تقدیم به او ، که می دانم می داند

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 192
نویسنده پیام
637 آفلاین


ارسال‌ها : 1388
عضویت: 30 /6 /1391
محل زندگی: Qom
سن: 22
تشکرها : 3408
تشکر شده : 3683
تقدیم به او ، که می دانم می داند




پشت ویترین مغازه مانده بود..



مگه می شد با دوهزار تومن دسته گل خرید



وارد  شد و گل ها  و قیمت ها را ورانداز کرد

 فروشنده پرسید : چی تقدیم کنم ؟

گفت : ببخشید آقا  ، قیمت ها به ریال است یا تومن ؟

فروشنده با خنده گفت :شوخی میکنید اقا ، معلومه که  تومن

سرش گیج رفت

18000     25000    47500

اسکناس دو هزار تومنی را درجیبش فشرد

پرسید : ببخشید مریم ها شاخه ای چند ؟

 فروشنده گفت : شاخه ای هزار و هفتصد و بعد از مکثی گفت : البته تومن

مانده بود چه کند ، نه پای رفتن داشت و نه پول خریدن

ساعت چهار وقت ملاقات بود و مادر چشم انتظار

گفت : لطفا یک شاخه مریم بدید

حساب کرد اینجوری سیصد تومن هم برای کرایه اتوبوس می ماند

فروشنده یک شاخه مریم برداشت و گفت : دیگه چه گلی تقدیم کنم ؟

گفت : ممنون ، کافیه فقط سبزه و برگ و مخلفاتش را زیاد بگذارید ، لطفا

شده بود یک دسته گل ، که نه ، یک دسته برگ با مریمی در وسط و یک زرورق

دو هزار تومنی را که داد فروشنده بی اعنتا داخل کشوی میز انداخت

سیصد تومن یا پول برگ ها شده بود یا زرورق و یا ...

 به هر حال دیگر باقی نداشت

بیست دقیقه وقت مانده بود و چهار ایستگاه اتوبوس راه ،  آنهم سربالایی

از زمان پدر مرحومش ، واحد مسافت برای او متر نبود ،  ایستگاه اتوبوس بود

چاره ای نبود ، باید می دوید

وقتی رسید ، کمی نشست تا نفسش جا بیاید

داخل اتاق که شد ، مادر تنها بود

خواهر ها و برادر ها ، گویا مثل همیشه کار داشتند و نیامده بودند

و باز هم برای عیادت مادر ، دسته گل فرستاده بودند

کنار تخت مادر نشست

دست و پیشانی مادر را بوسید و گل را روی تخت گذاشت

با ملافه ، عرق پیشانی و اشک چکیده روی گونه مادر را پاک کرد

مادر گفت: قربان پسرم که مثل همیشه می دونه مادرش مریم دوست داره

و چه خوب شد که یه مریم گرفتی ، اینجوری هم تکه و هم ...

و بقیه حرفش را قورت داد و ادامه نداد

وقت رفتن  ، همه دسته گل ها  ، خسته ، سر به دیوار تکیه داده بودند

و تنها دسته گل او ، که نه ،  مریم او  ، روی سینه مادر بود

چه بود فرق میان شاخه گلی که بر دل نشست و دسته گلی که پای دیوار ماند؟

هنگام خداحافظی ، تماس دست های نحیف مادر با جیبش ، را احساس نکرد

ایستگاه سوم بود که پولی  که  مادر آهسته در جیبش گذاشته بود را دید

رو به بیمارستان ایستاد و سرش را به علامت تشکر خم کرد 

حالا می فهمید که چرا مادر ، حرفش را قورت داده بود

تا مقصد    یک     ایستگاه    مانده بود ،    که آن هم ،       سرازیری    بود. . . 





کیوان شاهبداغی


امضای کاربر :                   

                                    وقــتی زمــیـن از جــاذبـه حـرف زد ، هـمه پــرنـدگـان بــه او خـندیــدند...


پنجشنبه 26 اردیبهشت 1392 - 23:10
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 6 کاربر از 637 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: sondos & zeinab & elena & gomnam & shiva13 & ania &
sondos آفلاین



ارسال‌ها : 2979
عضویت: 7 /5 /1391
محل زندگی: آذربایجان شرقی
سن: 30
تشکرها : 2747
تشکر شده : 3744
تقدیم به او ، که می دانم می داند
بيشتر از يه تشكر مي ارزيد...
واقعا ممنون عالي بود

امضای کاربر : سال ها دویده ام …

با قلبی معلق و پایی در هوا

دیگر طاقت رویاهایم تمام شده است

دلم رسیدن میخواهد ...


جمعه 27 اردیبهشت 1392 - 00:05
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از sondos به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: zeinab / gomnam / 637 /
gomnam آفلاین



ارسال‌ها : 2465
عضویت: 3 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 2919
تشکر شده : 5292
تقدیم به او ، که می دانم می داند
ممنون،زیبا بود.

جالب بود برام وقتی داشتم این داستانو میخوندم همزمان این آهنگ رو هم میشنیدم(کجایی مادر خوبم...).

مادرم زود رفتیو

این دلم کسی نداره

می دونی تا آخر عمر

این چشام واست میباره

_____________________

چه حسی دارم امشب

نمی دونم چرا اما

می دونم که تو رو میخوام

ولی نیستی و من تنهام

همیشه توی آغوشت

یه حس دیگه ای دارم

من این شبها

برای خواب مادر

لالایی تو کم دارم

_____________________

نوازش کن منو مادر

با دستای پر از پینت

الهی من فدای اون

اون نگای مهربونت شم

فضای خونه این روزا

تو رو از من طلب داره

کجایی مادر خوبم

دلم بهونتو داره

_____________________

هنوزم پیش اون چشمات

یه حس بچگی دارم

به یاد اون روزا امشب

 همش بهونه میارم

فقط از تو همین مونده

یه قاب عکس رو طاقچه

بهونه گیر شدن امشب

حتی گلای تو باغچه

_____________________

مادرم زود رفتیو

این دلم کسی نداره

می دونی تا آخر عمر

این چشام واست میباره

تو بودی تنها کسم

رفتیو دلواپسم

مادر من بی کسم

مادر مادر

_____________________

نوازش کن منو مادر

با دستای پر از پینت

الهی من فدای اون

اون نگای مهربونت شم

فضای خونه این روزا

تو رو از من طلب داره

کجایی مادر خوبم

دلم بهونتو داره

مجید یحیایی


امضای کاربر : مبارزه هر قدر صعب، صعود را ادامه بده. شاید قله در یک قدمی تو باشد
و بدان : آنان که آفتاب را به زندگی دیگران ارزانی می دارند،نمی توانند خود از آن بی بهره باشند
جمعه 27 اردیبهشت 1392 - 12:32
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 5 کاربر از gomnam به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: elena / zeinab / sondos / ania / 637 /
zeinab آفلاین



ارسال‌ها : 5005
عضویت: 9 /5 /1391
تشکرها : 4825
تشکر شده : 6889
تقدیم به او ، که می دانم می داند
چقدقشنگ بوداين شعرخداهمه مادراروبرابچه هاشون حفظ كنه(الهي آمين)

امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست

پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.
جمعه 27 اردیبهشت 1392 - 13:32
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 5 کاربر از zeinab به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: gomnam / shiva13 / elena / 637 / ania /
sondos آفلاین



ارسال‌ها : 2979
عضویت: 7 /5 /1391
محل زندگی: آذربایجان شرقی
سن: 30
تشکرها : 2747
تشکر شده : 3744
تقدیم به او ، که می دانم می داند
آقاي گمنام لطفا اگه امكانش هست آهنگشو بذاريد دانلود كنيم

امضای کاربر : سال ها دویده ام …

با قلبی معلق و پایی در هوا

دیگر طاقت رویاهایم تمام شده است

دلم رسیدن میخواهد ...


جمعه 27 اردیبهشت 1392 - 13:39
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از sondos به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: gomnam / elena /
gomnam آفلاین



ارسال‌ها : 2465
عضویت: 3 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 2919
تشکر شده : 5292
تقدیم به او ، که می دانم می داند

 آهنگ نوازش(مادر خوبم...) از مجید یحیایی.
حجم 3.78 مگ


دانلود مستقیم



امضای کاربر : مبارزه هر قدر صعب، صعود را ادامه بده. شاید قله در یک قدمی تو باشد
و بدان : آنان که آفتاب را به زندگی دیگران ارزانی می دارند،نمی توانند خود از آن بی بهره باشند
جمعه 27 اردیبهشت 1392 - 14:14
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از gomnam به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: elena /
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
تقدیم به او ، که می دانم می داند
 

امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
جمعه 27 اردیبهشت 1392 - 17:12
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :

Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group