تعداد بازدید 120
|
نویسنده |
پیام |
maryamsis
![](https://rozup.ir/up/jakob/news-forum-temp/barchasb/nimeherfeie2.png)
ارسالها : 1649
عضویت: 8 /3 /1392
محل زندگی: شبستر
سن: 16
تشکرها : 1355
تشکر شده : 1845
|
مابه شما بی حجاب ها چیزی نمی فروشیم!
دختر
یک آدم طاغوتی بود .
یک روز آمد در مغازه .یادم نیست چه میخواست ، ولی میدانم محمود
چیزی به او نفروخت.
دختر عصبانی شد ،تهدید هم کرد حتی!
شب با
پدرش آمد در خانه مان .نه گذاشت نه برداشت ،محکم زد توی گوش محمود !محمود خواست جوابش
را بدهد ،پدرم نگذاشت.میدانست پدرش توی دم و دستگاه رژیم ،برو بیایی دارد .هر جور بود
قضیه را فیصله داد .
دختره
دو سه بار دیگر هم آمد در مغازه . محمود چیزی به او نفروخت که نفروخت!
گفت:ما
به شما بی حجاب ها ،هیچی نمیفروشیم ."
::
امضای کاربر :
خدایا!
من دلم قرصه!
کسی غیر از تو با من نیست
خیالت از زمین راحت، که حتی روز روشن نیست
کسی اینجا نمی بینه، که دنیا زیر چشماته
یه عمره یادمون رفته، زمین دار مکافاته
فراموشم شده گاهی، که این پایین چه ها کردم
که روزی باید از اینجا، بازم پیش تو برگردم
خدایا وقت برگشتن، کمی با من مدارا کن
شنیدم گرمه آغوشت، اگه میشه منم جا کن...
|
|
چهارشنبه 13 شهریور 1392 - 14:31 |
|
تشکر شده: |
|
|
تشکر شده: |
1 کاربر از maryamsis به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند:
zeinab & |
|
برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.