خدا...

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 137
نویسنده پیام
shiva13 آفلاین


ارسال‌ها : 1335
عضویت: 16 /1 /1392
سن: 16
تشکرها : 6040
تشکر شده : 1893
خدا...

امضای کاربر :
خدا جون کمکم کن...
پنجشنبه 12 دی 1392 - 17:43
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از shiva13 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: gomnam & mahla & zeinab &
shiva13 آفلاین



ارسال‌ها : 1335
عضویت: 16 /1 /1392
سن: 16
تشکرها : 6040
تشکر شده : 1893
خدا...

امضای کاربر :
خدا جون کمکم کن...
پنجشنبه 12 دی 1392 - 17:44
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از shiva13 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: gomnam / mahla / zeinab /
shiva13 آفلاین



ارسال‌ها : 1335
عضویت: 16 /1 /1392
سن: 16
تشکرها : 6040
تشکر شده : 1893
خدا...

امضای کاربر :
خدا جون کمکم کن...
پنجشنبه 12 دی 1392 - 17:49
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از shiva13 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: gomnam / mahla / zeinab /
shiva13 آفلاین



ارسال‌ها : 1335
عضویت: 16 /1 /1392
سن: 16
تشکرها : 6040
تشکر شده : 1893
خدا...

امضای کاربر :
خدا جون کمکم کن...
پنجشنبه 12 دی 1392 - 17:52
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از shiva13 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: gomnam / mahla / zeinab /
shiva13 آفلاین



ارسال‌ها : 1335
عضویت: 16 /1 /1392
سن: 16
تشکرها : 6040
تشکر شده : 1893
خدا...

امضای کاربر :
خدا جون کمکم کن...
پنجشنبه 12 دی 1392 - 17:53
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از shiva13 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: gomnam / mahla / zeinab /
shiva13 آفلاین



ارسال‌ها : 1335
عضویت: 16 /1 /1392
سن: 16
تشکرها : 6040
تشکر شده : 1893
خدا...

امضای کاربر :
خدا جون کمکم کن...
پنجشنبه 12 دی 1392 - 17:55
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از shiva13 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: gomnam / mahla / zeinab /
shiva13 آفلاین



ارسال‌ها : 1335
عضویت: 16 /1 /1392
سن: 16
تشکرها : 6040
تشکر شده : 1893
خدا...
خدایم را دوست دارم .

همان خدایی که :

دغدغه ای برای از دست دادنش را ندارم

همان خدایی که مرا در آغوش گرفته

و از مسیر گل ولای عبور می دهد

خدایم را عاشقانه دوست دارم و می پرستم

نه ترسی دارم برای نابودی اش و نه غمگینم در نبود حضورش

او همیشه به من لبخند می زند و مرا عاشقانه دوست دارد . . .



امضای کاربر :
خدا جون کمکم کن...
پنجشنبه 28 فروردین 1393 - 20:52
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از shiva13 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: zeinab /
shiva13 آفلاین



ارسال‌ها : 1335
عضویت: 16 /1 /1392
سن: 16
تشکرها : 6040
تشکر شده : 1893
خدا...
ﭼﻪ ﺯﻳﺒﺎ ﺧﺎﻟﻘﻲ ﺩاﺭﻡ
ﭼﻪ ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ ﺧﺪاﻱ ﻋﺎﺷﻘﻲ ﺩاﺭﻡ
ﻛﻪ ﻣﻴﺨﻮاﻧﺪ ﻣﺮا ، ﺑﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﻣﻴﺪاﻧﺪ ﮔﻨﻪ ﻛﺎﺭﻡ . . .

امضای کاربر :
خدا جون کمکم کن...
پنجشنبه 28 فروردین 1393 - 20:52
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از shiva13 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: zeinab /
shiva13 آفلاین



ارسال‌ها : 1335
عضویت: 16 /1 /1392
سن: 16
تشکرها : 6040
تشکر شده : 1893
خدا...
خدای من،
نه آن قدر پاکم که کمکم کنی و نه آن قدر بدم که رهایم کنی...
میان این دو گمم...
هم خود را و هم تو را آزار میدهم...
هر چه قدر تلاش کردم نتوانستم آنی باشم که تو خواستی...
و هرگز دوست ندارم آنی باشم که تو رهایم کنی...
آنقدر بی تو تنها هستم که بی تو یعنی “هیچ” یعنی “پوچ”...

خدایا هیچ وقت رهـــایم نکن...


امضای کاربر :
خدا جون کمکم کن...
پنجشنبه 28 فروردین 1393 - 20:53
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از shiva13 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: zeinab /
shiva13 آفلاین



ارسال‌ها : 1335
عضویت: 16 /1 /1392
سن: 16
تشکرها : 6040
تشکر شده : 1893
خدا...
خــــدایـــــــــــــــا

بابت هر شبی که بی شکر سر بر بالین گذاشتم؛

بابت هر صبحی که بی سلام به تو آغاز کردم؛

بابت لحظات شادی که به یادت نبودم؛

بابت هر گره که به دست تو باز شد و من به شانس نسبتش دادم؛

بابت هر گره که به دستم کور شد و مقصر را تو دانستم؛

مرا ببخش ...


امضای کاربر :
خدا جون کمکم کن...
پنجشنبه 28 فروردین 1393 - 20:54
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از shiva13 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: zeinab /
shiva13 آفلاین



ارسال‌ها : 1335
عضویت: 16 /1 /1392
سن: 16
تشکرها : 6040
تشکر شده : 1893
خدا...
اگر هیچوقت بعد از هر لبخندی, خدا رو شکر نمیکنی پس حق نداری بعد از


هر اشکی اونو سرزنش کنی...!


امضای کاربر :
خدا جون کمکم کن...
پنجشنبه 28 فروردین 1393 - 20:54
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از shiva13 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: zeinab /
shiva13 آفلاین



ارسال‌ها : 1335
عضویت: 16 /1 /1392
سن: 16
تشکرها : 6040
تشکر شده : 1893
خدا...
خدايا!
من دلم قرصه!
كسي غير از تو با من نيست...
خيالت از زمين راحت، كه حتي روز روشن نيست...
كسي اينجا نميبينه، كه دنيا زير چشماته...
يه عمره يادمون رفته، زمين دار مكافاته...
فراموشم شده گاهي، كه اين پايين چه ها كردم...
كه روزي بايد از اينجا، بازم پيش تو برگردم...
خدايا وقت برگشتن، يه كم با من مدارا كن...
شنيدم گرمه آغوشت...
اگه ميشه منم جا كن...


امضای کاربر :
خدا جون کمکم کن...
پنجشنبه 28 فروردین 1393 - 20:55
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از shiva13 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: zeinab /
shiva13 آفلاین



ارسال‌ها : 1335
عضویت: 16 /1 /1392
سن: 16
تشکرها : 6040
تشکر شده : 1893
خدا...
با خدا دعوا کردم با هم قهر کردیم فکر کردم دیگه دوستم نداره...
رفتم تو رختخواب چند قطره اشک ریختم و خوابم برد...
صبح که بیدار شدم مامانم گفت نمیدونی از دیشب تا صبح چه بارونی میومد…

امضای کاربر :
خدا جون کمکم کن...
پنجشنبه 28 فروردین 1393 - 20:56
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از shiva13 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: zeinab /
shiva13 آفلاین



ارسال‌ها : 1335
عضویت: 16 /1 /1392
سن: 16
تشکرها : 6040
تشکر شده : 1893
خدا...
نامه زیبای خدا به بنده اش:


امروز صبح که از خواب بیدار شدی،
نگاهت می کردم،
امیدوار بودم که با من حرف بزنی،
حتی برای چند کلمه،
نظرم را بپرسی یا برای اتفاق خوبی که دیروز در زندگی ات افتاد،
از من تشکر کنی؛
اما متوجه شدم که خیلی مشغولی،
مشغول انتخاب لباسی که میخواستی بپوشی،
وقتی داشتی این طرف و آن طرف می دویدی تا حاضر شوی،
فکر می کردم چند دقیقه ای وقت داری که بایستی و به من بگویی:"سلام"،
اما تو خیلی مشغول بودی.
یک بار مجبور شدی منتظر شوی و برای مدت یک ربع ساعت، کاری
نداشتی جز آنکه روی یک صندلی بنشینی.
بعد دیدمت که از جا پریدی،
اما تو به طرف تلفن دویدی و در عوض به دوستت تلفن کردی تا از
آخرین شایعات با خبر شوی.
تمام روز با صبوری منتظرت بودم،
با آن همه کارهای مختلف گمان می کنم که اصلاً وقت نداشتی
با من حرف بزنی.
متوجه شدم قبل از نهار هی دورو برت را نگاه می کنی؛
شاید چون خجالت می کشیدی،
سرت را به سوی من خم نکردی!!!
تو به خانه رفتی و به نظر می رسید که هنوز خیلی کارها برای انجام دادن داری.
بعد از انجام دادن چند کار،
تلویزیون را روشن کردی،
نمیدانم تلویزیون را دوست داری یا نه؟
در آن چیزهای زیادی نشان می دهند و تو هر روز مدت زیادی را
جلوی آن می گذرانی.
در حالی که درباره هیچ چیز فکر نمی کنی و فقط ازبرنامه هایش
لذت می بری.
باز هم صبورانه انتظار ترا کشیدم و تو در حالی که تلویزیون را نگاه می کردی،
شام خوردی و باز هم با من صحبتی نکردی!!!
موقع خواب،
فکر می کنم خیلی خسته بودی،
بعد از آن که به اعضای خانواده ات شب بخیر گفتی،
نمی دانم که چرا به من شب به خیر نگفتی؛
اما اشکالی ندارد،
آخر مگر صبح به من سلام کردی؟!
هنگامی که به خواب رفتی،
صورتت را که خستهء تکرارِ یکنواختی های روزمره بود
را عاشقانه لمس کردم.
چقدر مشتاقم که به تو بگویم:
چطور می توانی زندگی زیباتر و مفیدتر را تجربه کنی…
احتمالاً متوجه نشدی که من همیشه در کنارت و برای کمک به تو آماده ام.
من صبورم،
بیش از آنچه تو فکرش را می کنی.
حتی دلم می خواهد به تو یاد دهم که چطور با دیگران صبور باشی.
من آنقدر دوستت دارم که هر روز منتظرت هستم،
منتظر یک سر تکان دادن،
یک دعا،
یک فکر،
یا گوشه ای از قلبت که بسوی من آید.
خیلی سخت است که مکالمه ای یکطرفه داشته باشی.
خوب،
من باز هم سراسر پر از عشق منتظرت خواهم بود،
به امید آنکه شاید فردا کمی هم به من وقت بدهی!
آیا وقت داری که این نامه را برای دیگر عزیزانم بفرستی؟
اگر نه،
عیبی ندارد،
من می فهمم و سعی می کنم راه دیگری بیابم.
من هرگز دست نخواهم کشید…
روز خوبی داشته باشی.


امضای کاربر :
خدا جون کمکم کن...
پنجشنبه 28 فروردین 1393 - 20:57
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از shiva13 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: zeinab /
shiva13 آفلاین



ارسال‌ها : 1335
عضویت: 16 /1 /1392
سن: 16
تشکرها : 6040
تشکر شده : 1893
خدا...
خدایا خسته ام!
از غریبــه بــودن بیــن ِ این آدمـ ها ...
از بـے کسـے ...
از ایـــن کـه از جنـس ِ آدمـ های اطرافــم نیستــم ...
از اینکه همه تا میفهمــن از خودشــون نیستــم ...
رفتارشــون باهامـ عوض میشـه...تصویر: /weblog/file/forum/smiles/26.gif


امضای کاربر :
خدا جون کمکم کن...
پنجشنبه 28 فروردین 1393 - 21:01
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از shiva13 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: zeinab /
shiva13 آفلاین



ارسال‌ها : 1335
عضویت: 16 /1 /1392
سن: 16
تشکرها : 6040
تشکر شده : 1893
خدا...

امضای کاربر :
خدا جون کمکم کن...
پنجشنبه 05 تیر 1393 - 18:12
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از shiva13 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: zeinab /
shiva13 آفلاین



ارسال‌ها : 1335
عضویت: 16 /1 /1392
سن: 16
تشکرها : 6040
تشکر شده : 1893
خدا...
انسان تمام خوبيها را با يک بدي فراموش ميکند ؛

ولي خدا تمام بديها را با يک خوبي فراموش ميکند...

امضای کاربر :
خدا جون کمکم کن...
یکشنبه 20 اردیبهشت 1394 - 16:22
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
shiva13 آفلاین



ارسال‌ها : 1335
عضویت: 16 /1 /1392
سن: 16
تشکرها : 6040
تشکر شده : 1893
خدا...
توکل بر خدایت کن ،
کفایت میکند حتما ...

اگر خالص شوی با او ،
صدایت میکند حتما ...

اگر بیهوده رنجیدی ،
از این دنیای بی رحمی ؛

به درگاهش قناعت کن ،
عنایت میکند حتما ...

دلت درمانده میمیرد ،
اگر غافل شوی از او ؛

به هر وقتی صدایش کن ،
حمایت میکند حتما ...

خطا گر میروی گاهی ،
به خلوت توبه کن با او ؛

گناهت ساده میبخشد ،
رهایت میکند حتما ...

به لطفش شک نکن گاهی ،
اگر دنیا حقیرت کرد ؛

تو رسم بندگی آموز ،
حمایت میکند حتما ...

اگر غمگین اگر شادی ،
خدایی را پرستش کن ؛

که هر دم بهترینها را ،
عطایت میکند حتما ...


امضای کاربر :
خدا جون کمکم کن...
یکشنبه 20 اردیبهشت 1394 - 16:25
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :

Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group