من و باران

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 101
نویسنده پیام
maryamsis آفلاین


ارسال‌ها : 1649
عضویت: 8 /3 /1392
محل زندگی: شبستر
سن: 16
تشکرها : 1355
تشکر شده : 1845
من و باران

دارم درد دل میکنم گـــوش کن...چقدر حرف دارم که خالی بشم!!!(مخاطب خاص:آقای خوبیها)




همیشه میخندم؛

تا کسی دست دلم را نخواند...

خنده هایی توأم با بغض...




اما آقا

بین خودمان بماند؛

به تنهایی بازیگر خوبی نیستم...

من و باران کنار هم زیباتر ایفای نقش میکنیم...

وقتی باران هست چشمهایم نمیتوانند رسوایم کنند...




زیر باران با غرور گریه میکنم؛نبودنت را می بارم...




مهربانی کن تا رسوا نشوم!

فقط برایم نماز باران بخوان...

باصدای بلند بخوان؛مثل همیشه...




تو که میدانی من میشنوم!

تنها یادگاری ات همین اشکــ است و باران...

بگذار بــبــارم...!

امضای کاربر :
خدایا!
من دلم قرصه!
کسی غیر از تو با من نیست
خیالت از زمین راحت، که حتی روز روشن نیست
کسی اینجا نمی بینه، که دنیا زیر چشماته
یه عمره یادمون رفته، زمین دار مکافاته
فراموشم شده گاهی، که این پایین چه ها کردم
که روزی باید از اینجا، بازم پیش تو برگردم
خدایا وقت برگشتن، کمی با من مدارا کن
شنیدم گرمه آغوشت، اگه میشه منم جا کن...
شنبه 23 شهریور 1392 - 20:03
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از maryamsis به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: elena & zeinab & maktab110 &
talangor آفلاین



ارسال‌ها : 55
عضویت: 14 /7 /1392
محل زندگی: ارومیه
سن: 23
تشکرها : 11
تشکر شده : 110
من و باران
نقطه وصلمان در شب است............... آسمان که بارید.... جوی آبی با اشکم روان بود...

امضای کاربر : عشق یعنی ترس از دست دادن تو.......
سه شنبه 16 مهر 1392 - 21:31
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از talangor به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: maktab110 / elena /
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :

Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group