دختر بچه بهمون درس عاشقی داد..

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 142
نویسنده پیام
maryamsis آفلاین


ارسال‌ها : 1649
عضویت: 8 /3 /1392
محل زندگی: شبستر
سن: 16
تشکرها : 1355
تشکر شده : 1845
دختر بچه بهمون درس عاشقی داد..

نیمه ی شعبان امسال در یه پارکی
یه مراسم جشن راه انداخته بودن

جمعیت عجیبی اومده بود

متاسفانه خیلی ها هم حجاب مناسبی نداشتن

بعد از یه برنامه ، قبل از اینکه مجری بره روی صحنه ، یه اتفاق عجیب افتاد

یه دختر خانوم کوچولو پرید روی صحنه و میکروفن رو برداشت

تقریبا شش ساله می خورد

انگار منتظر چنین فرصتی بود که بره بالای سِن

مجری و مسئولین مراسم از تعجب دهنشون وا مونده بود

 به هم می گفتن: این بچه کیه؟ چرا رفته اون بالا؟ چی میخواد بگه؟

دختر بچه میکروفن رو روشن کرد و با صدای بلندی رو به جمعیت گفت




- کیا خدا رو دوست دارن؟ هر کی خدا رو دوست داره دستاشو بگیره بالا
جمعیت که از شیرین زبونی دختر به ذوق اومده بودن ، به هم نگاه کردن وهمه دستاشونوبردن بالا

اکثر جمعیت اون مراسم رو هم خانومها تشکیل می دادن

تا جمعیت دستش رو بالا آورد ، دختر بچه با یه حالت معصومانه ای گفت:

- اگه خدا رو دوست داری حجابت کو؟! مگه خدا نگفته حجابت رو رعایت کن؟

اینطوری دوسش داری؟! اینطوری عاشقشی؟!

وااای! چه صحنه ی عجیبی یوداشک خیلی ها از گوشه چشمشون راه افتاد

چه درسی داد بهمون اون دختر بچه   

کل اون جلسه ی چند ساعته یه طرف ، چند لحظه ای که دختر بچه حرف زد یه طرف...

درس عاشقی بهمون داد بااون


 دل کوچیکش








امضای کاربر :
خدایا!
من دلم قرصه!
کسی غیر از تو با من نیست
خیالت از زمین راحت، که حتی روز روشن نیست
کسی اینجا نمی بینه، که دنیا زیر چشماته
یه عمره یادمون رفته، زمین دار مکافاته
فراموشم شده گاهی، که این پایین چه ها کردم
که روزی باید از اینجا، بازم پیش تو برگردم
خدایا وقت برگشتن، کمی با من مدارا کن
شنیدم گرمه آغوشت، اگه میشه منم جا کن...
چهارشنبه 23 مرداد 1392 - 22:21
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از maryamsis به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: ania & gomnam & shiva13 &
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :

Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group