تعداد بازدید 699
|
نویسنده |
پیام |
zeinab
![](https://rozup.ir/up/jakob/news-forum-temp/barchasb/police.png)
ارسالها : 5005
عضویت: 9 /5 /1391
تشکرها : 4825
تشکر شده : 6889
|
خیلی ها بی بابا شدند به خاطر آزادی من و تو...داستان
یه کاروان دانشجویی آورده بودند اروند کنار
بین دانشجوها یه دختر شهید هم حضور داشت
تا چشم دختر به عکس باباش افتاد ، پای عکس نشست و شروع کرد به گریه کردن
یکی از همسنگرای شهید تا این صحنه رو دید سراسیمه اومد سراغ من
گفت: دختر شهید کهنسال پای عکس باباش داره به شدت گریه می کنه
... رفتیم سراغش
تا نگاهش بهم افتاد ، منو شناخت
گفت: تو رو خدا جلو نیاین ، بذارین توی حال خودم باشم
زمانی که بابام شهید شد من یک ساله بودم
الان 18 سالم شده
اندازه 17 سال با بابام حرف دارم
یه دفعه همه به گریه افتادیم
بعد از یه ربع رفتم سراغش
بهش گفتم: عمو جان! بابات الان شاهد و ناظر توئه ، به مهمونی بابات خوش اومدی
تا اینو گفتم ، دختر شهید گفت:
وقتی می خواستم بیام اروند با مامانم تماس گرفتم
می خواستم بهش بگم که دارم میرم محل شهادت بابا
وقتی مامانم گوشی رو برداشت ، بهم گفت: دخترم! من از رفتنت به اروند خبر داشتم
پرسیدم: چطور؟ از کجا می دونستین؟
مامانم گفت: دیشب بابات اومد به خوابم و گفت فردا دخترم میاد پیش من ...
خاطره ای از زندگی سردار شهید قربان کهنسال
منبع: کتاب شرحی بر حدیث عاشقی ، صفحه 10
خیلی ها بی بابا شدند به خاطر آزادی من و تو
خیلی ها بی همسر شدند به خاطر امنیت و آرامش من و تو
خیلی ها از جان عزیز و زندگی شیرینشون گذشتند تا ایرانمون بمونه
فقط دلم می خواد یه لحظه تصور کنیم بی بابا شدن رو تا درک کنیم خانواده ی شهدا چی میکشن ، تا شاید کمی بیشتر مراقب اعالمون باشیم
راستی اونایی که امسال میرین به مهمونی شهدا
دعا برای ما فراموش نشه!!!
امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست
پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.
|
|
شنبه 15 تیر 1392 - 03:16 |
|
تشکر شده: |
|
|
تشکر شده: |
1 کاربر از zeinab به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند:
shiva13 & |
|
برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.