یه داستان

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 145
نویسنده پیام
saqane آفلاین


ارسال‌ها : 1860
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 24
تشکرها : 2561
تشکر شده : 1152
یه داستان

اینو برای یکی از دوستان مینویسم

یه بنده خدایی سال ها پولشو جمع می کرد تا بره حج.وقتی که موقع اعزامش شد یکی از نزدیکانش به پول نیاز مبرم کرد.اون فرد هم پولو داد به اون فرد نیازمند.

وقتی حاجیان از حج برگشتن همه به این آقا هم تبریک میگفتن و ادعا میکردن که اون بنده خدا رو هم تو مراسم حج دیدن.

این در حالی بود که اون شخص اصلا به حج نرفته بود.

خب نتبجه اینکه اگه واقعا نیت پاک و خالشصانه باشه حتی اگه کار انجام نشه ثوابشو میبری.


امضای کاربر : آنانکه کمر بسته اند برای حفظ اسلام، باید اشخاصی باشند که اگر همه رفتند، آنها بمانند. کسیکه مشغول کاری هست باید با مشکلات بسازد. کسیکه عمل به این مهمی میکند باید بسازد تا درست شود. کسیکه بخواهد مشکلی در کار نباشد، باید مثل مرده ها برود قبرستان یا مثل درویش ها منزوی بشود.                                                                                                 امام خمینی (ره)
سه شنبه 07 شهریور 1391 - 18:16
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :

Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group