بگو آقا گدایت سخت دلتنگ حسین است

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 241
نویسنده پیام
zeinab آفلاین


ارسال‌ها : 5005
عضویت: 9 /5 /1391
تشکرها : 4825
تشکر شده : 6889
بگو آقا گدایت سخت دلتنگ حسین است

ببین بچاره ام آقا برس بر داد من که من بیچاره ام آقا که ناگه یک کبوتر
باصدای بال های خود سکوتم را شکست کبوتر شاد و سرمست کنار حوز آن صحن حرم
بنشست. کبوتر تشنه بود و آب میخورد. دل من بین سینه تاب می خورد صدایش کردم
و گفتم کبوتر خوش بحالت. چه جایی می زنی پر خوش بحالت کبوتر ای کاش من هم
مثل تو پرواز میکردم بروی گنبد زردش پرم را باز میکردم و یا با بالهایم
پرچم سبز حرم را ناز میکردم کبوتر دارم از تو یک سوال؟ کبوتر راستی جایی جز
این صحن و سرا رفتی؟ اگر رفتی بگو که تا کجا رفتی؟ کبوتر راستی تا به حالا
تو به عمرت کربلا رفتی؟کبوتر از سر شب تا کنون در فکر آنجایم. اگرچه جان
ندادم چون که من هم پیش آقایم کبوتر تویی که خانه ات در عرش دنیاست تویی که
صاحبت فرزند زهراست.برو پیشش بگو آقا گدایت بی قرار است. از آن روزی که
رفته کربلا چشم انتظار است برو پیشش بگو آقا گدایت سخت اندر شور و شین است
برو پیشش بگو آقا گدایت سخت دلتنگ حسین است.






امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست

پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.
چهارشنبه 29 شهریور 1391 - 01:07
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از zeinab به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: jimykoochooloo &
zeinab آفلاین



ارسال‌ها : 5005
عضویت: 9 /5 /1391
تشکرها : 4825
تشکر شده : 6889
بگو آقا گدایت سخت دلتنگ حسین است


امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست

پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.
چهارشنبه 29 شهریور 1391 - 02:17
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :

Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group