میشه لطفا بخونید !!!

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 193
نویسنده پیام
hadiyan آفلاین


ارسال‌ها : 227
عضویت: 20 /5 /1391
تشکرها : 376
تشکر شده : 131
میشه لطفا بخونید !!!

غافل از اینکه آن دوره گرد ، خود

خدا بود...

درمکه که رفتم،

خیال میکردم دیگر تمام گناهانم پاک شده است

غافل از اینکه تمام گناهانم گناه نبوده

و تمام درستهایم

به

نظرم خطا

انگاشته و نوشته شده

بود...درمکه دیدم خدا چند

سالیست

که از شهر مکه

رفته و انسانها به دور خویش

می.گردند.......

در مکه دیدم هیچ

انسانی به فکر فقیر دوره گرد

نیست........

دوست دارد زود به

خدا برسد و گناهان خویش را بزداید،

غافل از اینکه آن دوره گرد خود خدا

بود.................

درمکه دیدم

خدا نیست و چقدر باید دوباره راه طولانی

را طی

کنم  تا به خانه خویش برگردم

و درهمان نماز ساده

خویش تصور خدارا

در کمک به مردم جستجو کنم

...

آری شاد کردن دل مردم

همانا

برتر از رفتن

به مکه ایست که خدایی در آن نیست.

" مرحوم حسین

پناهی"

[font=Times New Roman]

شما

چطور؟!!!!

[font=tahoma, verdana, arial, helvetica, sans-serif]این

روزها همـه ، در حال قدم زدن

هستند

به

همراه وجــدانشان، در كـوچه های

امروز

شما چطور ...

تکلیف

فردا...

به نام

خدا

پدرم فقیر

بود....

پدر بزرگم

هم....

من فرزندی ندارم

شاید...

شاید فقر تمام

شود...

ای نور وحشت زدگان در تاریکی

ها...

إنـّی هاربٌ منک إلیک . .

.

مي ‌گویند، پسري در

خانه خیلی شلوغ‌ کاري کرده بود.

همه‌ ی اوضاع را به هم ریخته بود. وقتی پدر وارد

شد،

مادر شکایت او را به پدرش کرد. پدر که خستگی و

ناراحتی بیرون را هم

داشت، شلاق را

برداشت.

پسر دید، امروز اوضاع خیلی بی

ریخت است،

همه‌ ی درها هم بسته است، وقتی پدر شلاق را بالا

برد،

پسر دید کجا فرار کند؟ راه فراري ندارد!

خودش را به سینه پدر چسباند.

شلاق هم در دست پدر شل شد و افتاد.

شما هم هر وقت دیدید، اوضاع بی ریخت است،

به

سوي خدا فرار کنید. «وَ فِرُّوا

إلی الله مِن الله».

هر کجا متوحش شدید، راه فرار به سوي خداست.

"از فرمایشات مرحوم

حاج محمد اسماعیل دولابی"

                             ای نور وحشت زدگان

در تاریکی ها

بیامرز کسی را که جز دعا چیزی ندارد...

ه در پای علف های هرز ...!

دختر سیبی

است؛

که باید از درخت سر بلندی

چیده شود؛

نه در پای علف های هرز

...!

بابا آب داد بابا نان

داد...

می دانید اولین جمله ای که

ما دراول دبستان یاد می گیریم چیه؟

"بابا آب داد بابا نان

داد"

می دانید اولین جمله ای که

انگلیسها در اول دبستان یاد می گیرند چیه؟

"من می توانم بخوانم و

بنویسم"

می دانید اولین جمله ای که

ژاپنیها در اول دبستان یاد می گیرند چیه؟

"من می توانم

بدوم"

و این است که ما همیشه

چشممون دنبال دست پدر است

وقتی‌ زمانش

برسه...

وقتی‌ پرنده‌ای زنده است ،

مورچه‌ها رو میخوره ؛

وقتی‌ میمیره ، مورچه‌ها اون رو میخورن

.

زمانه و شرایط در هر موقعی میتونه تغییر کنه

!

در زندگی‌

، هیچ کسی‌ رو تحقیر نکنین یا آزار ندین

.

شاید امروز قدرتمند باشین ، اما یادتون باشه زمان از شما قدرتمندتره!

یه درخت میلیون‌ها چوب کبریت رومی‌سازه،اما وقتی‌ زمانش

برسه،

فقط یه چوب کبریت برای سوزوندن میلیون‌ها درخت کافیه !

گله مند نباشید

اگر....

اگر  بعد از هر

لبخندی هیچ

وقت خدا را شکر نمی

کنید؛

حقی نخواهید داشت بعد از هر

اشکی از او گله مند باشید

...

دلیل انزجار

«کلاس پنجم که بودم پسر درشت

هیکلی در ته کلاس ما می نشست

که برای من مظهر تمام

چیزهای چندش آور بود آن هم به سه

دلیل

اول آنکه کچل بود، دوم

اینکه سیگار می کشید و سوم  که از همه

تهوع آورتر

بود اینکه در آن سن و سال، زن

داشت. !... چند سالی گذشت

یک روز

که  با همسرم از خیابان می

گذشتیم، آن پسر قوی هیکل

ته

کلاس را دیدم در حالیکه زن

داشتم ،سیگار می کشیدم و کچل شده

بودم

و تازه فهمیدم

که خیلی اوقات آدم از آن دسته

چیزهای بد دیگران

ابراز انزجار می کند که در

خودش وجود دارد......

نکنه هیچ چیز مثل سابق

نباشد؟!!!!!....

خدایا:

یار

دبستانی من کجاست؟

کو معلمانم

؟

چرا کسی نیست به خاطر نمره

جمله نویسی چوب کف دستم بزند؟

من

راضیم ! برای نمره صفر، در تعلیمات

اجتماعی تا که

بفهمم آقای هاشمی آخر به نیشابور رسید یا نه...

برای رفوزه

شدن برای تو کوزه رفتن!

من راضیم

به حفظ کردن جدول ضرب...

برای زیر زنگ ایستادن!

می خواهم

زبان پارسی را پاس بدارم..

چرا که دلم

تصمیم کبری گرفته!

کجا رفتین

خاطرات بچگی؟

راستی

معلمم! تو بگو...

هنوزم در

شیشه مربا را زیر آب گرم بگیریم باز می شود؟

نکنه هیچ چیز مثل سابق

نباشد؟

خدایا مرا به مدرسه

ام برگردان

دلیل شهرت...

روزی انیشتین به چارلی چاپلین

گفت

:

می دانی آنچه که

باعث شهرت تو شده چیست؟

"این است که تو حرفی

نمیرنی و همه حرف تو را می فهمند"!

چارلی

هم با خنده می گوید

:

تو هم می دانی آنچه

باعث شهرت تو شده چیست؟

"این است که تو با

اینکه حرف میزنی، هیچکس حرفهایت را نمی فهمد"!

هر عقیده ای

....

هر عقیده ای هم که داشته

باشی

این‌ها

سزاوار احترام هستند...


امضای کاربر : مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم
سلام بر حسین علیه السّلام
سه شنبه 14 شهریور 1391 - 18:35
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
sara آفلاین



ارسال‌ها : 2392
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
تشکرها : 1960
تشکر شده : 2412
میشه لطفا بخونید !!!

واقعا خدا چند وقتی که رفته ...

ممنون خیلی زیبا وتاثیر گذاربود 


امضای کاربر : زندگی شوق رسیدن به همان فردایست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ، ظرف امروز پر از                                                                                  بودن توست ، زندگی را دریاب ... 
سه شنبه 14 شهریور 1391 - 21:26
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
zeinab آفلاین



ارسال‌ها : 5005
عضویت: 9 /5 /1391
تشکرها : 4825
تشکر شده : 6889
میشه لطفا بخونید !!!

بی نظیربود..

واقعاممنون وسپاسگذار...خیلی زیباوتاپیرگذار..

پیرمردگداهمان گدابود...خداهمین نزدیکی است.


امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست

پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.
چهارشنبه 15 شهریور 1391 - 00:12
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
میشه لطفا بخونید !!!

عالی بود گلم.

سپاسگزارم


امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
چهارشنبه 15 شهریور 1391 - 10:02
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ganjine4356 آفلاین



ارسال‌ها : 21
عضویت: 19 /5 /1391
سن: 23

تشکر شده : 3
میشه لطفا بخونید !!!

جالب بود . یکی به من بگه چرا نمیتونم مطلب بذارم!!!! آخه این هم سایته درست کردید؟؟؟ خب چرا نمیشه گذاشت!!! صد بار تایپش کردم صد بار کپیش کردم اما همش اخطار میده همه گزینه ها رو پر کن!! مگه غیر از درج متن و عنوان جای خالی دیگه هم هست؟؟؟ چرا نمیشه ای خداااااااااااااااااااااااا!!!!


پنجشنبه 16 شهریور 1391 - 20:24
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
zlatan آفلاین



ارسال‌ها : 2891
عضویت: 10 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 23
تشکرها : 1906
تشکر شده : 3243
میشه لطفا بخونید !!!

نقل قول از ganjine4356

جالب بود . یکی به من بگه چرا نمیتونم مطلب بذارم!!!! آخه این هم سایته درست کردید؟؟؟ خب چرا نمیشه گذاشت!!! صد بار تایپش کردم صد بار کپیش کردم اما همش اخطار میده همه گزینه ها رو پر کن!! مگه غیر از درج متن و عنوان جای خالی دیگه هم هست؟؟؟ چرا نمیشه ای خداااااااااااااااااااااااا!!!!

سلام

خوب اول مطلبی روکه میخاید بزارید روکپی کنید بعدش اونو توی نت پدکپی کنید.بعدش ازروی نت پد کپی کنید وروی محلی که سایت برای ارایه ی مطلب گذاشته قراردهید.

نت پد ومیتونیدبایک کلیک راست روی صفحه اصلی رایانتون باعنوانnew text بسازید.


جمعه 17 شهریور 1391 - 12:00
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ
پرش به انجمن :

Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group