ای کاش پدرم بود و میدید چادری شدم

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 131
نویسنده پیام
zeinab آفلاین


ارسال‌ها : 5005
عضویت: 9 /5 /1391
تشکرها : 4825
تشکر شده : 6889
ای کاش پدرم بود و میدید چادری شدم
هرچی پدرم بهم میگفتن با چادر قشنگ میشی ، باوقار میشی، انگار بدتر لج می کردم. اصلا دیگه دلم نمی خواست هیچ جا سرش کنم...
نمیدونم چی شده بود که اصلا حرفای آدمای خوبی که خدا سر راهم قرار می داد رو نمی شنیدم...

من الان 22 سالمه و سه سال و نیمه که چادری شدم البته قبل از اونم سرم میکردم اما خیلی مصمم نبودم متاسفانه...چادرم رو مدیون امام حسین علیه السلام هستم و البته خواهر بزگوارشون..

وقتی کتاب آفتاب در حجاب استاد مهدی شجاعی رو خوندم، خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم. چون فهمیدم ایشون تو ماجرای کربلا چقدر سختی کشیدن اما حجابشون رو حتی تو بدترین لحظه کنار نذاشتن. اما من کجا بودم ؟ تو چه دنیایی بودم؟ خیلی افسوس خوردم که انقدر دنیام کوچیک و بیهوده بوده

بالاخره یک روز تصمیم گرفتم، توکل کردم. دلو زدم به دریا... فهمیدم سالها سردر گم بودم... فهمیدم راه من اینه...راه درست اینه.... راهمو پیدا کرده بودم... خوشحال بودم که توان شروع کردنشو دارم...

اما....

دیگه پدرم نبود که ببینه دخترش چقدر با چادر قشنگ شده...نبود که ببینه چقدر دلم میخواستش...دلم میخواست بهم افتخار کنه...دلم میخواست بود تا با این کار میتونستم خیلی خوشحالش کنم...اگه بود بهش میگفتم باباجونی اون موقع نوجوون بودم بچه بودم غرور داشتم قصدم این نبود که خدای نکرده دل مهربونتو که خیر منو می خواست، بشکنم...



امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست

پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.
یکشنبه 21 مهر 1392 - 00:47
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 6 کاربر از zeinab به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: gomnam & unknown733 & elena & shiva13 & maryamsis & farinaz &
gomnam آفلاین



ارسال‌ها : 2465
عضویت: 3 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 2919
تشکر شده : 5292
ای کاش پدرم بود و میدید چادری شدم
5 درصد تا مقام اعلای بهشت.

این پست رو که خوندم یهو یاد اون قضیه ای افتادم که براتونم تعریف کردم. خانمی که کیک تولد یه سالگیش رو برده بود شلمچه. یاد یکی از دوستان هم افتادم

امضای کاربر : مبارزه هر قدر صعب، صعود را ادامه بده. شاید قله در یک قدمی تو باشد
و بدان : آنان که آفتاب را به زندگی دیگران ارزانی می دارند،نمی توانند خود از آن بی بهره باشند
یکشنبه 21 مهر 1392 - 01:15
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از gomnam به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: shiva13 / maryamsis / farinaz /
farinaz آفلاین



ارسال‌ها : 681
عضویت: 6 /4 /1392
محل زندگی: تبریز
سن: 15
تشکرها : 2894
تشکر شده : 596
ای کاش پدرم بود و میدید چادری شدم
منم دیگه چادرم رو نمیزارم کنار مصمم شدممم
هر کی هر چی میخواد بگه خودمو و عشقه

امضای کاربر : #[font]امضــآ نـدآرمـ مـهـر دآرمـ هـــــآآآق[/font] ↓↓↓ .../
یکشنبه 21 مهر 1392 - 17:57
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از farinaz به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: shiva13 / maryamsis /
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :

Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group