نقدفیلم زیبای امریکای

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 236
نویسنده پیام
sara آفلاین


ارسال‌ها : 2392
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
تشکرها : 1960
تشکر شده : 2412
نقدفیلم زیبای امریکای
در دو دهه اخير فيلمهاي زيادي در نكوهش و انتقاد شديد از جامعه‌هاي مدرن كه سرآمد آنها جامعه امريكاست در هاليوود ساخته شدند. برخي از اين فيلمها پا فراتر گذاشتند و به جز نقدهاي اجتماعي، حكومت و دولتمردان اين كشور جهان اولي و مدعي مدرنيسم را آماج حملات انتقادي متهورانه خود قرار دادند. ذكر نام اين فيلمها در حوصله اين مقال نيست اما به هر جهت «سام مندز» از قافله اين جريانات عقب نماند و با ساخت زيباي امريكايي پا در جا پاي همقطاران خود گذاشت و با نگاهي عاقل اندر سفيه به اين جامعه كه ارزشهاي آن دگرگون شده‌اند و نوعي بينش عارف مسلكي را در زمينه داشت به انتقاد تند و بي محابا پرداخت. اين فيلم سوگنامه‌اي براي ارزشهاي از دست رفته انساني، اجتماعي و عقيدتي امريكاست و پرداخت آن با جسارت ويژه‌اي صورت گرفته است هرچند مندز بسيار ناتوراليستي برخورد كرده و از باغ پر گل رزهاي امريكايي گلبرگهاي لطيف را تنها رويايي دست نيافتني و خارهاي آن را واقعي و حقيقت قاطع معرفي مي‌كند. اين تمثيلي است از امريكاي امروز. نام فيلم نيز از روي هوشمندي و طبع طنزپردازي و بدبيني انتخاب شده، زيباي امريكايي تنها يك روياست. يك رويا كه در ذهن لستر (با بازي كوين اسپيسي) پرورانده شده و او احساس مي‌كند با دستيابي به آنجلا كه نماد امريكاي متمدن و لطيف و سازگار است به سرحد آمال خود خواهد رسيد دريغ كه آنجلا در ميدان عمل خالي و پوشالي است همانطور كه امريكاي روزگار اكنون هست. دقت كنيد به سكانسي كه لستر در نهايت آنجلا را به كام سكس مي‌آورد اما او اظهار مي‌دارد به رغم ادعاهايي كه داشته هرگز با مردي همبستر نبوده است و اين نهايت طعن و كنايه فيلم به جامعه امريكاست. جامعه‌اي كه تنها ادعا مي‌كند و از داخل تهي‌است. مسائل اجتماعي و بيماريهاي جامعه شناسانه حاد در اين فيلم مورد توجه و انتقاد قرار گرفته‌اند، دقيقاً همان مسائلي كه جوامع مدرن با آن دست به گريبانند (در اينجا قرعه بداقبالي به نام امريكا خورده اما اكثر كشورهاي غربي اين بيماريها را دارند). مسائلي چون عدم يكپارچكي و ارزش‌مداري خانواده و كانون گسيخته آن، همجنس‌بازي، عدم توجه به نيازهاي فرزندان و بي‌عاري ابلهانه از مواردي هستند كه از آنها مي‌توان ياد كرد. آدمهاي فيلم هركدام مشكلي دارند كه از نظر كيفيت و گونه با ديگران در يك طراز قرار مي‌گيرند، همه آنها از وضعيت فعلي راضي نيستند و دنياي بهتري را طلب مي‌كنند درست مثل خود امريكاي بزرگ كه هيچ‌گاه به داشته‌هايش راضي نيست و همواره طمعي سياسي و اجتماعي دارد. لستر مي‌خواهد براي زنان جذاب باشد (نقص رواني)، همسرش با ديگري رابطه دارد (نقص عاطفي)، همسايه‌اش همجنس باز است و پسري آرمانگرا اما پوشالي دارد (نقص اجتماعي)، دخترش خانواده ديگري را آرزو مي‌كند (نقص اجتماعي) و آنجلا دوست دارد تنها ادعا كند و دست به عمل نزند (نقص شخصيتي) و مجموعه همه اين نقصها مي‌شود زيباي امريكايي يا به تعبيري خود امريكا. لستر آدمي روان‌پريش است، استمنا مي‌كند و در روياي خود با دختري زيبا خوش است و اين است نمونه مستند يك شهروند روشن‌ضمير امريكايي. رابطه او با دخترش حتي به ارتباط يك راننده تاكسي با مسافرش هم شبيه نيست و بسيار دردناك و پر ابهام است و اين هم طعنه ديگر مندز به لگدمال شدن ارزشهاست. فيلم با سكانسي از دختر لستر و دوست‌پسرش آغاز مي‌شود. پسر مي‌گويد:«مي‌خواهي پدرت را بكشم؟» و دختر جواب مي‌دهد:«اين كار را مي‌كني؟»؛ از همين جا لبه برنده انتقاد فيلم آغاز مي‌شود اما در نهايت اين آرمانگرايي و تماميت‌خواهي پوچ لستر است كه اين نماد آدم بوالهوس اما ظاهر‌الصلاح را از بين مي‌برد. مرگ لستر استعاره‌اي براي فناي تمناي بهتر بودن، ارزشمند بودن و در عين حال پاك بودن است. آنجلا و گلهاي رز قرمز رنگ نماد تام امريكاست و همسايه خشك و نظامي نماينده خشونت‌طلبي و اتكا به زور و اسلحه در اين كشور است. يكي ديگر از استعاره‌هاي فيلم جاييست كه دختر لستر فيلمي را كه دوست‌پسرش تهيه كرده تماشا مي‌كند. اين فيلم كوتاه چكيده‌اي از آن چيزي است كه مندز قصد دارد به تصوير بكشد. پاييز در اين فيلم كوتاه كنايه از غروب ارزشها و پلاستيكي كه باد آن را به هر طرف مي‌برد نماينده جامعه امريكاست. جامعه‌اي كه بي‌هدف، پوشالي، مصنوعي و بي‌ارزش تن به باد داده و به هر سويي روانه مي‌شود. مندز كار را تمامكرده و مي‌خواهد بگويد: امريكا ديگر تمام شده و صداي خرد شدن استخوانهاي مدرنيسم از دور شنيده مي‌شود.

 


درباره سام مندز


سام مندز متولد 1965 در انگلستان است. وی فیلمسازی را از سال 1993 آغاز کرد. در ابتدای ورود به این عرصه دو سریال ساخت و در اولین تجربه سینمایی‌اش فیلم زیبای آمریکایی را خلق کرد این فیلم توانست جایزه اسکار بهترین کارگردانی را از آن وی کند و دو سال بعد نیز فیلم جاده تباهی را ساخت که این نیز همانند فیلم اولش برنده چندین جایزه اسکار شد و این باعث شد که همگان بر این باور باشند که موفقیت وی اتفاقی نبوده است.



درباره كوين اسپيسي

متولد 26 جولاي 1959 در نيوجرسي. او در كاليفرنيا بزرگ شد و در سال 1980 پا به عرصه بازيگري گذاشت. اوج فعاليت هنري او در دهه 90 بود كه در فيلم مظنونين هميشگي (1995) اولين اسكار خود را دريافت كرد و دومين اسكار را در سال 1999 براي فيلم زيباي امريكايي گرفت. فيلمهاي مطرح ديگري كه او در آنها به ايفاي نقش پرداخته عبارتند از محرمانه لس‌آنجلس و زندگي ديويد گيل.

منبع : وبلاگ دلنمک http://delnamak.blogfa.com


امضای کاربر : زندگی شوق رسیدن به همان فردایست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ، ظرف امروز پر از                                                                                  بودن توست ، زندگی را دریاب ... 
سه شنبه 03 مرداد 1391 - 22:24
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :

Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group