نقد فیلم ناشناس

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 285
نویسنده پیام
sara آفلاین


ارسال‌ها : 2392
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
تشکرها : 1960
تشکر شده : 2412
نقد فیلم ناشناس
 
تورناتوره در شناخت جنس خاصي از احساسات، بيان و تشريح آنها و سرانجام دراماتيزه کردنشان بي شک يکي از نوابغ سينما است. در واقع فيلمسازي براي او چيزي جز به تصوير کشيدن همين احساسات پيچيده و خالص نيست. «سينما پاراديزو»، «مالنا»، «ستاره ساز» و «افسانه 1900» معمولاً جداي در نظر گرفتن مباحث تئوريک درباره فيلمنامه نويسي و به طور کلي فرم روايي آنها و بيشتر به خاطر احساسات گرايي ممتاز و بي همتايشان، مخاطبان عام و خاص را مجذوب خود ساخته اند.
فيلم «ناشناس» نيز سهم و رتبه بسيار ويژه يي را در فيلم شناسي تورناتوره به خود اختصاص مي دهد. «ناشناس» داستان زني است به نام ايرنا که به دنبال پيدا کردن کار در آپارتماني خاص به شدت تلاش مي کند و اين در حالي است که گذشته او نيز هر لحظه پيش روي چشمانش است و او نيز مدام در حال فرار، يادآوري و به واسطه آن پروراندن انگيزه هاي نفرت و انتقام در خود است. فيلم با پرهيز از توضيح انگيزه ها و دلايل حضور ايرنا در آن خانه و با نشان دادن گذشته يي مبهم و تار تعليق فراواني را در ريشه روايت خود جاي داده است که البته تا انتها دوام نمي آورد و از جايي به بعد، جاي خود را به جنسي ديگر از تعليق در روايت مي دهد. در واقع تورناتوره بيشتر از اينکه نگران پرداخت يک فيلمنامه بي نقص و کامل باشد، به جزئياتي پرداخته که در وهله اول آن دسته از حس هاي مورد نظرش را نمايش دهد و سپس به واسطه خود سينما (کدها و نشانه ها) داستانش را تعريف کند. به هر حال فيلمنامه اشکالات فراواني دارد و سوال هايي را بي جواب مي گذارد و اگر کسي از اين دريچه به فيلم نگاه کند بي شک اين زن ناشناس و زندگي اش براي او خالي از جذابيت خواهد بود. 
    
اينکه مي گويم تورناتوره از خود سينما استفاده کرده، بدين معني است که تمام آنچه درام سينمايي در اين صد و دوازده سال به نام خود ثبت کرده است و فقط و فقط در سينما سراغ داريم، در فيلم ناشناس به نوعي بازسازي شده اند يا بهتر است بگويم به طرز غافلگير کننده يي استفاده شده اند که برخي از آنها حتماً آگاهانه بوده و برخي نيز ناخودآگاه. فيلم از سينماي اکسپرسيونيستي تا «شهر گناه» را در خود دارد. «ناشناس» در لحظاتي يادآور سينماي هيچکاک يا کوبريک مي شود. اما نکته اصلي شايد حرکت سيال و آزادانه فيلم در بين ژانرهاي سينمايي باشد. چيزي که مي تواند ضعف و ناتواني فيلم هم محسوب شود. فيلم در ساختار روايي خود از نئونوآر به سمت ژانر جنايي حرکت مي کند و هرچه زمان مي گذرد اين مورفولوژي کامل تر هم مي شود. اما از نظر حسي و کارکرد روايي، فيلم در گستره درام، تريلر، معمايي وحشت حرکت مي کند و سپس رمانتيک بودن را نيز به نوعي تجربه مي کند.
    
از موسيقي بسيار خوب موريکونه هم غافل نباشيم که از برنارد هرمن تا خودش را به نوعي بازتوليد مي کند. ريتم و انسجام کلي فيلم هم نقش مهمي در ايجاد ويژگي مذکور دارد. در واقع آنچه براي تورناتوره اهميت دارد، بودن در موقعيت هاست، نه چگونگي رسيدن به آنها يا فلسفه بودنشان. او با يک رشته حذف کردن استدلالات و گره هاي فيلمنامه يي، قصد سريع رسيدن به اين موقعيت ها را دارد و بي جهت نيست که مي توان فيلمنامه او را از اين نشانه ها و ويژگي هاي کلاسيک و بعضاً لازم تهي دانست. او تنها مي خواهد خاطرات و اضطراب هاي ذهني و جسمي را به تصوير بکشد و براي بيان اين احساسات بي شمار، راهي جز اين نمي يابد و در نهايت هم موفق مي شود. برگ برنده يي که تورناتوره هميشه از آن استفاده کرده، درک و شانس خوب او در انتخاب بازيگرانش است. ايرنا (با بازي زينا راپاپورت) سواي اينکه دقيق و خالص به نمايش درمي آيد چهره يي بيانگر و پراحساس دارد که يک نماي بسته از آن کلي حس و اطلاعات مي دهد.
    
اما براي همه اينها مي توان توجيه مناسب ديگري نيز پيدا کرد و آن انگيزه هاي کلي زن ناشناس (ايرنا) است که آغشته به ترس، عشق و ابهام است طوري که خود او گاهي دقيقاً نمي داند که چه بايد بکند. از آنجايي که او سعي در مخفي کردن اين احساسات دارد و مرحله به مرحله آنها را رو مي کند، اين ژانرپريشي خيلي خوب توجيه مي شود. کسي که در ابتدا به نظر مي رسيد تنها به دنبال انتقام است، در انتها معلوم مي شود تنها به دنبال ارضاي حس مادرانه است. در واقع هدف او از بودن در منزل آداکر، گذشته پردردش نيست، بلکه دخترک اين خانواده و آينده عاطفي اوست. از آنجايي که او بايد نسبت به وضعيت دختر نسبت به خود مطمئن شود، جست وجوي او به دنبال اسناد و شکل گيري آهسته رابطه اين دو به خوبي تحليل مي شود و به زيبايي نفرت و ترس جاي خود را به عشق و اميد مي دهد، خاطره ايرنا از عشق: تنها چيزي که براي او جذاب و حقيقي است و او را آرام نگاه مي دارد که مربوط به گذشته اوست. او براي رسيدن مجدد به آن حالت، نياز به يک ما به ازاي زماني دارد. چيزي که اکنون و آينده او را تلطيف کند و آن همان عشق مادرانه است. رابطه دخترک و ايرنا به خوبي شکل گرفته و از همه مهمتر اينکه تا آخرين لحظه هم مرموز و به نوعي ممنوع مي ماند.
    
کارگرداني تورناتوره، به مفهوم گسترش دو لايه زماني و ترکيب خاطرات و احساسات با واقعيت زمخت و خشن بسيار جذاب و هنرمندانه است که البته باز روي موسيقي هميشه حاضر موريکونه تاکيد مي کنم. تورناتوره گذشته را با همه زشتي ها، گرم و خاطره انگيز توصيف مي کند. آفتاب همواره حاضر است و موقعيت عاطفي ايرنا هرچند محدود، حضور جدي يي براي او دارد. اما روزگار ايرنا اکنون سرد و بي روح است و به شدت در تضاد با گذشته اش. هم به شکل مضموني و هم بصري. تنها در لحظات پاياني فيلم او بار ديگر به همان آفتاب گرم و صميمي دست مي يابد. تنهايي و بي کسي يک بار ديگر در فيلمي از خالق «سينما پاراديزو» به تصوير کشيده شده است ولي اين بار به جاي اينکه در يک گستره اجتماعي قرار بگيرد و با توجه به تضادها و دروغ ها سروشکل پيدا کند، به واسطه خاطرات و فرار از گذشته و تضادهاي شخصي و ذهني شکل مي گيرد. خاطرات و به طور کلي مفهوم گذشته در فيلم، همان جامعه يي است که سابقاً تورناتوره بدان توجه داشته که در اينجا کمرنگ تر و بي اساس تر شده است.

درام پرتعليق و روانکاوانه يي که تورناتوره بعد از شش سال (بعد از مالنا) ساخته، تلاش انسان است براي رسيدن به يک مابه ازاي واقعي و ملموس از گذشته يي که هر چقدر پر از درد و ملال بوده، اما وقتي به تصوير درمي آيد از اکنون زيباتر است. تلاشي براي رسيدن به يک لحظه بي همتا. چيزي که در سکانس پاياني تورناتوره آن را نشانمان مي دهد. چيزي که در تمام طول فيلم به معناي واقعي غايب بوده است. يک لبخند. که اگر انسان با نخستين درد آغاز مي شود، با لبخندي فعل ادامه دادن را صرف خواهد کرد.

منبع : روزنامه اعتماد - نويسنده :  محمد باغباني
 

امضای کاربر : زندگی شوق رسیدن به همان فردایست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ، ظرف امروز پر از                                                                                  بودن توست ، زندگی را دریاب ... 
سه شنبه 03 مرداد 1391 - 23:58
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :

Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group