اندر حکایات مهندس و .....

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 76
نویسنده پیام
maryamsis آفلاین


ارسال‌ها : 1649
عضویت: 8 /3 /1392
محل زندگی: شبستر
سن: 16
تشکرها : 1355
تشکر شده : 1845
اندر حکایات مهندس و .....
فعلا این تاپیک داشته باشین تا ااااااااااااااااا هر وقت دلم خاست بنویسم و عکس بزارم :)تصویر: /weblog/file/forum/smiles/18.gif

امضای کاربر :
خدایا!
من دلم قرصه!
کسی غیر از تو با من نیست
خیالت از زمین راحت، که حتی روز روشن نیست
کسی اینجا نمی بینه، که دنیا زیر چشماته
یه عمره یادمون رفته، زمین دار مکافاته
فراموشم شده گاهی، که این پایین چه ها کردم
که روزی باید از اینجا، بازم پیش تو برگردم
خدایا وقت برگشتن، کمی با من مدارا کن
شنیدم گرمه آغوشت، اگه میشه منم جا کن...
شنبه 22 شهریور 1393 - 14:40
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
maryamsis آفلاین



ارسال‌ها : 1649
عضویت: 8 /3 /1392
محل زندگی: شبستر
سن: 16
تشکرها : 1355
تشکر شده : 1845
اندر حکایات مهندس و .....
امروز رفته بودیم از ثبت احوال شناسنامم ک عکس دار کردن بگیرم تصویر: /weblog/file/forum/smiles/11.gif
رفتم اتاق 6 شناسنامم داد گفت برو اتاق یازده تا کارت ملیتم بگیری ی همچین چیزایی
رفتم اونجا نگاه کرد اسم و فامیلیم گفت مریم خودتی
من ای شیطونیم گل کردتصویر: /weblog/file/forum/smiles/32.gif میخاستم بگم پ ن پ من دخترشم ی لبخند شیطنت امیزی زدم قبل این ک نیشخندم ببینه منصرف شدم خودم و جمع جور کردم گفتم بلهتصویر: /weblog/file/forum/smiles/24.gif
گفت کد پستی رو بگو گفتم بلد نیستم خخ
گفت بشین پیدا کنم پس کد پستی رو پیدا کرد هین ک میخاست وارد کنه تو سایت نت قطع شد
برگشت ب من گفت مریم الان اینترنت قطع شد وصلم نمیشه فردا نمیتونی بیای تصویر: /weblog/file/forum/smiles/39.gif
فعلا من تو هنگ مریم گفتنش بودم یعنی این جوری بودمتصویر: /weblog/file/forum/smiles/27.gif
ملت چایی نخورده پسرخاله میشن والا تصویر: /weblog/file/forum/smiles/37.gif

امضای کاربر :
خدایا!
من دلم قرصه!
کسی غیر از تو با من نیست
خیالت از زمین راحت، که حتی روز روشن نیست
کسی اینجا نمی بینه، که دنیا زیر چشماته
یه عمره یادمون رفته، زمین دار مکافاته
فراموشم شده گاهی، که این پایین چه ها کردم
که روزی باید از اینجا، بازم پیش تو برگردم
خدایا وقت برگشتن، کمی با من مدارا کن
شنیدم گرمه آغوشت، اگه میشه منم جا کن...
دوشنبه 24 شهریور 1393 - 14:12
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از maryamsis به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: elena /
maryamsis آفلاین



ارسال‌ها : 1649
عضویت: 8 /3 /1392
محل زندگی: شبستر
سن: 16
تشکرها : 1355
تشکر شده : 1845
اندر حکایات مهندس و .....
پری روز زن دایی مامنم اومده بودن با بچه هاشون از تهران البیته بچه ها سنشون بالا 30 ایناس خخخ
دخترش ی دختر داره همسن منتصویر: /weblog/file/forum/smiles/39.gif.. میخاستم ی چی بگم منصرف شدم
اینا شام خونه نن جون من بودن مامان بابا حاضر شدن برن دیدنشون منم باهاشون رفتم حالا نشستیم اینا دارن حرف میزنن
یهو داداش دختر دایی مامانم بهش زنگ زد
حرف زد اینا گفت ک بابا و مامان منم بهش سلام می رسونن بعدش منم ک سرپا ایستاده بودم داشتم نگاشون میکردم گفت دختر کوچیکشونم سلام میرسونه تصویر: /weblog/file/forum/smiles/27.gifمنم نه گذاشتم نه برداشتم گفتم من کی سلام رسوندم خخختصویر: /weblog/file/forum/smiles/8.gif
بچاره هنگید پشت تلفن گفت باشه اون سلام نمیرسونه من از طرف اون سلام میرسونم اصن ی وضیتصویر: /weblog/file/forum/smiles/37.gif

امضای کاربر :
خدایا!
من دلم قرصه!
کسی غیر از تو با من نیست
خیالت از زمین راحت، که حتی روز روشن نیست
کسی اینجا نمی بینه، که دنیا زیر چشماته
یه عمره یادمون رفته، زمین دار مکافاته
فراموشم شده گاهی، که این پایین چه ها کردم
که روزی باید از اینجا، بازم پیش تو برگردم
خدایا وقت برگشتن، کمی با من مدارا کن
شنیدم گرمه آغوشت، اگه میشه منم جا کن...
دوشنبه 24 شهریور 1393 - 14:17
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
maryamsis آفلاین



ارسال‌ها : 1649
عضویت: 8 /3 /1392
محل زندگی: شبستر
سن: 16
تشکرها : 1355
تشکر شده : 1845
اندر حکایات مهندس و .....
من در حال شکستن فندق با کوشکوب فرینازتصویر: /weblog/file/forum/smiles/18.gif


امضای کاربر :
خدایا!
من دلم قرصه!
کسی غیر از تو با من نیست
خیالت از زمین راحت، که حتی روز روشن نیست
کسی اینجا نمی بینه، که دنیا زیر چشماته
یه عمره یادمون رفته، زمین دار مکافاته
فراموشم شده گاهی، که این پایین چه ها کردم
که روزی باید از اینجا، بازم پیش تو برگردم
خدایا وقت برگشتن، کمی با من مدارا کن
شنیدم گرمه آغوشت، اگه میشه منم جا کن...
دوشنبه 24 شهریور 1393 - 14:46
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از maryamsis به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: elena /
maryamsis آفلاین



ارسال‌ها : 1649
عضویت: 8 /3 /1392
محل زندگی: شبستر
سن: 16
تشکرها : 1355
تشکر شده : 1845
اندر حکایات مهندس و .....
مضوع این سالاد فریناز خوب میدونهتصویر: /weblog/file/forum/smiles/37.gif




امضای کاربر :
خدایا!
من دلم قرصه!
کسی غیر از تو با من نیست
خیالت از زمین راحت، که حتی روز روشن نیست
کسی اینجا نمی بینه، که دنیا زیر چشماته
یه عمره یادمون رفته، زمین دار مکافاته
فراموشم شده گاهی، که این پایین چه ها کردم
که روزی باید از اینجا، بازم پیش تو برگردم
خدایا وقت برگشتن، کمی با من مدارا کن
شنیدم گرمه آغوشت، اگه میشه منم جا کن...
دوشنبه 24 شهریور 1393 - 14:50
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
maryamsis آفلاین



ارسال‌ها : 1649
عضویت: 8 /3 /1392
محل زندگی: شبستر
سن: 16
تشکرها : 1355
تشکر شده : 1845
اندر حکایات مهندس و .....
اینجام مشهد خیلی شلوغ بود خیلی .....

امضای کاربر :
خدایا!
من دلم قرصه!
کسی غیر از تو با من نیست
خیالت از زمین راحت، که حتی روز روشن نیست
کسی اینجا نمی بینه، که دنیا زیر چشماته
یه عمره یادمون رفته، زمین دار مکافاته
فراموشم شده گاهی، که این پایین چه ها کردم
که روزی باید از اینجا، بازم پیش تو برگردم
خدایا وقت برگشتن، کمی با من مدارا کن
شنیدم گرمه آغوشت، اگه میشه منم جا کن...
دوشنبه 24 شهریور 1393 - 14:52
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از maryamsis به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: shiva13 / elena /
maryamsis آفلاین



ارسال‌ها : 1649
عضویت: 8 /3 /1392
محل زندگی: شبستر
سن: 16
تشکرها : 1355
تشکر شده : 1845
اندر حکایات مهندس و .....
و ماشین سواری تو الماس شرق تو سرزمین عجایب خخخخ مشهد
البتهاین جا نوبت گودزیلا ها بود بعد اینا ما سوار ماشین شدیمتصویر: /weblog/file/forum/smiles/8.gif


امضای کاربر :
خدایا!
من دلم قرصه!
کسی غیر از تو با من نیست
خیالت از زمین راحت، که حتی روز روشن نیست
کسی اینجا نمی بینه، که دنیا زیر چشماته
یه عمره یادمون رفته، زمین دار مکافاته
فراموشم شده گاهی، که این پایین چه ها کردم
که روزی باید از اینجا، بازم پیش تو برگردم
خدایا وقت برگشتن، کمی با من مدارا کن
شنیدم گرمه آغوشت، اگه میشه منم جا کن...
دوشنبه 24 شهریور 1393 - 14:54
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :

Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group