نوشداروي عشق...

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 267
نویسنده پیام
zeinab آفلاین


ارسال‌ها : 5005
عضویت: 9 /5 /1391
تشکرها : 4825
تشکر شده : 6889
نوشداروي عشق...






من آموخته ام که برای زخم پهلویم برابر هیچ کیکاووسی گردن کج نکنم و زخم
در پهلو وتیر درگردن،خوشتر تاطلب نوشدارو از ناکسان وکسان.زیرا درد است که
مرد میزاید وزخم است که انسان می آفریند.پدرم میگوید:قدر هر آدمی به عمق
زخمهای اوست.پس زخمهایت را گرامی دار.زخمهای کوچک رانوشدارویی اندک بس است
تو اما در پی زخمی بزرگ باش که نوشدارویی شگفت بخواهدوهیچ نوشدارویی شگفت
تر ازعشق نیست.ونوشداروی عشق تنهادر دستان اوست.او که نامش خداوند است.پدرم
گفته بود که عشق شریف است وشگفت است ومعجزه گر امانگفته بود اوکه نوشدارو
دارد،دستهایش این همه از نمک عشق پر است ونگفته بود که او هر که را دوست
ترداردبر زخمش از نمک عشق بیشتر میپاشد!زخمی بر پهلویم است وخون میچکد وخدا
نمک می پاشد.من پیچ وتاب میخورم ودیگران گمانشان که میرقصم!من این پیچ
وتاب را و این رقص خونین را دوست دارم،زیرا به یاد میآورم که سنگ نیستم،چوب
نیستم خشت وخاک نیستم که انسانم!پدرم گفت از جانت دست بردار،از زخمت اما
نه،زیرا اگر زخمی نباشد،دردی نیست واگر دردی نباشد در پی نوشدارو نخواهی
بود واگر در پی نوشدارو نباشی عاشق نخواهی شدو عاشق اگرنباشی خدایی نخواهی
داشت!















امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست

پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.
پنجشنبه 09 شهریور 1391 - 01:06
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از zeinab به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: shiva13 &
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :

Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group