سفره افطارش در بین آشنایان و اقوام معروف بود...

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 269
نویسنده پیام
gomnam آفلاین


ارسال‌ها : 2465
عضویت: 3 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 2919
تشکر شده : 5292
سفره افطارش در بین آشنایان و اقوام معروف بود...
سفره افطارش در بین آشنایان و اقوام معروف
بود. روزهای تاسوعا و عاشورا، دو نوع غذا نذری می‌پخت و شب عید به همه
معلمان فرزندش سکه طلا هدیه می‌داد.

زمانی که همسایه‌اش فوت
کرده بود دسته گل سفارشی‌اش آنقدر بزرگ بود که از درب منزل کوچک متوفی، رد
نشد و مجبور شدند آن را دم در بگذارند.

وقتی مردی که در مراسم ختم
کنار او نشسته بود و از بدبختی و بیچارگی مرد فوت شده و آینده نامعلوم دو
بچه یتیم باقی مانده صحبت می‌کرد، او در فکر این بود که کارت ویزیتش را
فراموش کرده روی دسته گل بگذارد؛ و باید حتما موقع خروج این کار را انجام
دهد...

امضای کاربر : مبارزه هر قدر صعب، صعود را ادامه بده. شاید قله در یک قدمی تو باشد
و بدان : آنان که آفتاب را به زندگی دیگران ارزانی می دارند،نمی توانند خود از آن بی بهره باشند
سه شنبه 24 مرداد 1391 - 01:14
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 6 کاربر از gomnam به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: saeed_1391 & banoo & mahtabasemani & shiva13 & maryamsis & ania &
saeed_1391 آفلاین



ارسال‌ها : 1961
عضویت: 5 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 24
تشکرها : 1841
تشکر شده : 2254
سفره افطارش در بین آشنایان و اقوام معروف بود...
خیلی قشنگ بود،دیدم تشکر خالی فایده نداره پست هم زدم

امضای کاربر :

عجیب روزگاریست ، شیطان فریاد می زند آدم پیدا کنید سجده خواهم کرد

سه شنبه 24 مرداد 1391 - 01:27
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از saeed_1391 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: gomnam /
gomnam آفلاین



ارسال‌ها : 2465
عضویت: 3 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 2919
تشکر شده : 5292
سفره افطارش در بین آشنایان و اقوام معروف بود...
سلام.ممنون نظر لطفتونه.این روزها زیاد شاهد ریا هستم.
این روزا زیاد شاهد کارهای بزرگی هستم که عاملش میخواد گمنام بمونه.
این روزها دلم خیلی گرفته...
این روزها دارم زیاد امتحان میشم.
خدایا امتحانات چقدر سختن.خداجونم میترسم،نکنه یوقت کمر خم کنم،نه عیب نداره کمرم بشکنه،فقط میترسم بازم شرمندت بشم،خودت کمکم کن خداجونم

امضای کاربر : مبارزه هر قدر صعب، صعود را ادامه بده. شاید قله در یک قدمی تو باشد
و بدان : آنان که آفتاب را به زندگی دیگران ارزانی می دارند،نمی توانند خود از آن بی بهره باشند
سه شنبه 24 مرداد 1391 - 01:47
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از gomnam به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: banoo /
zeinab آفلاین



ارسال‌ها : 5005
عضویت: 9 /5 /1391
تشکرها : 4825
تشکر شده : 6889
سفره افطارش در بین آشنایان و اقوام معروف بود...
خیلی قشنگ بود...خیلی...


امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست

پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.
سه شنبه 24 مرداد 1391 - 01:57
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
banoo آفلاین



ارسال‌ها : 2444
عضویت: 6 /5 /1391
محل زندگی: همین نزدیکی ها
سن: 21
تشکرها : 2460
تشکر شده : 1697
سفره افطارش در بین آشنایان و اقوام معروف بود...
نقل قول از gomnam
سلام.ممنون نظر لطفتونه.این روزها زیاد شاهد ریا هستم.
این روزا زیاد شاهد کارهای بزرگی هستم که عاملش میخواد گمنام بمونه.
این روزها دلم خیلی گرفته...
این روزها دارم زیاد امتحان میشم.
خدایا امتحانات چقدر سختن.خداجونم میترسم،نکنه یوقت کمر خم کنم،نه عیب نداره کمرم بشکنه،فقط میترسم بازم شرمندت بشم،خودت کمکم کن خداجونم

چقدر قشنگه که وجود خدارو حس کنی حتی باامتحان حتی با کمر شکسته...واسه مایی که خداشده عادت یواش یواش امتحان که هیچی نفس کشیدن هم یاد خداروزنده نمیکنه برامون
خیلی قشنگه خدایه سنگ ازاون بالا بندازه جلو پات که سرتو بالا بگیری و باعشق تو چشمات نگا کنه...
خداعاشق کمرشکسته هاس عاشق اونایی که راه به راه داره امتحان ازشون پس میگیره
فک کنم ازجوابایی که تو این امتحان براش نوشتین خوشش اومده هی دوس داره بازم براش بنویسین...

امضای کاربر : لحظه ها عریانند...
سه شنبه 24 مرداد 1391 - 05:39
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
سفره افطارش در بین آشنایان و اقوام معروف بود...
این روزا دل همه گرفته ...
ای کاش خدا به همه ی ما کمک کنه .مایی که فقط اینجور وقتا ازش یاد میکنیم .
انشاالله از این امتحانا سربلند بیرون بیاید و  1 جواب منطقی برای خدا داشته باشید.



امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
سه شنبه 24 مرداد 1391 - 11:31
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
gomnam آفلاین



ارسال‌ها : 2465
عضویت: 3 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 2919
تشکر شده : 5292
سفره افطارش در بین آشنایان و اقوام معروف بود...
مطالب مفید زیادی آماده کردم برا گذاشتن تو سایت، اما تا دو هفته بخاطر کمبود شدید وقت زیاد نمیتونم تو سایت باشم.یعنی از طرفی ساعت کارمون به اوج رسیده و از طرف دیگه دو تا امتحان سنگین پیش رو دارم.پس این روزا بیشتر سعی میکنم از پستهای زیر خاکی(پستهای حدود یه سال پیش) یادی کنم،خوبیش اینه که دوستان تازه وارد هم میتونن استفاده کنن. برا امتحانام بشدت التماس دعا دارم


امضای کاربر : مبارزه هر قدر صعب، صعود را ادامه بده. شاید قله در یک قدمی تو باشد
و بدان : آنان که آفتاب را به زندگی دیگران ارزانی می دارند،نمی توانند خود از آن بی بهره باشند
شنبه 19 مرداد 1392 - 00:37
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ania آفلاین



ارسال‌ها : 3828
عضویت: 5 /7 /1391
تشکرها : 3389
تشکر شده : 3288
سفره افطارش در بین آشنایان و اقوام معروف بود...
قشنگ بود..
ولی خب!
بنظر من ی کاری با ریا بشه، بهتر از این هست ک نشه!!
هرچند ارزش اون کار میره زیر سوال!!!
ولی ترجیح من ریاست.. تا انجام ندادن!!

امضای کاربر : تنها 2روز در سال هست که نمی تونی هیچ کاری بکنی!!
یکی دیروز و یکی فردا..




یکشنبه 20 مرداد 1392 - 22:15
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :

Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group