یه بار نزدیکی های ونک تو یه ترافیک بدجور گیر کرده بودم یهوانداختم تو یه کوچه فرعی و گازش رو گرفتم
ملت هم خیال کردن من بلدم مثل اسب راه افتادن دنبال من!
یکم اینور اونور پیچیدم آخر خوردم به بن بست دیدم گند زدم بدجوووور :دی خیلی ریلکس ماشین رو ته کوچه پارک کردم
رفتم تا نیم ساعت بعد اون ماشینها داشتن سر و ته میکردن که ازکوچه در بیان :)))))

غضنفر خوابیده بوده، میان بیدارش کنن می بینن پین کد (Pin Code) می خواد!

ههههههههههههههههههههههه

مثل فامیلی خودت عالی بودن

همیش میگم خدایا من میخواستم تو یکی از تاپیکا یه پست بذارم چی بودا.
دوشنبه داشتیم میرفتیم دانشگا با موتور با یکی از دوستان، رفتیم یدیدم بد ترافیکه. انداختیم تو پیاده رو. البته فحش ندینا، پیاده رو از این شلوغا نبود که مردم رفت و امد داشته باشن، پیاده روی خیلی وسیع و بود که کلا رفت و امدی نداشت. خلاصه رفتیمو گازشو گرفتیم. چندتا پل برای برگشت به خیابون داشت.به هوای اینکه سر چهارراه هم پل پیدا میشه اونارو رد کردیم سر چهارراه که رسیدیم دیدیم راهی برای برگشت به خیابون نداریم آخه میخواستیم بریم خیابون اونور چهارراه. یه نگا به پشت انداختم دیدم یا خدا یه لشکر موتوری پشت سرمون به هوای ما دارن میان و منتظرن از یه خروجی بریم تو خیابون،آخه خیلی ریلکس و با اعتماد بنفس کامل اون پلهارو رد کردیم،به رفیقم گفتم چه کنیم چه نکنیم که این تاپیک یادم افتاد،افکار شوم اومده بودن سراغم که در لحظات آخر یه پل پیدا شد.ولی بد این بود که اون قسمت بیابونی بود و بهونه ای برای نگه داشتن و پارک موتور نبود خلاصه تا افتادیم تو خیباون یه صد متری چهارراه رو رد کرده بودیم، فقط گازشو گرفتیم که صدای فحش پشت سریا رو نشنویم
بدجور بوی سوختنی میومد