مردم کودکی دارند درونشان...گاهی حسش میکنند اما سریع به خودشان آمده، خفه اش
میکنند تا جلوی مردم خراب کاری نکرده و کاری نکند که وجهه ی زیبای اجتماعیشان خدای
نکرده لکه دار شود!
ما اما کودکی هستیم 170 سانتی!! کودکیهایمان را زندگی میکنیم مصرانه ! و خدای
نکرده گاهی هم که نره غولِ وجودمان دُم در میاورد میزنیم توی سرش تا آبرویمان را
جلوی خودمان نبرده و گندی نزند که نشود جمعش کرد و مجبور شد مدتها قهر کرد با کودک
جان!

بعلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه !

اینطور هاست که معمولا ما دخترِ خوبِ مامان نمیشویم و در 21 سالگی هنوز هم
نمیدانیم رژ گونه را چطور باید زد که شبیه لپ گلی ها نشویم و اینطورهاست که ما هنوز
نمیتوانیم طوری به پسرِ دلخواهمان زل بزنیم که شبیه ندید بدیدها نشویم و
اینطورهاست که ما کمی قوز داریمو خیلی شل راه میرویمو به کشفهایمان نگاه میکنیم
موقع راه رفتن . به خاطرِ همین است که ما هنوز هم دوست داریم کفشهای تق تقیِ
مادرمان را بپوشیم!

ما کودکانِ صدو چند سانتی کلا روی جدولها راه رفتنو بستنی قیفی خوردن را عیب
نمیدانیم و گریه میکنیم اگر پاهایمان وسطِ لوزی های خیابان نیفتد! ما خیلی وقتها
اسمِ کالای موردِ نظرمان" از اینا " است !

ما در خیابان ،داستانِ همشهری میخوانیمو آلو جنگلی میخوریمو به کوتوله ای که با
سرعت راه میرود نمیخندیم...

ما در تاکسی و اتوبوس به شیشه میچسبیم! ما بلد نیستیم بگوییم عجیجم ،بلد نیستیم
لوس شویم، بلد نیستیم توی اس ام اسهایمان بوس بفرستیم، کسرِ شانمان میشود انگار.
همیشه در مهمانیها میوه ی گران قیمت تر را برمیداریم، گاهی شکلاتهایمان را از خانه
ی مردم میدزدیم و آنقدر در کیفمان نگه میداریم تا همه جا را به گند بکشد ، سرِ سفره
ی مهمانی هم خم میشویم توی بشقابمان و هی بلند میگوییم مامان اون ژله قرمزرو
بده،مامان اینا کرم کاراملن؟!

وقتی میگوییم لعنتی یعنی حرف ِ خوب ، وقتی سکوت میکنیم یعنی دلمان شکسته

گاهی که داداشمان را دوست داریم دستمان را از پشت دورِ گردنش حلقه میکنیمو
آویزانش میشویم و هر هر میخنیدیمو موهای پر پشتِ لختش را بوس میکنیم وقتی میگوید
"من که موز ندارم حداقل تو یه نارگیل بنداز پایین"

وقتی میشود فهمید کسی را دوست داریم که بگذاریم از چیپس و ماستمان بخورد ،ما
کینه ای نیستیم اما زود رنجیم...زود میشکنیم

همه دوست دارند به ما زندگی کردن یاد بدهند!!!

لازم نیست ،حالِ ما خوب است فقط باید ژلوفنها و سیگارها و قلم کاغذمان را از ما
نگیرند...همین!

جالب بود ممنون ،
 فقط یک سوال دست نوشته خودتون بود؟