نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم

تعداد بازدید 202 نامه ی زهرای 9 ساله + وقتی این نامه رو میخونم آتیش میگیرم
نویسنده	پیام

gomnam ارسال‌ها : 2465 عضویت: 3 /5 /1391 محل زندگی: قم سن: 21 تشکرها : 2919 تشکر شده : 5292

نامه ی زهرای 9 ساله + وقتی این نامه رو میخونم آتیش میگیرم سلام به امام زمان علیه السلام و درود به امام خمینی سلام به رزمندگان اسلام اسم من زهرا می باشد. این هدیه را که نان خشک و بادام است برای شما فرستادم. پدرم می خواست جبهه بیاید ولی او با موتور زیر ماشین رفت و کشته شد. من ٩ سال دارم و نصف روز مدرسه و نصف دیگر را قالی بافی می روم. مادر کار می کند ما پنج نفر هستیم. پدرم فوت کرد و باید کار کنیم و من ٩٢روز کار کردم تا برای شما رزمندگان توانستم نان بفرستم. میدانم کم است ولی از خدا می خواهم این هدیه را از یک یتیم قبول کنید و پس ندهید و مرا هم با خود کربلا ببرید. آخه من و مادرم خیلی روزه می گیریم تا بتوانیم هزینه ی زندگیمان را تامین کنیم. مادرم، خودم، احمد و بتول و تقی برادر کوچک من سلام می رسانیم. خدا نگهدار شما پاسداران اسلام باشد. وقتی این نامه رو میخونم آتیش میگریم و به انسانیت این دختر بچه غبطه میخورم.کاش ما هم... امضای کاربر : مبارزه هر قدر صعب، صعود را ادامه بده. شاید قله در یک قدمی تو باشد و بدان : آنان که آفتاب را به زندگی دیگران ارزانی می دارند،نمی توانند خود از آن بی بهره باشند

جمعه 27 مرداد 1391 - 13:43

تشکر شده:

saqane ارسال‌ها : 1860 عضویت: 2 /5 /1391 محل زندگی: قم سن: 24 تشکرها : 2561 تشکر شده : 1152

نامه ی زهرای 9 ساله + وقتی این نامه رو میخونم آتیش میگیرم یاد باد آن روزگاران یاد باد.اینجا همون ایرانه. امضای کاربر : آنانکه کمر بسته اند برای حفظ اسلام، باید اشخاصی باشند که اگر همه رفتند، آنها بمانند. کسیکه مشغول کاری هست باید با مشکلات بسازد. کسیکه عمل به این مهمی میکند باید بسازد تا درست شود. کسیکه بخواهد مشکلی در کار نباشد، باید مثل مرده ها برود قبرستان یا مثل درویش ها منزوی بشود.                                                                                                 امام خمینی (ره)

جمعه 27 مرداد 1391 - 15:07

gomnam ارسال‌ها : 2465 عضویت: 3 /5 /1391 محل زندگی: قم سن: 21 تشکرها : 2919 تشکر شده : 5292	نامه ی زهرای 9 ساله + وقتی این نامه رو میخونم آتیش میگیرم من متولد اون روزگار نبودم و به چشم ندیدم اون زمان رو،ولی نمیدونم چرا انقدر دلم تنگ شده برا اون دوران.خدا... امضای کاربر : مبارزه هر قدر صعب، صعود را ادامه بده. شاید قله در یک قدمی تو باشد و بدان : آنان که آفتاب را به زندگی دیگران ارزانی می دارند،نمی توانند خود از آن بی بهره باشند
شنبه 28 مرداد 1391 - 00:25

zlatan ارسال‌ها : 2891 عضویت: 10 /5 /1391 محل زندگی: قم سن: 23 تشکرها : 1906 تشکر شده : 3243	نامه ی زهرای 9 ساله + وقتی این نامه رو میخونم آتیش میگیرم سلام نمیتونم چیزی بگم... همین ...
شنبه 28 مرداد 1391 - 04:48

shiva13 ارسال‌ها : 1335 عضویت: 16 /1 /1392 سن: 16 تشکرها : 6040 تشکر شده : 1893	نامه ی زهرای 9 ساله + وقتی این نامه رو میخونم آتیش میگیرم امضای کاربر : خدا جون کمکم کن...
یکشنبه 27 مرداد 1392 - 14:20