غرور عبادت‌سوز

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 56
نویسنده پیام
maktab110 آفلاین


ارسال‌ها : 2531
عضویت: 30 /5 /1391
محل زندگی: ارومیه
سن: 30
تشکرها : 3769
تشکر شده : 2547
غرور عبادت‌سوز
روزی حضرت عیسی(ع) از صحرایی می‌گذشت. در راه به عبادت‌گاهی رسید که عابدی در آنجا زندگی می‌کرد. حضرت با او مشغول سخن گفتن شد. دراین هنگام جوانی که به کارهای زشت و ناروا مشهور بود از آن جا گذشت.وقتی چشمش به حضرت عیسی(ع) و مرد عابد افتاد، پایش سست شد و از رفتن باز ماند و همانجا ایستاد و گفت: خدایا من از کردار زشت خویش شرمنده‌ام. اکنون اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنش کند، چه کنم؟ خدایا! عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر.مرد عابد تا آن جوان را دید سر به آسمان بلند کرد و گفت:خدایا! مرا در قیامت با این جوان گناه‌کار محشور مکن.دراین هنگام خدای برترین به پیامبرش وحی فرمود که به این عابد بگو:ما دعایت را مستجاب کردیم و تو را با این جوان محشور نمی‌کنیم، چرا که او به دلیل توبه و پشیمانی، اهل بهشت است و تو به دلیل غرور و خودبینی، اهل دوزخ هستی(1)
_________________
1-کیمیای سعادت، محمد غزالی، ج 1

پنجشنبه 03 بهمن 1392 - 00:47
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از maktab110 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: shiva13 &
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :

Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group