خدا جونم ببخشید!!!!!

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 104
نویسنده پیام
hadiyan آفلاین


ارسال‌ها : 227
عضویت: 20 /5 /1391
تشکرها : 376
تشکر شده : 131
خدا جونم ببخشید!!!!!

خدا

امروز صبح که از خواب بیدار شدی،نگاهت می کردم؛و امیدوار بودم که با من حرف بزنی،حتی برای چند

کلمه،نظرم را بپرسی یا برای اتفاق

خوبی که دیروز در زندگی ات افتاد،از من تشکر کنی.اما متوجه شدم که خیلی مشغولی،مشغول انتخاب

لباسی که می خواستی بپوشی.

وقتی داشتی این طرف و آن طرف می دویدی تا حاضر شوی فکر می کردم چند دقیقه ای وقت داری که

بایستی و به من بگویی:سلام؛اما

تو خیلی مشغول بودی.یک بار مجبور شدی منتظر بشوی و برای مدت یک ربع کاری نداشتی جز آنکه روی یک

صندلی بنشینی. بعد دیدمت

که از جا پریدی.خیال کردم می خواهی با من صحبت کنی؛اما به طرف تلفن دویدی و در عوض به دوستت

تلفن کردی تا از آخرین شایعات

ا خبر شوی. تمام روز با صبوری منتظر بودم.با اونهمه کارهای مختلف گمان می کنم که اصلاً وقت نداشتی با

من حرف بزنی.متوجه شدم

قبل از نهار هی دور و برت را نگاه می کنی،شاید چون خجالت می کشیدی که با من حرف بزنی،سرت را به

سوی من خم نکردی. تو به

خانه رفتی و به نظر می رسید که هنوز خیلی کارها برای انجام دادن داری.بعد از انجام دادن چند کار،تلویزیون

را روشن کردی.نمی دانم

تلویزیون را دوست داری یا نه؟ در آن چیزهای زیادی نشان می دهند و تو هر روز مدت زیادی از روزت را جلوی

آن می گذرانی؛ در حالی که

درباره هیچ چیز فکر نمی کنی و فقط از برنامه هایش لذت می بری...باز هم صبورانه انتظارت را کشیدم و تو

در حالی که تلویزیون را نگاه

می کردی،شام خوردی؛ و باز هم با من صحبت نکردی. موقع خواب...،فکر می کنم خیلی خسته بودی. بعد از

آن که به اعضای خوانواده ات

شب به خیر گفتی ، به رختخواب رفتی و فوراً به خواب رفتی.اشکالی ندارد.احتمالاً متوجه نشدی که من

همیشه در کنارت و برای کمک به

تو آماده ام. من صبورم،بیش از آنچه تو فکرش را می کنی.حتی دلم می خواهد یادت بدهم که تو چطور با

دیگران صبور باشی.من آنقدر دوستت

دارم که هر روز منتظرت هستم.منتظر یک سر تکان دادن،دعا،فکر،یا گوشه ای از قلبت که متشکر باشد.

خیلی سخت است که یک مکالمه

یک طرفه داشته باشی.خوب،من باز هم منتظرت هستم؛سراسر پر از عشق تو...به امید آنکه شاید امروز

کمی هم به من وقت بدهی.

  


امضای کاربر : مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم
سلام بر حسین علیه السّلام
سه شنبه 07 شهریور 1391 - 04:00
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
hadiyan آفلاین



ارسال‌ها : 227
عضویت: 20 /5 /1391
تشکرها : 376
تشکر شده : 131
خدا جونم ببخشید!!!!!

سلام خدای مهربونم ...

منو ببخش ...

دلم خیلی برات تنگ شده ... تو خیلی خیلی مهربونی در حالیکه من ..


امضای کاربر : مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم
سلام بر حسین علیه السّلام
سه شنبه 07 شهریور 1391 - 04:02
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
خدا جونم ببخشید!!!!!

من باز هم منتظرت هستم؛سراسر پر از عشق تو...به امید آنکه شاید امروز

کمی هم به من وقت بدهی.


امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
سه شنبه 07 شهریور 1391 - 09:20
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
zlatan آفلاین



ارسال‌ها : 2891
عضویت: 10 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 23
تشکرها : 1906
تشکر شده : 3243
خدا جونم ببخشید!!!!!

خدایا منو نبخش ...


سه شنبه 07 شهریور 1391 - 14:01
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ
پرش به انجمن :

Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group