نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم

تعداد بازدید 337 ایا شما دلیلشو میدونید
نویسنده	پیام

fadayiyanemam101 ارسال‌ها : 476 عضویت: 15 /7 /1392 محل زندگی: ارومیه سن: 20 تشکرها : 86 تشکر شده : 617	ایا شما دلیلشو میدونید نمیدونم واسه چه دل تنگ میشم نمیدونم برا کی دل تنگ میشم ان قدر دلتنگم که کافی هست کسی چیزی بگه میزنم زیر گریه کنم از شما کمک میخوام فقط میخوام بلند داد بزنم خدا ااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا امضای کاربر : برای سلامتی امام زمان 14تا صلوات محمدی بسند بفرست
جمعه 19 مهر 1392 - 23:36

تشکر شده:

gomnam ارسال‌ها : 2465 عضویت: 3 /5 /1391 محل زندگی: قم سن: 21 تشکرها : 2919 تشکر شده : 5292

ایا شما دلیلشو میدونید داداشی این روزا احوال خیلیا همینه. منم تو این مورد دست کمی ازت ندارم.با فرق اینکه تو دلت میخواد،ولی من گاهی میرم بیابونی و این فریادهارو میزنم. چون اگه اینکارو نکنم خفه میشم. یه فرق دیگه هم داریم،تو نمیدونی چرا دلتنگی ولی من میدونم،دلم زخمه. یه دلخوشیم بودن کنار شما دوستانه امضای کاربر : مبارزه هر قدر صعب، صعود را ادامه بده. شاید قله در یک قدمی تو باشد و بدان : آنان که آفتاب را به زندگی دیگران ارزانی می دارند،نمی توانند خود از آن بی بهره باشند

شنبه 20 مهر 1392 - 00:22

unknown733 ارسال‌ها : 497 عضویت: 12 /6 /1392 تشکرها : 340 تشکر شده : 535	ایا شما دلیلشو میدونید بابا ول کنید این حرفا رو کم زیاد نکنید سایت رو امضای کاربر : والعصر ...ان الانسان لفی خسر
شنبه 20 مهر 1392 - 00:49

fadayiyanemam101 ارسال‌ها : 476 عضویت: 15 /7 /1392 محل زندگی: ارومیه سن: 20 تشکرها : 86 تشکر شده : 617	ایا شما دلیلشو میدونید نقل قول از unknown733 بابا ول کنید این حرفا رو کم زیاد نکنید سایت رو . اگه شما هم به این دلتنگی را داشتی این حرفو نمیزدی داداشی امضای کاربر : برای سلامتی امام زمان 14تا صلوات محمدی بسند بفرست
شنبه 20 مهر 1392 - 09:47

shiva13 ارسال‌ها : 1335 عضویت: 16 /1 /1392 سن: 16 تشکرها : 6040 تشکر شده : 1893	ایا شما دلیلشو میدونید منم همینجورم...خیلی زود گریه ام میگیره و ناراحت میشم...بیش از حد دلسوز و دل نازکم(نظر خانواده درباره من)... امضای کاربر : خدا جون کمکم کن...
شنبه 20 مهر 1392 - 20:23

maryamsis ارسال‌ها : 1649 عضویت: 8 /3 /1392 محل زندگی: شبستر سن: 16 تشکرها : 1355 تشکر شده : 1845

ایا شما دلیلشو میدونید خدارو شکر در این مورد مشکلی ندالم خخخخخخخخخخ همین ی چیز بگن کافیه بهم بربخوره بزنم زیر گریه خخخخخخخخخ امضای کاربر : خدایا! من دلم قرصه! کسی غیر از تو با من نیست خیالت از زمین راحت، که حتی روز روشن نیست کسی اینجا نمی بینه، که دنیا زیر چشماته یه عمره یادمون رفته، زمین دار مکافاته فراموشم شده گاهی، که این پایین چه ها کردم که روزی باید از اینجا، بازم پیش تو برگردم خدایا وقت برگشتن، کمی با من مدارا کن شنیدم گرمه آغوشت، اگه میشه منم جا کن...

شنبه 20 مهر 1392 - 20:33

fadayiyanemam101 ارسال‌ها : 476 عضویت: 15 /7 /1392 محل زندگی: ارومیه سن: 20 تشکرها : 86 تشکر شده : 617	ایا شما دلیلشو میدونید ای خدااااااااااااااا من نمیگم که شما هم همین طورید یا نه من میگم کمکم کنید که از این درد بیرون بیام امضای کاربر : برای سلامتی امام زمان 14تا صلوات محمدی بسند بفرست
یکشنبه 21 مهر 1392 - 00:02

gomnam ارسال‌ها : 2465 عضویت: 3 /5 /1391 محل زندگی: قم سن: 21 تشکرها : 2919 تشکر شده : 5292	ایا شما دلیلشو میدونید اینجوری باشی بهتر از اینه که سرخوش باشی. همین طور باش حالشو ببر. در ضمن پتانسیلی مثل حاجی پیشت هستو از ما میپرسی؟! قبلا تو پیام خصوصی یه چی گفتم یادت رفت؟ در اینباره حاجی میتونه کمکت کنه. امضای کاربر : مبارزه هر قدر صعب، صعود را ادامه بده. شاید قله در یک قدمی تو باشد و بدان : آنان که آفتاب را به زندگی دیگران ارزانی می دارند،نمی توانند خود از آن بی بهره باشند
یکشنبه 21 مهر 1392 - 00:39

unknown733 ارسال‌ها : 497 عضویت: 12 /6 /1392 تشکرها : 340 تشکر شده : 535	ایا شما دلیلشو میدونید نقل قول از fadayiyanemam101 نقل قول از unknown733 بابا ول کنید این حرفا رو کم زیاد نکنید سایت رو . اگه شما هم به این دلتنگی را داشتی این حرفو نمیزدی داداشی مرادردیست اندر دل اگر گویم زبان سوزداگر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد امضای کاربر : والعصر ...ان الانسان لفی خسر
یکشنبه 21 مهر 1392 - 01:17

fadayiyanemam101 ارسال‌ها : 476 عضویت: 15 /7 /1392 محل زندگی: ارومیه سن: 20 تشکرها : 86 تشکر شده : 617	ایا شما دلیلشو میدونید دوستان خواهشن کمک کنید دارم از دل تنگی میمیرم کسی نیست کمکم کنه امضای کاربر : برای سلامتی امام زمان 14تا صلوات محمدی بسند بفرست
پنجشنبه 02 آبان 1392 - 23:15

maktab110 ارسال‌ها : 2531 عضویت: 30 /5 /1391 محل زندگی: ارومیه سن: 30 تشکرها : 3769 تشکر شده : 2547	ایا شما دلیلشو میدونید ولی من خیلی سرخوشم اصن بهتر از این نمیشه
جمعه 03 آبان 1392 - 10:44

fadayiyanemam101 ارسال‌ها : 476 عضویت: 15 /7 /1392 محل زندگی: ارومیه سن: 20 تشکرها : 86 تشکر شده : 617	ایا شما دلیلشو میدونید دیگه دلتنگیم درست شد امضای کاربر : برای سلامتی امام زمان 14تا صلوات محمدی بسند بفرست
جمعه 03 آبان 1392 - 10:47

elena ارسال‌ها : 7586 عضویت: 2 /5 /1391 محل زندگی: قم سن: 21 تشکرها : 5163 تشکر شده : 6247	ایا شما دلیلشو میدونید ما ی تایپیک داشتیم تقریبا با همین مضمون شاید خودندش آرومتون کنه ... ولی مورد داشتیم بعد از خوندنش افسرده شدن امروز دلم برای کسی تنگ شده که ... http://www.jonbesh1404.ir/Forum/Catgory/10/Post/1128 امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ...... ولی آموختم که : ناله ام سکوت باشد .... گریه ام لبخند ... و تنها همدمم ، خدا .....
جمعه 03 آبان 1392 - 10:47

motad333 ارسال‌ها : 46 عضویت: 1 /7 /1392 تشکرها : 114 تشکر شده : 73

ایا شما دلیلشو میدونید نقل قول از fadayiyanemam101 ای خدااااااااااااااا من نمیگم که شما هم همین طورید یا نه من میگم کمکم کنید که از این درد بیرون بیام توصیه بنده به شما و تمام دوستانم در سایت : روزی یک کپسول فلوکسیتین 20 میلی گرم مطمئن باشین در عرض کمتر از نصف روز اثرش رو میبینین و در کمتر از 3 روز کاملا خوب میشین البته اصلا نمیخوام تو کار آقای زلاتان دخالت کنم در ضمن این دارو با نسخه پزشک داده میشه اما مصرفش اصلا خطری نداره امضای کاربر : در زندگی : [(m) محبت + (o) امیدواری + (t) تفکر + (a) آزادی ] - (d) دین = 0

جمعه 03 آبان 1392 - 14:26

zlatan ارسال‌ها : 2891 عضویت: 10 /5 /1391 محل زندگی: قم سن: 23 تشکرها : 1906 تشکر شده : 3243

ایا شما دلیلشو میدونید سلام به نظرم که مشکل حادی نباشه و یه اضطراب کوتاه مدت میتونسته باشه اگه دلتنگیتون درست نشده چنتا سوال بپرسم بعد روشش رو بگم خدمتتون من آماده ام انشاالله که مشکلتون حل شده باشه ولی در هر حال من اگه بتونم حتما کمکتون میکنم در ضمن جناب آقای Motad333 درمان دارویی همونطور که گفتید باید زیر نظر روانپزشک باشه درمان خودسر دارویی به هیچ عنوان نباید صورت بگیره چون هنوز مشکل معلوم نیست ، آیا اضطرابه ؟ آیا افکار مزاحم هستن ؟ ایا افسردگی هست ؟ یا حتی وسواس فکری ؟ تنها فلوکستین راه درمان نیست ، چون فلوکستین بیشتر در درمان وسواس استفاده میشه همیـــــــــــــــــــــــــــن

جمعه 03 آبان 1392 - 14:40

maktab110 ارسال‌ها : 2531 عضویت: 30 /5 /1391 محل زندگی: ارومیه سن: 30 تشکرها : 3769 تشکر شده : 2547	ایا شما دلیلشو میدونید قرص مربوط به جسم انسانه ولی افسردگی مربوط به روح انسانه با زلاتان موافقم باید مشکل مشخص بشه
جمعه 03 آبان 1392 - 14:43

gomnam ارسال‌ها : 2465 عضویت: 3 /5 /1391 محل زندگی: قم سن: 21 تشکرها : 2919 تشکر شده : 5292

ایا شما دلیلشو میدونید مکتب جان روح و جسم با هم در ارتباطن. یه چی داریم به اسم روانشناسی که در اون بیشتر با صحبت و مشاوره درمان صورت میگیره. روانپزشک هم که بیشتر دارویی به درمان میپردازه. روانکاوی هم بیشتر از راههای عملی به درمان میپردازه. بعضی مشکلات روانی بخاطر برخی ترشحات هورمون و غددهاست.البته زلاتان جان ببخشید در محضر استاد به اظهارنظر پرداختم. نیستی.کتک میخوای؟ اگه باشی و همچنان به سر به سر گذاشتن شهرساز ادامه بدی من مطمئنم افسردگی دوستمون هم رفع میشه،بخدا دلمون تنگیده برات خو درک کن. به یه چیز جالب دقت کردین؟ این بنده خدا چند بار برگشت گفت من فلان مشکلو دارم ای داد ایهاالناس،اما از کسی خبری نبود، تا گفت خوب شدم همگی شروع کردین راهکار دادن. یعنی کشته مرده ی این اخلاقتونم امضای کاربر : مبارزه هر قدر صعب، صعود را ادامه بده. شاید قله در یک قدمی تو باشد و بدان : آنان که آفتاب را به زندگی دیگران ارزانی می دارند،نمی توانند خود از آن بی بهره باشند

جمعه 03 آبان 1392 - 17:09

maktab110 ارسال‌ها : 2531 عضویت: 30 /5 /1391 محل زندگی: ارومیه سن: 30 تشکرها : 3769 تشکر شده : 2547	ایا شما دلیلشو میدونید خوشحالی و غم و غصه و افسردگی دقیقا با کجای جسم در ارتباط است ؟ که وقتی شخصی افسرده میشود یک نوع قرص و زمانی که حالتی دیگر پیدا میکند قرصی دیگر استفاده کند و این قرص در آنقسمت از بدن موثر شود از یکی که اهل تحقیق بود شنیدم میگفت چون متافزیک رو قبول نداشتند همچین چیزی درست کردن مشورت کردن و بررسی دقیق موقعیت روحی فرد و علاج آن را قبول دارم ولی با تجویز قرص مشکل اساسی دارم
جمعه 03 آبان 1392 - 20:47

hedayat ارسال‌ها : 67 عضویت: 24 /7 /1392 محل زندگی: یاسوج سن: 19 تشکرها : 329 تشکر شده : 105	ایا شما دلیلشو میدونید اگه تو شهرهای مقدسی هستی برو حرم وگرنه که برو یه جا بشین با خودت یا کسی درد و دل کن تا این دل بی مرام ومعرفت سبک بشه این راهیست که به فکر ناچیزم رسید شرمنده بیشتر از این نمیدونم امضای کاربر : ما به وسيله چهار چيز با مردم در تماس هستيم. ارزش موقعيت ما از روي اين چهار چيز معلوم مي شود : آنچه انجام مي دهيم، آنچه جلوه مي كنيم، آنچه مي گوييم، آنطور كه مي گوييم
جمعه 03 آبان 1392 - 21:52

maktab110 ارسال‌ها : 2531 عضویت: 30 /5 /1391 محل زندگی: ارومیه سن: 30 تشکرها : 3769 تشکر شده : 2547	ایا شما دلیلشو میدونید در واقع برای درد روحی داروی روحی و معنوی تجویز کردی این درسته
جمعه 03 آبان 1392 - 22:04

gomnam ارسال‌ها : 2465 عضویت: 3 /5 /1391 محل زندگی: قم سن: 21 تشکرها : 2919 تشکر شده : 5292

ایا شما دلیلشو میدونید خو گفتم و توضیح دادم که. بعضی از این حالات بخاطر ترشحات برخی هورمون هاست.این یه چیز علمی و ثبات شدست فکر نمیکنم نیاز به اثبات داشته باشه. ارتباط روان و جسم از همین که وقتی جسممون ناراحته روانمون هم میریزه بهم مشخصه خو. بنظر من روان اتصالی هستش بین روح و جسم. اعصاب مربوط به جسم میشه و از این طرف هم مستقیم روان رو تحت تاثیر قرار میده. خب مشخصه دیگه. امضای کاربر : مبارزه هر قدر صعب، صعود را ادامه بده. شاید قله در یک قدمی تو باشد و بدان : آنان که آفتاب را به زندگی دیگران ارزانی می دارند،نمی توانند خود از آن بی بهره باشند

شنبه 04 آبان 1392 - 00:01

motad333 ارسال‌ها : 46 عضویت: 1 /7 /1392 تشکرها : 114 تشکر شده : 73

ایا شما دلیلشو میدونید نقل قول از zlatan سلام به نظرم که مشکل حادی نباشه و یه اضطراب کوتاه مدت میتونسته باشه اگه دلتنگیتون درست نشده چنتا سوال بپرسم بعد روشش رو بگم خدمتتون من آماده ام انشاالله که مشکلتون حل شده باشه ولی در هر حال من اگه بتونم حتما کمکتون میکنم در ضمن جناب آقای Motad333 درمان دارویی همونطور که گفتید باید زیر نظر روانپزشک باشه درمان خودسر دارویی به هیچ عنوان نباید صورت بگیره چون هنوز مشکل معلوم نیست ، آیا اضطرابه ؟ آیا افکار مزاحم هستن ؟ ایا افسردگی هست ؟ یا حتی وسواس فکری ؟ تنها فلوکستین راه درمان نیست ، چون فلوکستین بیشتر در درمان وسواس استفاده میشه همیـــــــــــــــــــــــــــن مورد داشتیم بدون مشورت پزشک مصرف کرد الآن هم حالش از من و شما هم بهتره امضای کاربر : در زندگی : [(m) محبت + (o) امیدواری + (t) تفکر + (a) آزادی ] - (d) دین = 0

شنبه 04 آبان 1392 - 11:38

motad333 ارسال‌ها : 46 عضویت: 1 /7 /1392 تشکرها : 114 تشکر شده : 73	ایا شما دلیلشو میدونید نقل قول از maktab110 قرص مربوط به جسم انسانه ولی افسردگی مربوط به روح انسانه با زلاتان موافقم باید مشکل مشخص بشه به قول یه بنده خدایی فقط یه احساس واقعیه اونم عشق انسان به خدا بقیه اش تأثیرات هورمونیه امضای کاربر : در زندگی : [(m) محبت + (o) امیدواری + (t) تفکر + (a) آزادی ] - (d) دین = 0
شنبه 04 آبان 1392 - 11:38

maktab110 ارسال‌ها : 2531 عضویت: 30 /5 /1391 محل زندگی: ارومیه سن: 30 تشکرها : 3769 تشکر شده : 2547	ایا شما دلیلشو میدونید خوب در مورد شخصی که اصلا مشکل جسمانی نداره ولی مشکل روحی داره اتصال چه جوریه
شنبه 04 آبان 1392 - 16:01

gomnam ارسال‌ها : 2465 عضویت: 3 /5 /1391 محل زندگی: قم سن: 21 تشکرها : 2919 تشکر شده : 5292

ایا شما دلیلشو میدونید ببینید بحث روح و روان مقوله ای جداست. روح کلا مربوط به معنویات میشه. اینجا بحث در مورد روان هستش. خیلی از نظریه های روانشناسی توسط افرادی مطرح شده که به معنویات اعتقادی ندارن. همونطور که گفتم روان چیزی بین روح و جسمه. روان از طریق برخی هورمون ها،اعصاب و ... با جسم در ارتباطه و از طریق اینها(یعنی جسم) تحت تاثیر قرار میگیره. از طرفی هم روح ما با معنویت میتونه آرامش رو به روان ما منتقل کنه. شما وقتی افسردگی دارید احساس بیحالی در بدنتون نمیکنید؟ آیا مغز چیزی بین روان و اعمال جسم نیست؟ احساسات رو چی درک میکنه؟ به اعضای بدن چی دستور میده؟ امضای کاربر : مبارزه هر قدر صعب، صعود را ادامه بده. شاید قله در یک قدمی تو باشد و بدان : آنان که آفتاب را به زندگی دیگران ارزانی می دارند،نمی توانند خود از آن بی بهره باشند

شنبه 04 آبان 1392 - 17:15

maktab110 ارسال‌ها : 2531 عضویت: 30 /5 /1391 محل زندگی: ارومیه سن: 30 تشکرها : 3769 تشکر شده : 2547	ایا شما دلیلشو میدونید
یکشنبه 05 آبان 1392 - 14:23

farinaz ارسال‌ها : 681 عضویت: 6 /4 /1392 محل زندگی: تبریز سن: 15 تشکرها : 2894 تشکر شده : 596

ایا شما دلیلشو میدونید اغا منم گاهی اینجوری میشم اونوقت میدونید چی کار میکنم؟ بزارید بگم من هر وقت سگ میشم (ی حالتیه حوصله ی هیشکی حتی نت عزیزم (قربونش برم فداش شم) رو هم ندارم) ی رمان دارم مینویسم دختره افسرده اس میشینم اون رو مینویسم حسش کاملا تزریق میشه به رمان اصن من با نوشتن روحم اروم میشه حالا فرق نداره رمانام باشن یا خاطرات روزانه بهتون پیشنهاد میدم ی دفتر دلنوشته های روزانه بردارید هر وقت دلتون گرفت تو اون بنویسید خیلی خیلی موثرِ یا ی تکه کاغذ بردارید خط خطی کنید حستون بره بعلههههههههه من خودم به خاطر نوشتن رمانام خیلی تحقیق میکنم قشنگ الان میتونم سرطان رو هم تشخیص بدم والا الانم ی نیمچه روانشناسم (از چشم داداش زلاتان دور) خواستید مشاوره میدم هااااااااااااااااا کافیه پیغام خصوصی بدین امضای کاربر : #[font]امضــآ نـدآرمـ مـهـر دآرمـ هـــــآآآق[/font] ↓↓↓ .../ ♥

یکشنبه 05 آبان 1392 - 19:46