفلاین



ارسال‌ها : 1649
عضویت: 8 /3 /1392
محل زندگی: شبستر
سن: 16
تشکرها : 1355
تشکر شده : 1845
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
خخخ خوش ک خیلی گذشت ! اقای جیمی کو بهشون بگیم سوز ب دلتون هااا ؟؟تصویر: /weblog/file/forum/smiles/8.gifتصویر: /weblog/file/forum/smiles/24.gif

امضای کاربر :
خدایا!
من دلم قرصه!
کسی غیر از تو با من نیست
خیالت از زمین راحت، که حتی روز روشن نیست
کسی اینجا نمی بینه، که دنیا زیر چشماته
یه عمره یادمون رفته، زمین دار مکافاته
فراموشم شده گاهی، که این پایین چه ها کردم
که روزی باید از اینجا، بازم پیش تو برگردم
خدایا وقت برگشتن، کمی با من مدارا کن
شنیدم گرمه آغوشت، اگه میشه منم جا کن...
جمعه 14 شهریور 1393 - 14:14
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از maryamsis به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: farinaz / sondos /
porya733 آفلاین



ارسال‌ها : 625
عضویت: 22 /4 /1392
محل زندگی: Qom&shiraz
سن: 21
تشکرها : 381
تشکر شده : 656
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
نقل قول از sondos
يه روز خوب با برو بچ....
سندس
زينب
مريم
فريناز
همه ميگفتن جاي النا و شيوا خالي....




البته مريم جان به مزاجش خوش نيومد و مال اونم من زحمتشو كشيدم
من نميدونم چرا هميشه با اينا مشكل داريم!!!!
هيشكي قبول نميكنه اينا رو بندازه سطل آشغال:|




سلام
امان از دست این گمنام میاد اینجا الکی حرف از اردوی پسرا میزنه شما ساده ها باور میکنید پا میشید خودتونو به زحمت میندازید میرید بیرون میدونم بهتون خوش نگذشته الکی خودتونو به کوچه علی چپ نزنید

امضای کاربر : چه روز ها که یک به یک غروب شد نیامدی
چه بغض ها که درگلو رسوب شد نیامدی
خلیل آتشین سخن تبر به دوش بت شکن
خدایمان دوباره سنگ وچوب شد نیامدی
شنبه 15 شهریور 1393 - 10:38
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
gomnam آفلاین



ارسال‌ها : 2465
عضویت: 3 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 2919
تشکر شده : 5292
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
تصویر: /weblog/file/forum/smiles/17.gif

امضای کاربر : مبارزه هر قدر صعب، صعود را ادامه بده. شاید قله در یک قدمی تو باشد
و بدان : آنان که آفتاب را به زندگی دیگران ارزانی می دارند،نمی توانند خود از آن بی بهره باشند
شنبه 15 شهریور 1393 - 14:49
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از gomnam به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: farinaz /
farinaz آفلاین



ارسال‌ها : 681
عضویت: 6 /4 /1392
محل زندگی: تبریز
سن: 15
تشکرها : 2894
تشکر شده : 596
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
اتفاقا خيلي خوش گذشت:|

امضای کاربر : #[font]امضــآ نـدآرمـ مـهـر دآرمـ هـــــآآآق[/font] ↓↓↓ .../
یکشنبه 16 شهریور 1393 - 18:05
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از farinaz به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: sondos /
sondos آفلاین



ارسال‌ها : 2979
عضویت: 7 /5 /1391
محل زندگی: آذربایجان شرقی
سن: 30
تشکرها : 2747
تشکر شده : 3744
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
این روزها شادی ها و غم هام اینقدر قاطی پاتی شده که دیگه بی تفاوت شدم نسبت به اتفاقات....
رفتن داداش به مکه ..
قبول شدنم تو ارشد ولی از نوع آزادش..


امضای کاربر : سال ها دویده ام …

با قلبی معلق و پایی در هوا

دیگر طاقت رویاهایم تمام شده است

دلم رسیدن میخواهد ...


چهارشنبه 26 شهریور 1393 - 19:05
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از sondos به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: shiva13 / gomnam /
sondos آفلاین



ارسال‌ها : 2979
عضویت: 7 /5 /1391
محل زندگی: آذربایجان شرقی
سن: 30
تشکرها : 2747
تشکر شده : 3744
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
اولین روز دانشگاه و استرسی همراه با خوشحالی...

و دیدن یه دوست دوران کارشناسی که حضورش باعث دلگرمیم شد ....


خدایا مچکـــــــــــــــــــــــــــــــــرم

این چند روز خیلی هوامو داشتی کلا حال کردم ....

ولی دلیل نمیشه اون کارت یادم بره ها :| اصلنم پررو نیستم دلیل میخوام خو

امضای کاربر : سال ها دویده ام …

با قلبی معلق و پایی در هوا

دیگر طاقت رویاهایم تمام شده است

دلم رسیدن میخواهد ...


دوشنبه 07 مهر 1393 - 10:13
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از sondos به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: gomnam / zeinab /
gomnam آفلاین



ارسال‌ها : 2465
عضویت: 3 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 2919
تشکر شده : 5292
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
مگه اینکه دانشجو باشینو سری به ما بزنید. ما که دلگیریم و ناراضی. میدونید که اگه کسی از آدم ناراضی باشه کار خوب پیش نمیره. حالا جرات دارید بازم کم بیاید

دانشجویی مجددتون هم مبارک باشه. دانشگاه نشاط بخشه. منم بعد چند ترم دوری از دانشگاه این ترم شروع کردم کلاسارو دارم میرم. اولین کلاس که خوب بود. مث قدیما فعال نیستم، ساکتم، اما نشاط بچه های دیگه رو که میبینم خوشحال میشم. با اینکه بچم اما سر کلاس حس بابابزرگارو دارم. هه

امضای کاربر : مبارزه هر قدر صعب، صعود را ادامه بده. شاید قله در یک قدمی تو باشد
و بدان : آنان که آفتاب را به زندگی دیگران ارزانی می دارند،نمی توانند خود از آن بی بهره باشند
دوشنبه 07 مهر 1393 - 20:15
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از gomnam به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: zeinab / sondos / shiva13 /
zeinab آفلاین



ارسال‌ها : 5005
عضویت: 9 /5 /1391
تشکرها : 4825
تشکر شده : 6889
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
مبارکه آبجی مهربونم..همین دیدن شادی و خنده تو برای من بزرگترین شادی هست...تصویر: /weblog/file/forum/smiles/9.gif

امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست

پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.
سه شنبه 08 مهر 1393 - 20:24
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از zeinab به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: sondos / shiva13 /
sondos آفلاین



ارسال‌ها : 2979
عضویت: 7 /5 /1391
محل زندگی: آذربایجان شرقی
سن: 30
تشکرها : 2747
تشکر شده : 3744
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
آخ آخ میگم چرا کارام کلا گره خورده نگو آقای گمنام ازم ناراضی هستن:|
همچین میگید انگاری خودتون صبح تا شب سایت هستید ..من که هر وقت میام هیشکی نیست!
کلا دیگه هیچی مثل سابق نیست...
ولی هرجا باشم و خبری ازم نشه قطعا تو کوچیکترین شادی سر و کله ام تو این پست پیدا میشه...
ممنونم بابت تبریک ان شاءالله خودتونم موفق باشید...

مرسی زینب خانم گل................تصویر: /weblog/file/forum/smiles/22.gif

امضای کاربر : سال ها دویده ام …

با قلبی معلق و پایی در هوا

دیگر طاقت رویاهایم تمام شده است

دلم رسیدن میخواهد ...


چهارشنبه 09 مهر 1393 - 08:57
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از sondos به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: shiva13 /
jimykoochooloo آفلاین



ارسال‌ها : 1238
عضویت: 22 /6 /1391
محل زندگی: شهر مقدس قم
سن: 19
تشکرها : 2480
تشکر شده : 1551
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
خب خدارو چن صدهزار بار شکر

نن جون ایشالله دکترا تخصصا و ... همینجوری برو تا تهتصویر: /weblog/file/forum/smiles/17.gif

امضای کاربر :

دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب:
السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه
پنجشنبه 10 مهر 1393 - 14:13
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از jimykoochooloo به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: sondos /
maryamsis آفلاین



ارسال‌ها : 1649
عضویت: 8 /3 /1392
محل زندگی: شبستر
سن: 16
تشکرها : 1355
تشکر شده : 1845
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
اهوم یکی از شادی ها اینه ک سرمان بدجور ب سنگ خورده درس خون شدیم تصویر: /weblog/file/forum/smiles/12.gif در حد المپیکتصویر: /weblog/file/forum/smiles/24.gif

هر هفته یه ساعت میام نت :| الانم ساعت نمیدونم چنده خونه فریناز اینام خاله اینا رفتن تهران شب اومدم پیشش بمونم مثلا نترسه هههتصویر: /weblog/file/forum/smiles/18.gif

یکی این ک مارو از امتحان نهایی میترسوونن ولی معلم حسابانمون خیلی باحاله میگه نهاییتون خیلی هم اسونه کلا تو کلاس باهاش حال میکنم عالی هم درس میدهتصویر: /weblog/file/forum/smiles/8.gif
شاید بیشتر از این سرمان بخوره ب سنگ و تا وقتی دانشگاه قبول شم نیام ساین و نت ک این شصت درصد بعید میدونم ولی شایدم نیومدم دو سال دیگه ب عنوان مهندس واقعی اومدم تصویر: /weblog/file/forum/smiles/29.gif

امضای کاربر :
خدایا!
من دلم قرصه!
کسی غیر از تو با من نیست
خیالت از زمین راحت، که حتی روز روشن نیست
کسی اینجا نمی بینه، که دنیا زیر چشماته
یه عمره یادمون رفته، زمین دار مکافاته
فراموشم شده گاهی، که این پایین چه ها کردم
که روزی باید از اینجا، بازم پیش تو برگردم
خدایا وقت برگشتن، کمی با من مدارا کن
شنیدم گرمه آغوشت، اگه میشه منم جا کن...
پنجشنبه 10 مهر 1393 - 21:57
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از maryamsis به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: sondos /
sondos آفلاین



ارسال‌ها : 2979
عضویت: 7 /5 /1391
محل زندگی: آذربایجان شرقی
سن: 30
تشکرها : 2747
تشکر شده : 3744
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
اینقد گوشیت داغون باشه که دیگه داداش کوچیکت هم دلش بسوزه و سرخود بره برات یه گوشی جدید بخره!!
البته کادو نه ها پولشو ازم گرفت

اونم چه گوشی
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.

.
.
.
.
.


مدلش مهم نیستا رنگـــــــــــــــــــــــو بچسب.....

(میگه به خاطر رنگش کلی پیش دوستام ضایع شدم هی مسخره میکردن، آخرش گفتم بابا واسه خودم نمیخوام که :| )

امضای کاربر : سال ها دویده ام …

با قلبی معلق و پایی در هوا

دیگر طاقت رویاهایم تمام شده است

دلم رسیدن میخواهد ...


دوشنبه 28 مهر 1393 - 11:41
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از sondos به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: zeinab /
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
مبانکه سندس جووووووونم
هم قبولیت هم گوشیت ...
داداشتو میفروشی به ما ؟
اتفاقی که افتاد و دهن خیلی ها رو بست به هم رسیدن 2 تا از همکلاسیام بعد از 2 سال و خورده ای بود تصویر: /weblog/file/forum/smiles/10.gif

امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
دوشنبه 28 مهر 1393 - 15:35
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از elena به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: zeinab / sondos /
zeinab آفلاین



ارسال‌ها : 5005
عضویت: 9 /5 /1391
تشکرها : 4825
تشکر شده : 6889
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
مبارکهههههههههههههههه آبجی سندس جون..خیلی خیلی خوشحال شدم..تصویر: /weblog/file/forum/smiles/22.gif

حالا که بازار گوشی داغه خب منم میگم...بابام برام گوشی خریدهتصویر: /weblog/file/forum/smiles/8.gif

اینم واسه من..

تصویر: http://www.evomediashop.com/image/cache/data/mobile/huawei/3x%20g750/Huawei-Honor-3x-White-500x500.jpg

امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست

پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.
دوشنبه 28 مهر 1393 - 18:48
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از zeinab به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: sondos / shiva13 /
sondos آفلاین



ارسال‌ها : 2979
عضویت: 7 /5 /1391
محل زندگی: آذربایجان شرقی
سن: 30
تشکرها : 2747
تشکر شده : 3744
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
مرسی النا جونم....
منظورتو متوجه نشدم .منظورت اینه فخر فروشی کردم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خدا نکنه گلم .. کلا تو این کار سر رشته داره و وارده بیشتر فامیل ازش میخوان براشون گوشی و تبلت و ....بخره واسه همون خودش برام خریده و پولشم خواهم داد این دیگه فخر نداشت که عزیزم...

مبارکه زینب جان... خدا بابای گلتو واست نگه داره

امضای کاربر : سال ها دویده ام …

با قلبی معلق و پایی در هوا

دیگر طاقت رویاهایم تمام شده است

دلم رسیدن میخواهد ...


دوشنبه 28 مهر 1393 - 19:54
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
maryamsis آفلاین



ارسال‌ها : 1649
عضویت: 8 /3 /1392
محل زندگی: شبستر
سن: 16
تشکرها : 1355
تشکر شده : 1845
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
سلوووم
کلی حرف دارم ولی حیف امتحان دارم نمیشه زیاد بمونمم
اول میگم خاله جون مامان جون گوشیاتون مبارک
سوز ب دلم شد منم گوشکوب موخومتصویر: /weblog/file/forum/smiles/33.gif

دوم ی شگفتی ب وجود اومده من ادم شدم درسم میخونم باور کن خخ
یکی از شادی ها این ک مامانت دیگه غر نزنه درست بخون تازه کلی ام خوشحال باشه ک درسات میخونیتصویر: /weblog/file/forum/smiles/18.gif
ولی اینا نمیودونن من ب چی فک میکنم و گرنه کلا پشیمون میشن ههههههههتصویر: /weblog/file/forum/smiles/34.gif

سوم این ک
بابای من امتحان داره نمیدونم کی هستش فک کم امتحان برا بانک حالا هر چی
من درسام خوندم رفتم تی وی رو بار کردم دیدم بابام هم سرش اورد بالا داره فیلم میبنه
منم شیطنتم گل کرد گفتم بچه جون درست بخون یا ام تلوزیون خاموش میکنم تصویر: /weblog/file/forum/smiles/18.gif
و پدر محترمه هم گفتند : ب تو چتصویر: /weblog/file/forum/smiles/19.gif
و منم این طوری شدمتصویر: /weblog/file/forum/smiles/31.gif
اصصلا بابای من خیلی با محبت باور کن

چهارم این ک
بازم برا شورای مدرسه کاندید شدم چهار شنبه سر صف باید سخنرانی میکردیم تصویر: /weblog/file/forum/smiles/24.gif
من خجالتی نمیخاستم برم ک مرضیه همکلاسیم بزور کشن کشون برد رو سکو
گفتم چی بگم اخه اساسا من هیچ هدفی ندارم برای بهتر شدن مدرسه هه گفت اسمت بگو فقط
همه گفتن کلی شعار دادن و رفتن تصویر: /weblog/file/forum/smiles/6.gif
و موندم کم کم ک خجالتم اب شد
شروع کردم من مریم .... هستم
پارسال من کاندید شده بودم و از این ک کلی رای ندادین منو شرمنده کردین
ولی نمیدونم چی شد از دفتر منو انتخاب کردن چون از کلاس ریاضی کسی شورا نشده بود
و اونا هم هر وقت منو یادشون می افتاد میومدن برا جلسه هایی ک بود صدام میکردن هههههههتصویر: /weblog/file/forum/smiles/29.gif
امسال م کاندید شدم ببینم چقدر رای میارمم رای دادین ک دادین ندادینم دستتون درد نکنه
و من کلی هدف برا مدرسه ندارم چون باید بشینم فک کنم ک چیکار باید بکنمتصویر: /weblog/file/forum/smiles/12.gif
و هیچی دیگه موفق باشینتصویر: /weblog/file/forum/smiles/18.gif
اینا متنی بود ک من سر صف گفتم بچه ها از خنده پرس شده بودن زمین خانم دانا هم گفت سخنرانیت با نمک بود و یکم کنایه داشتتصویر: /weblog/file/forum/smiles/12.gif


این یکی رو یادم رفت بگم
ما ک تابستون رفته بودیم مشهد تو الماس شرق ب اصرار محمد رفتیم شهر بازی تصویر: /weblog/file/forum/smiles/24.gif
حالا کلی بازی کردیم اینا اخرش میخاستیم بریم بیرونتصویر: /weblog/file/forum/smiles/30.gif
ی اتاقی بود میرفتی توش عکست میگرفت توی پلاک چاپ میکرد میداد من رفتم جلو داشتم نیگاش میکردم
ک خانومه فک کرد خوشم اومده داشت توضیح میداد کلی حرف زد حرف زد تصویر: /weblog/file/forum/smiles/31.gif
منم گفتم یکم سر ب سرش بزارم تصویر: /weblog/file/forum/smiles/18.gif
هنزفریهای موبایل تو گوشم بود وصل بود ب موبایل و موبایلم تو جیبم بود موبایل ازجییبم در اوردم
ب حالت عصبی گفتم اه فریناز ی لحظه صب کن ببینم این خانومه چی میگه همش حرف میزنه دستاشو تکون میده
بیچاره دختره این طوری شد :|
تصویر: /weblog/file/forum/smiles/37.gif
مردم ازارم عمته چیکار کنم میگی خو
تصویر: /weblog/file/forum/smiles/18.gif

امضای کاربر :
خدایا!
من دلم قرصه!
کسی غیر از تو با من نیست
خیالت از زمین راحت، که حتی روز روشن نیست
کسی اینجا نمی بینه، که دنیا زیر چشماته
یه عمره یادمون رفته، زمین دار مکافاته
فراموشم شده گاهی، که این پایین چه ها کردم
که روزی باید از اینجا، بازم پیش تو برگردم
خدایا وقت برگشتن، کمی با من مدارا کن
شنیدم گرمه آغوشت، اگه میشه منم جا کن...
پنجشنبه 01 آبان 1393 - 15:47
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از maryamsis به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: sondos / zeinab /
sondos آفلاین



ارسال‌ها : 2979
عضویت: 7 /5 /1391
محل زندگی: آذربایجان شرقی
سن: 30
تشکرها : 2747
تشکر شده : 3744
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
یه اتفاقی که برای رسیدنش لحظه شماری میکردی بیفته....
و بدونی خدا حواسش هست بهت ...
هر چند نمیدونم کلا خدا برنامش با من چیه ولی یه شادی لحظه ای برام بود که ناامید نشم...

امضای کاربر : سال ها دویده ام …

با قلبی معلق و پایی در هوا

دیگر طاقت رویاهایم تمام شده است

دلم رسیدن میخواهد ...


دوشنبه 19 آبان 1393 - 11:36
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از sondos به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: zeinab / porya733 / shiva13 /
sondos آفلاین



ارسال‌ها : 2979
عضویت: 7 /5 /1391
محل زندگی: آذربایجان شرقی
سن: 30
تشکرها : 2747
تشکر شده : 3744
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
صبح ،آفتاب نزده با صدای sms از خواب بپری و ببینی یه عزیزی(همین آدمینه خودمون) نوشته حرمم و به یادتم....

امضای کاربر : سال ها دویده ام …

با قلبی معلق و پایی در هوا

دیگر طاقت رویاهایم تمام شده است

دلم رسیدن میخواهد ...


پنجشنبه 29 آبان 1393 - 11:07
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از sondos به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: zeinab /
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
من دیروز با آجی زینب بودم
جیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییغغغغغ
ی روز رویایی بود
سندس جان منظورمو نفهمیدی ... یعنی منم از این داداشا موخوام
آجی زینب گوشیت مبانکه تصویر: /weblog/file/forum/smiles/5.gif

امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
پنجشنبه 29 آبان 1393 - 14:41
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از elena به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: sondos / zeinab /
maryamsis آفلاین



ارسال‌ها : 1649
عضویت: 8 /3 /1392
محل زندگی: شبستر
سن: 16
تشکرها : 1355
تشکر شده : 1845
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
خخخخ سوزززززززز ب دلتون امروز خاله سندس و صفورا دخمل خالم خونمون بودن ههه
مامانم جلسه قران داشت
جای مامان زینب و خاله النا خالی
کلی خوش گذشت
ولی همش خاله سندس و صفور با هم حرف میزدن من بد بخت کار میکردم اخرش ک تموم شد منم ررفتم نشستم پیششون خخ

این عکسی ک گذاشتم فقط جهت نشون دادن کد بانو بودن مامانمه بلههههههتصویر: /weblog/file/forum/smiles/8.gif
و سوز ب دل بودن شما ارهههههه این طوریه
البته من یادم نیود چطوری سوز ب دلتون کنم خاله سندس گفت عکس بگیر خخخخختصویر: /weblog/file/forum/smiles/8.gif



امضای کاربر :
خدایا!
من دلم قرصه!
کسی غیر از تو با من نیست
خیالت از زمین راحت، که حتی روز روشن نیست
کسی اینجا نمی بینه، که دنیا زیر چشماته
یه عمره یادمون رفته، زمین دار مکافاته
فراموشم شده گاهی، که این پایین چه ها کردم
که روزی باید از اینجا، بازم پیش تو برگردم
خدایا وقت برگشتن، کمی با من مدارا کن
شنیدم گرمه آغوشت، اگه میشه منم جا کن...
پنجشنبه 29 آبان 1393 - 18:42
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از maryamsis به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: sondos / zeinab /
sondos آفلاین



ارسال‌ها : 2979
عضویت: 7 /5 /1391
محل زندگی: آذربایجان شرقی
سن: 30
تشکرها : 2747
تشکر شده : 3744
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
آهان النا جون از اون لحاظ!!!!
نههههههههههههه داداشام فروشی نیستن... جونم به جونشون بسته
تصویر: /weblog/file/forum/smiles/10.gif





مرسی مریم گلی خیلی خوش گذشت...
هنرهای مامانت که بر کسی پوشیده نیست عزیزم...
ااااای ناملد اینهمه حلوا مونده بود اونوقت من یه دونه خوردمتصویر: /weblog/file/forum/smiles/26.gif
خیلی خوشمزه بودن من بازم میخوام
تصویر: /weblog/file/forum/smiles/31.gif

امضای کاربر : سال ها دویده ام …

با قلبی معلق و پایی در هوا

دیگر طاقت رویاهایم تمام شده است

دلم رسیدن میخواهد ...


جمعه 30 آبان 1393 - 10:59
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از sondos به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: zeinab /
zeinab آفلاین



ارسال‌ها : 5005
عضویت: 9 /5 /1391
تشکرها : 4825
تشکر شده : 6889
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
بزرگترین شادی این روزای من این بود که بعد سال ها انتظار رفتم پابوس امام رضا...

وبزرگتر از اون اینکه تو این 9 روز سفر..هم رفتم امام زاده صالح..هم مشهد..هم قم..

خدایا شکرت..

قبل رفتن نشد پست بذارم وحلالیت بگیرم ازتون..امیدوارم همه حلالم کرده باشن..

به یاد تک تکتون بودم و دعاتون کردم..
تصویر: /weblog/file/forum/smiles/9.gif

امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست

پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.
جمعه 30 آبان 1393 - 16:14
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از zeinab به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: shiva13 / sondos /
zeinab آفلاین



ارسال‌ها : 5005
عضویت: 9 /5 /1391
تشکرها : 4825
تشکر شده : 6889
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
آبجی النا خیلی ممنون بابت مهمون نوازی گلم..خیلی خوش گذشتتصویر: /weblog/file/forum/smiles/22.gif

مریم شک ندارم سهم منو نگه داشتی..والا میدونی که چه بلایی سرت میارم..تصویر: /weblog/file/forum/smiles/15.gif

امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست

پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.
جمعه 30 آبان 1393 - 16:16
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از zeinab به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: shiva13 / sondos /
maryamsis آفلاین



ارسال‌ها : 1649
عضویت: 8 /3 /1392
محل زندگی: شبستر
سن: 16
تشکرها : 1355
تشکر شده : 1845
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
شادی یعنی این ک بابای پایه ای داشته باشی تو وایبر بهت بگه مریم پاشو برام چایی بیار =)) اصلا ی وضی

ی کاری کردیم ولی کلی خندیدم با بچه ها میدونم الان میگین کار خوبی نبود ولی ....
سه شنبه کلاس تقویتی حسابان داشتیم تموم شد من با دوستام چهار تایی داشتیم میرفتیم
از دور ی دختره رو دیدم ی مانتو سیاه پوشیده بود با شال و شلوار زرد ی لحظه فک کردم زنبور دیدم ن دختر !!
بر گشتم ب غزال میگم اونجارو اونم ک بیشاز اندازه پایه
ب مریم و زهرا فهموند میخاد ی اری کنه
دختره ک اومد از کنارمون رد بشه
مریم برگشت طوری ک بشنوه گفت زنبورووو
غزاله هم برگشته صدای زنبور در میاره میگه کوووش چرا نمیبینمش ==)))

یعنی ترکیده بودیم تو خیابونننن خخخ

امضای کاربر :
خدایا!
من دلم قرصه!
کسی غیر از تو با من نیست
خیالت از زمین راحت، که حتی روز روشن نیست
کسی اینجا نمی بینه، که دنیا زیر چشماته
یه عمره یادمون رفته، زمین دار مکافاته
فراموشم شده گاهی، که این پایین چه ها کردم
که روزی باید از اینجا، بازم پیش تو برگردم
خدایا وقت برگشتن، کمی با من مدارا کن
شنیدم گرمه آغوشت، اگه میشه منم جا کن...
چهارشنبه 05 آذر 1393 - 21:18
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
sondos آفلاین



ارسال‌ها : 2979
عضویت: 7 /5 /1391
محل زندگی: آذربایجان شرقی
سن: 30
تشکرها : 2747
تشکر شده : 3744
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
مامانت مسافرت باشه
اوج شلوغی کارت باشه
مریض شده باشی
مهمون داشته باشی
و....................................هزاران موارد دیگه

بعد مامانت تصمیم بگیره نرفته برگرده به خاطر وضعیت تو...
اونوقته که زندگی شیرین میشود........مامان کلی به تغذیه ات میرسه ،بابات دم به ساعت برات آبمیوه میگیره..
وااای که چه حس خوبیه وقتی میخوابی ،خیالت راحته که مامانت هست و نیاز نیس تو حواست به همه چی باشه....
چقد مامان بودن سخته:|
خونه بی مامان چیزی شبیه جهنمه برام...
خدایا سایه اشو از سرم برندار که بزرگترین دلیل زنده بودنمه...آمیـــــــــــــــن

امضای کاربر : سال ها دویده ام …

با قلبی معلق و پایی در هوا

دیگر طاقت رویاهایم تمام شده است

دلم رسیدن میخواهد ...


شنبه 08 آذر 1393 - 10:40
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از sondos به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: zeinab / shiva13 /
sondos آفلاین



ارسال‌ها : 2979
عضویت: 7 /5 /1391
محل زندگی: آذربایجان شرقی
سن: 30
تشکرها : 2747
تشکر شده : 3744
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...


چند شب پیش تو مسنجر با زینب صحبت میکردیم که چی شد زینب گفت پس کی میای خونه ما؟ منم به شوخی گفتم همین فردا البته کلا قصد داشتم در آینده نه چندان دور برم دیدارش ولی دیگه نه به این زودی ها..
اونم از خدا خواسته اصرار که باید بیای،منم چون فرداش کار داشتم گفتم جمعه میام...
و اینگونه شد که خودمان ،خودمان را دعوت کردیم
صبح ساعت10/30 رفتم خونشون ،مثل همیشه مامان گلش با روی باز استقبال کرد و سنگ تموم گذاشته بود واقعا و من خیلی شرمنده شدم ..
مام که همش تو اتاق زینب بودیم و بگو و بخند و بخور و کلی ادا اطوار...
خیلی خوش گذشت بهم ،دیگه داشت هوا تاریک میشد که بالاخره بهم اجازه مرخصی داد زینب جان و اومدم خونه...
اینم از شادی روز جمعه امون.....
پ.نوشت: نمیدونم چرا زینب مثل همیشه شنگول نبود البته خیلی سعی میکرد مخفی کنه ولی منو نشناخته رو هوا فهمیدم زینب خانم ،که تو امروز یه چیزیت بود هر چند به رو نمیاوردی ... فقط نمیدونم چی باعث شده بود که نشاط و شارژ بودنت تحلیل بره

امضای کاربر : سال ها دویده ام …

با قلبی معلق و پایی در هوا

دیگر طاقت رویاهایم تمام شده است

دلم رسیدن میخواهد ...


جمعه 21 آذر 1393 - 21:41
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از sondos به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: zeinab /
zeinab آفلاین



ارسال‌ها : 5005
عضویت: 9 /5 /1391
تشکرها : 4825
تشکر شده : 6889
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
افا..سلام خواهری عزیزم..خیلی خوشحال

شدم که بعد مدتها اومدی خونمون..هم من خوشحال شدم هم خانوادم.تصویر: /weblog/file/forum/smiles/22.gifتصویر: /weblog/file/forum/smiles/22.gif

اساسی بهم خوش گذشت با وجود گل روی شماتصویر: /weblog/file/forum/smiles/25.gif

نه خواهری جونم خوب بودم..یکم سرم درد میکرد فقط..چیز خاصی نبود عزیززززززززززدلم..تصویر: /weblog/file/forum/smiles/9.gif

ممنون که انقدر حواست هست و به فکرمی..تصویر: /weblog/file/forum/smiles/22.gif

راستی این ادا واطوار و خوب اومدی..مخصوصا اون آخریاشتصویر: /weblog/file/forum/smiles/37.gif

بابا شب میگه به سندس بگو زود به زود بیاد که توام تنهایی حوصلت سر نره..

گفتم چشمممممممممممم..تصویر: /weblog/file/forum/smiles/8.gifحواست باشه باید زود به زود بیایتصویر: /weblog/file/forum/smiles/9.gif

درضمن ممنون بابت بسته بیسکویت و کادوی خوشگلت( آبجی سندس کیف خریده برامتصویر: /weblog/file/forum/smiles/29.gif)



امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست

پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.
جمعه 21 آذر 1393 - 22:07
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
چه آجی های خوبی ... خدا رو شکر که تنها نیستین :)

امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
جمعه 21 آذر 1393 - 23:04
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از elena به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: zeinab / shiva13 /
jimykoochooloo آفلاین



ارسال‌ها : 1238
عضویت: 22 /6 /1391
محل زندگی: شهر مقدس قم
سن: 19
تشکرها : 2480
تشکر شده : 1551
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
واااااااای اگه بدونید چقد دنبال این ویدئو گشتم
آخییییش حالا دیگه میتونم راحت بخوابمتصویر: /weblog/file/forum/smiles/18.gifتصویر: /weblog/file/forum/smiles/18.gif

اینم لینک ویدئوهه

امضای کاربر :

دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب:
السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه
یکشنبه 23 آذر 1393 - 23:28
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از jimykoochooloo به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: zeinab / gomnam / shiva13 /
zeinab آفلاین



ارسال‌ها : 5005
عضویت: 9 /5 /1391
تشکرها : 4825
تشکر شده : 6889
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
به به آقای جیمی..سلام علیکم...راه گم کردین؟

چه خصومت شخصی با جناب گمنام دارین که اینجوری به خونشون تشنه هستین؟

شما یادتون رفته من پلیس سایتم؟؟ به خاطر این ویدئو باید شما رو تحویل برادران نیروی انتظامی بدم..

امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست

پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.
دوشنبه 24 آذر 1393 - 19:03
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از zeinab به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: gomnam / shiva13 /
gomnam آفلاین



ارسال‌ها : 2465
عضویت: 3 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 2919
تشکر شده : 5292
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
جیمی انقد بهت گفتم اصلاح شو، اصلاح شدنی نیستی که نیستی. الان سندس خانم میاد یه کتکی بهت میزنه که.هه تاپیکشونو خراب کردی. مگه آزار داری بچه؟ من موندم چه اصراری به تیربارون کردن من داری. به قول محسن: جیمی کوشولوووو
بسی روحمان شاد شد. انسان باش
به سرهنگم حلیم دادی؟ راضی بود؟

خب یه چیزم بگم که پستمونم غیرمرتبط با تاپیک نباشه،جیمی جان سبب خیر شدی بعد مدتها پست بذارم

شب اربعین داداشم طبق رسم و نذر هرسالش حلیم داشت. هر سال شب اربعین فامیلا جمع میشن و تا نزدیک سحر حلیم هم میزنیم و صبح هم خودمون،فامیلا، آشناها و بعضی نیازمندا نوش جان میکنن. البته بخش عمده ای هم به چندتا بیمارستان و آسایشگاه میره که بنظرم حرکت خیلی زیبایی از داداشم بود وقتی فهمیدم خیلی شاد شدم،شادی کوچیک اما در عین حال بزرگ. شب اربعین هر سال با این حلیم خیلی بهمون حال میده، هر سال سه تا از دوستان رو هم دعوت میکنم تا تو این حال خوبمون شریک باشن. جیمی،شهرساز و مهندس. انشاالله سالهای بعد در خدمت شما دوستای دیگه هم باشیم

امضای کاربر : مبارزه هر قدر صعب، صعود را ادامه بده. شاید قله در یک قدمی تو باشد
و بدان : آنان که آفتاب را به زندگی دیگران ارزانی می دارند،نمی توانند خود از آن بی بهره باشند
دوشنبه 24 آذر 1393 - 21:21
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از gomnam به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: shiva13 /
jimykoochooloo آفلاین



ارسال‌ها : 1238
عضویت: 22 /6 /1391
محل زندگی: شهر مقدس قم
سن: 19
تشکرها : 2480
تشکر شده : 1551
شادي هاي كوچك، اما در عين حال بزرگ...
به به سلام به زینب خانم جناب سرگرد عزیز(سرهنگ نگفتم چون فقط بابای خودم سرهنگه تصویر: /weblog/file/forum/smiles/17.gif )

والا خودمم نمیدونم بعضیا اذیت کردنشون به آدم حال میده دیگه تصویر: /weblog/file/forum/smiles/18.gif

گمنام جان از قدیمم گفتن چوب نن جون گله هرکی نخوره ... تصویر: /weblog/file/forum/smiles/30.gif

آره حلیمم واقعا خوشمزه بود چسبید.تف به ریا تف به ریا آخ آخ مچم درد میکنه تصویر: /weblog/file/forum/smiles/18.gifتصویر: /weblog/file/forum/smiles/18.gif

امضای کاربر :

دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب:
السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه
چهارشنبه 26 آذر 1393 - 22:31
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از jimykoochooloo به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: shiva13 /
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :

Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group