تعداد بازدید 122
|
نویسنده |
پیام |
zeinab
![](https://rozup.ir/up/jakob/news-forum-temp/barchasb/police.png)
ارسالها : 5005
عضویت: 9 /5 /1391
تشکرها : 4825
تشکر شده : 6889
|
ادای دین مرد روستایی توسط امام هادی علیه السلام...داستان
محمّد بن طلحه گفت: روزى امام هادى از سامرّاء بیرون آمد و براى انجام کار مهمى که برایش پیش آمده بود، به روستایى رفت.
مردى اعرابى آمد و سراغ آن حضرت را گرفت.
به وى گفتند: امام به فلان جارفته.
اعرابى به دنبال امام بیرون شد و همین که به آن حضرت رسید از اوپرسید: چه کار دارى؟ اعرابى گفت: من یکى از اعراب کوفه ام و به ولایت جدّت على بن ابى طالب علیه السلام تمسک نموده ام، مرا وام سنگینى است که پرداخت آن بر من گران است و براى براورده ساختن آن کسى جزشما را نمى بینم.
امام هادى به او فرمود: خاطر خویش خوش دار و چشم خود روشن.
سپس از او پذیرائى کرد و چون صبح فرا رسید امام هادى به او فرمود: ازتو در خواستى دارم تو را به خدا، مبادا که در انجام آن با من مخالفت کنى.
اعرابى گفت: من با تو مخالفت نمى کنم.
پس امام ورقه اى به خط خود نگاشت و در آن اعتراف کرد که اعرابى از وى مالى طلب دارد ومبلغى که در آن نوشت زیادتر از وام اعرابى بود.
سپس به وى فرمود: این دستخط را بگیر و چون به سامرّاء برگشتم ودربرابر کسانى که دور و بر من جمع شده اند این دستخط را نشان بده و با من به درشتى وغلظت سخن بگوى و مبادا که از آنچه تو را گفتم سربتابى و بامن به مخالفت بر خیزى.
اعرابى گفت: آنچه گفتى مى کنم.
سپس دستخط را گرفت.
چون امام هادى به سامرّاء رسید وعدّه بسیارى از یاران خلیفه و افراد دیگر در محضر او گرد آمدند، اعرابى نزد آن امام حضور یافت و دستخط را بیرون آورد و آن را مطالبه کرد و همچنانکه امام به او سفارش کرده بود، رفتار کرد.
حضرت با نرمى و مدارا با وى سخن گفت و زبان به پوزش گشود و او را وعده داد که قرض خود را ادا مى کند.
این ماجرا را به اطلاع متوکّل، خلیفه عبّاسى، رساندند و او دستور داد ۳۰ هزار درهم براى امام ببرند.
چون این مبلغ را به امام رساندند، دست به آنها نزد تا اعرابى آمد،پس به او فرمود: این مال را بردار و وام خویش ادا کن و بقیه آن را بر اهل و عیال خویش خرج کن و ما را معذور دار، اعرابى گفت: اى فرزند رسول خدا! سوگند به خدا که من آرزوى گرفتن کمتر از ثلث این مال را داشتم ولى خداوند داناتر است که رسالت خویش را کجا بنهد.
پس پولها رابرداشت و رفت.
منبع:بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۱۵۷.
امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست
پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.
|
|
یکشنبه 28 مهر 1392 - 23:52 |
|
تشکر شده: |
|
|
تشکر شده: |
2 کاربر از zeinab به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند:
shiva13 & motad333 & |
|
motad333
![](https://rozup.ir/up/jakob/news-forum-temp/barchasb/new.png)
ارسالها : 46
عضویت: 1 /7 /1392
تشکرها : 114
تشکر شده : 73
|
ادای دین مرد روستایی توسط امام هادی علیه السلام...داستان
داستان باحالی بود و خیلی ظرافت ها در این عمل امام بود
امضای کاربر : در زندگی : [(m) محبت + (o) امیدواری + (t) تفکر + (a) آزادی ] - (d) دین = 0
|
|
سه شنبه 30 مهر 1392 - 21:15 |
|
maktab110
![](https://rozup.ir/up/jakob/news-forum-temp/barchasb/herfeie2.png)
ارسالها : 2531
عضویت: 30 /5 /1391
محل زندگی: ارومیه
سن: 30
تشکرها : 3769
تشکر شده : 2547
|
ادای دین مرد روستایی توسط امام هادی علیه السلام...داستان
سر در نیاوردم
|
|
سه شنبه 30 مهر 1392 - 21:34 |
|
تشکر شده: |
1 کاربر از maktab110 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند:
shiva13 / |
|
zeinab
![](https://rozup.ir/up/jakob/news-forum-temp/barchasb/police.png)
ارسالها : 5005
عضویت: 9 /5 /1391
تشکرها : 4825
تشکر شده : 6889
|
ادای دین مرد روستایی توسط امام هادی علیه السلام...داستان
نقل قول از maktab110
سر در نیاوردم
كجاش وسردرنياوردين؟؟؟
امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست
پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.
|
|
سه شنبه 30 مهر 1392 - 23:42 |
|
برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.