دو دل بودم که اینارو اینجا بنویسم یا نه ولی بالاخره تصمیمو گرفتم، دلیل اینکه این چیزارو اینجا نوشتم این بود که کمکم کنید:

من امروز توبه کردم،از امروز میخوام مثل یه انسان زندگی کنم،میخوام شما هم کمکم کنید،ازتون میخوام لطفی در حقم کنید و گذشتمو هرطور که بودم به بزرگی خودتون ببخشید و کامل فراموش کنید،فکر کنید با بچه ای که تازه یه روزه هستش طرفید،امروز رو روز تولد خودم میدونم،میگن موندن پای توبه سخته و شکستنش راحت،پس کمکم کنید انسانیت به خرج بدمو پاش وایسم.
از دروغ بدم میاد اما دروغ گفتم از غیبت بدم میاد اما غیبت کردم از حسادت بدم میاد اما حسادت کردم،با زبون تلخ حرف زدم،رنجوندم،تیکه انداختم،غلط کردم،این حرفارو باید به هزاران نفر و خدای خودم بگم اما خدام که داره میشنوه و شما هم چندتا از دوستانم هستید که مورد رنجش از من قرار گرفتید،میدونم بخشش من سخته ولی اگه منو لایق بخشش ندونستید خودتون بگید چه کنم تا ببخشیدم.رو اسمم مسلمونی هست ولی بویی از مسلمونی نبردم،بهم میگن شیعه اما علی(ع) و فاطمه(س) رو نشناختم.
شمارو به این روز قسم میدم کمکم کنید آدم شم،بدجور دلم گرفته.خسته شدم از اینهمه گناه خستم.میخوام انسانیت رو هم تجربه کنم،میخوام بدونم مزه ی شیعه ی واقعی بودن چطوره.میخوام بدونم عمل کردن به صفت علی(ع) چطوره، میخوام بدونم مردونگی واقعی چطوریه،میخوام بدونم بینهایت بودن صبر چه مزه ای داره،صداقت کامل،آزادی بی حسادت،زندگی بی تکبر،نماز همیشه اول وقت،خوشبینی،دوست داشتن غریبه ها،سلام کردن به غریبه ها نه فقط آشنا ها،دوس دارم چنین زندگی ای رو بفهمم،دوس ندارم ناکام از دنیا برم، دوس دارم طوری بشم که بتونم تو وصیت نامم بنویسم رو سنگ قبرم بنویسید ناکام از دنیا نرفت،اینی که اینجا خوابیده تموم دنیا به کامش بود،زندگی کرد،همه رو دوست داشت همه رو ...
میخوام از قطار شیطون پیاده شم،کمکم میکنید؟

این متن زیر چند فراز از توبه نامه شهید علیرضا محمودی پارسا هستش،اما منم همین توبه رو بعنوان توبه نامم خوندم،شما هم بخونید.برام دعا میکنید؟ از این به بعد خاک پای همتونم،قول میدم.

بار خدایا از کارهایی که کرده‌ام به تو پناه می‌برم از جمله
از این که حسد کردم...
از این که تظاهر به مطلبی کردم که اصلاً نمی دانستم...
از این که زیبایی قلمم را به رخ کسی کشیدم....
از این که در غذا خوردن به یاد فقیران نبودم....
از این که مرگ را فراموش کردم....
از این که در راهت سستی و تنبلی کردم....
از این که عفت زبانم را به لغات بیهوده آلودم.....
از این که در سطح پایین ترین افراد جامعه زندگی نکردم...
از این که منتظر بودم تا دیگران به من سلام کنند....
از این که شب بهر نماز شب بیدار نشدم....
از این که دیگران را به کسی خنداندم، غافل از این که خود خنده دارتر از همه هستم....
از این که لحظه ای به ابدی بودن دنیا و تجملاتش فکر کردم....
از این که در مقابل متکبرها، متکبرترین و در مقابل اشخاص متواضع، متواضع تر نبودم....
از این که شکمم سیر بود و یاد گرسنگان نبودم....
از این که زبانم گفت بفرمایید ولی دلم گفت نفرمایید.از این که نشان دادم کاره ای هستم،خدا کند که پست و مقام پستمان نکند....
از این که ایمانم به بنده‌ات بیشتر از ایمانم به تو بود....
از این که منتظر تعریف و تمجید دیگران بودم، غافل از این که تو بهتر از دیگران می نویسی و با حافظه تری.....
از این که در سخن گفتن و راه رفتن ادای دیگران را درآوردم....
از این که پولی بخشیدم و دلم خواست از من تشکر کنند....
از این که از گفتن مطالب غیر لازم خودداری نکردم و پرحرفی کردم....
از این که کاری را که باید فی سبیل الله می کردم نفع شخصی مصلحت یا رضایت دیگران را نیز در نظر داشتم....
از این که نماز را بی معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود، در نتیجه دچار شک در نماز شدم....
از این که بی دلیل خندیدم و کمتر سعی کردم جدی باشم و یا هر کسی را مسخره کردم....
از این که " خدا می بیند " را در همه کارهایم دخالت ندادم....
از این که کسی صدایم زد اما من خودم را از روی ترس و یا جهل، یا حسد و یا ... به نشنیدن زدم....

نميدونم چي بگم همون چند سطر اولشو كه خوندم هنگ كردم...
اينا چيه آقاي گمنام؟؟؟

تولدتونم مبارک ... زرنگید میخواید اینجوری خودتونو فروردینی جا بزنید
چشم سعی میکنیم بیشتر اذیتتون کنیم

روزی خواهم آمد و پیامی خواهم آورد...
خواهم آمد گل یاسی به گدا خواهم داد
زن زیبای جذامی را گوشواری دیگر خواهم بخشید
کور را خواهم گفتم : چه تماشا دارد باغ ...
هر چه دشنام از لب خواهم برچید
هر چه دیوار از جا خواهم برکند
رهزنان را خواهم گفت : کاروانی آمد بارش لبخند
ابر را پاره خواهم کرد
من گره خواهم زد چشمان را با خورشید ، دل ها را با عشق ،سایه ها را با آب ،شاخه ها را با باد
و به هم خواهم پیوست،خواب کودک را با زمزمه زنجره ها
بادبادک ها به هوا خواهم برد
گلدان ها آب خواهم داد ...
خواهم آمد ،سر هر دیواری میخکی خواهم کاشت
پای هر پنجره ای شعری خواهم خواند
هر کلاغی را کاجی خواهم داد
مار را خواهم گفت : چه شکوهی دارد غوک
آشتی خواهم داد
آشنا خواهم کرد
راه خواهم رفت
نور خواهم خورد
دوست خواهم داشت
سهراب سپهری

اول ممنون از اینکه تصمیم به این زیبایی گرفتی وشاید موجب شد ماام از این تصمیما بگیریم واز این ضلالت به روشنایی اومدیم انشاءالله. خلاصه ما وظیفه داریم کمکت کنیم
فردا یه تومار برات میارم

چه تصمميم خوبي..بهتون حسوديم شد..كاش ماهم ازاين تصميم هابگيريم..
شايدكارشمامقدمه اي بشه براي ما..
البته ماكه جزخوبي چيزي نديديم ازتون كه بخوايم حلال كنيم..هميشه خوب بودين.
انشاالله به حرمت همين روزهميشه سرتوبه تون باشين وهموني بشين كه آرزوشودارين..
ماهم براتون دعاميكنيم..
موفق باشين انشاالله.

اگه وجود خدا باورت بشه خودش يه نقطه ميذاره زير باورت وياورت ميشه..

چرا هنگ کردید؟ منظورتون از کدوم قسمتشه که چیه؟ ازتون کمک میخوام تا مشکلاتمو رفع کنم،بتونم آدم شم،رفتارای غلط و گناهامو تا جایی که میتونم بذارم کنار.کمکم کنید لطف بزرگی در حقم کردید.

متن زیبایی بود ممنون از لطفتون.
اگه بتونم پاش وایسم منم دیگه فروردینی بحساب میام و سالگرد و تولد میگیرم اما یه جای دیگه،انشاالله همگی باهم

ممنون از لطفت.از اونجایی که شما بیش از 8 ساله دوستمی و خوب میشناسیم میتونی خیلی کمکم کنی،واقعا ممنون.
انشاالله همگی باهم تولدهای دوممون رو سبکتر از همیشه جشن بگیریم.

 راستی اگه فروردینی به حساب میای پس تولدت  فرداست گفته باشم

خب خانما وآقایون فردا 92/1/26تولد گمنامه همگی بیایید دفتر، آقای گمنام  میخواد شیرینی بده

هنگ كردنم از متن تون بود خيلي يهوئي بود تصميمتون...
خوش به حالتون اگر واقعا به اين رسيده باشيد..
چطور ميتونم بهتون كمك كنم وقتي خودم تو قدم اول لنگ ميزنم؟!!
به هر حال موفق باشيد ..با اين اوصاف راه پر پيچ و خمي پيش رو داريد..

ممنون،نظر لطفتونه.انشاالله که بتونم خوبیاتون رو جبران کنم.تشکر

اگه امکانش هست اشتباهمو بهم بگید تا بتونم جبران کنم،ممنون.

بله راه پرپیچ وخم. شیطون قدرتمنده و ما ضعیف،از جایی میزنه که اصلا نمیفهمیم،اما با کمک هم پورزشو با خاک می مالیمو ثابت میکنیم ما میخوایم همونی باشیم که خدا بخاطمون عزیزترین فرشتش(عزازیل)یعنی ابلیس رو از درگاهش روند،خدایی که انقدر برامون ارزش قائل بود که گفت همه بلااستثنا به انسان سجده کنن چرا ما باید به شیطان سجده کنیم؟
تا همینجاشم کلی شرمندگی در مقابل خدامون داریم،باید از یه جا شروع کرد،باید به خودمون بیایم.
واقعیتش تصمیمم آنچنان یهویی هم نبود،خیلی چیزا دست به دست هم دادند تا شروعش کنم،چند روز بود حال خاصی داشتم تا نهایت منبر به این تصمیم شد ولی فعلا در حد تصمیمه باید بتونم پاش وایسم،این مهمه،حرف زیاده،عمل سخته عمل ...

بسم الله

عزیزم این قطار شیطون که گفتی پیاده شدن ازش سخته ها.کارت خیلی خیلی سخت خواهد بود ولی اگه این کارارو بکنی به تدریج همه چی درست میشه ینی باید گذشت کنی،بعضی موقع ها حرفاتو نزنی،با چهرت یا سایر کارات بعضی چیزا که به نظرت درسته رو تلقین نکنی،اینایی که گفتمو برداشت بد نکن

منم جا خوردم از این پستت ولی اگه اینایی که گفتیو تا تهش باشی منم تا تهش هستم

نمیدونم آخه تاحالا کسیو ندیدم که بتونه اخلاقشو عوض کنه ولی اگه تو بتونی این کارو بکنی تاثیر خیلی مهمی تو زندگیم میذاری و یه سری از عقایدمو عوض میکنی

ینی تو اولین نفری میشی که پیشبینی هامو خراب میکنه و این حالتو خیلی خیلی دوس دارم ینی غیر معمول بودنو،غیر قابل پیش بینی بودنو یا بهتر بگم چیزی که همیشه تو زندگیم جزو 5 اولویت اول کارامه:متفاوت بودن

دوس دارم ببینم چی میشه

دلم به مستحبی خوش است که جوابش واجب:
السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه

این هیجان داشت به قیمت جونم تموم میشد،داشتم سکته میکردم

انشاالله

سلام بر جناب گمنام

کلید و رمز موفقیت شما دست منه ، نخند ، مگه من هم وزن توام با من شوخی می کنی ؟ 
آقا خالا به دور از جدی ...
تنها راه موفقیتت اینه که با یه پسره که خونشون کوچه پشتی شما هست نگردی ...
میدونی کیو میگم که ؟
آفرین پسر خوب ...
این شکلک هم همیشه به یاد داشته باش 

آخ ای گفتی!مرحبا مرحبا اصلا به عمق فاجعه نفوذ کردی دکتر
اصلا میدونی چیه؟زدی به خال
خوشم میاد با هرقضیه ای فلسفی برخورد می کنی دکتر،میدونی چی می گم ریشه ای کار می کنی
ولی با این حرفت منو به فکر عمیقی فرو بردی ...بخشکی شانس چرا به فکر من نرسیده بود؟
یقینا بیشترین سهمو در این امر مهم برای خودت اختصاص دادی دکتر

یکی از تصمیمات مهمی که گرفتم همینه که برداشت بیجا نکنم و زیاد قضاوت نکنم.
اما مطمئنا به این معنی نیس که حرف حق رو نزنم،از حقم کوتاه بیام یا هر چیزیو قبول کنم، چون یکی از بزرگترین گناها نگفتن حق و همچنین کوتاه اومدن جلوی ظلمه.
سعی میکنم اکثر موارد رو بعنوان اشتباهات خودم قبول کنم ولی باید بدونیم همیشه یک نفر مقصر نیست.
ممنون که کمکم میکنی،منتظر لطفت هستم،تشکر

!!!!!!!!!!!

سلام این پست رو من خیلی وقت بود که میخواستم بخونمش گذاشته بودم تویه غم انگیز ترین روزایه زندگیم بخونم که همین روزا هستش
تصمیمتون خیلی عجیب بوده به نظر منم کما بیش گمنام جان عوض شدین اما اونطور که بایدنه این پسته خیلی جای بحث داره اما اینجا جاش نیست

ای وای،، ای وای:::::
گفتین توبه یاد یه شعری افتادم:::::::::

من میخام به گفته خودتون شمارو کودک یک روزه ببینم

گوگولی مقولی سلااااااام اوخه اوخه دددددد نننننننننننن دادادادا

راستی رفقا تولد من 28 این ماه هستا