اشعار طنز درباره مشکلات عید

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 253
نویسنده پیام
sara آفلاین


ارسال‌ها : 2392
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
تشکرها : 1960
تشکر شده : 2412
اشعار طنز درباره مشکلات عید
عید آمد و شد مشکلِ من بیشتر از پیش

ای وای از این مایه‌ی بدبختی و تشویش

یک سو زده زن زیرِ بغل زانوی ماتم

یک سو پسرم صاعقه در میکند از خویش

این میوه و شیرینی و نقل و گز و آجیل

آن خواسته البسه‌ی نو از من درویش

این ایل و تبارش همه عازم به شمالند

آن می رود امسال رفیقش سفر کیش

پیوسته فقط زخم زبان میزندم این

آن میکشدم پیرهن و می‌کَنَدَم ریش

تا خرخره افتاده ام انگار که در گِل

در چنته ندارم به خدا هیچ ، کم و بیش

ای عید ، چه لوتی کُشیّ و بی رگ و نامرد

ای عید ، چه بدذاتی و بدخواه و بداندیش

بسته شده بر روی من از لطف تو شش در

هستی تو برای کسبه گرچه دو تا شیش

جز رنج برای ضعفا نیستی ای عید

ای نوش نزن این همه بر پیکر من نیش


امضای کاربر : زندگی شوق رسیدن به همان فردایست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ، ظرف امروز پر از                                                                                  بودن توست ، زندگی را دریاب ... 
پنجشنبه 08 فروردین 1392 - 20:31
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از sara به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 & samira &
sara آفلاین



ارسال‌ها : 2392
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
تشکرها : 1960
تشکر شده : 2412
اشعار طنز درباره مشکلات عید
نفس باد صبا آفت جان خواهد شد

عید می آید و اجناس گران خواهد شد

 

قیمت میوه و شیرینی و آجیل و لباس

باز سرویس گر فک و دهان خواهد شد

 

همسرم چند ورق لیست به من خواهد داد

و سرا پای وجودم نگران خواهد شد

 

می زنم ساز مخالف دو سه روزی اما

عاقبت هرچه که او گفت همان خواهد شد

 

می رسد مرحله ی سخت و نفس گیر خرید

نوبت گند ترین کار جهان خواهد شد

 

کل عیدی و حقوقم به شبی خواهد رفت

بر سر جیب بغل ،فاتحه خوان باید شد

 

یک الف آدم و یک عائله آنهم پر خرج

وقت فرسودن اعصاب و روان خواهد شد

 

پول را با علف خرس یکی می دانند

فکر کردید که منطق سرشان خواهد شد

 

هانیه نعره بر آرد که ندارم مانتو

کامران از پی او تیز دوان خواهد شد

 

که پدر کفش و کت و پیرهنی می خواهم

بعد از او نسترنم مرثیه خوان خواهد شد

 

سام هم لنگه ی جوراب به پا می گوید

شستم از پنجه اش امسال عیان خواهد شد

 

قیمت پسته به قلب من ِآسیب پذیر

باز هم وای که آسیب رسان خواهد شد

 

زیر بازارچه با قیمت ماهی یا گوشت

آسمان دور سرم پُر دَ وَران خواهد شد

 

مغز گردو شده مانند طلا مثقا لی

مغزم از قیمت آن سوت کشان خواهد شد

 

کمرم گشت که در خانه تکانی سرویس

حالیا نوبت این فک و دهان خواهد شد


امضای کاربر : زندگی شوق رسیدن به همان فردایست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ، ظرف امروز پر از                                                                                  بودن توست ، زندگی را دریاب ... 
پنجشنبه 08 فروردین 1392 - 20:33
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از sara به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 /
sara آفلاین



ارسال‌ها : 2392
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
تشکرها : 1960
تشکر شده : 2412
اشعار طنز درباره مشکلات عید
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد

کاسب پیر دگر باره جوان خواهد شد !

من و تو غمزده از این همه خرج شب عید

لیکن او صاحب یک سود کلان خواهد شد

موسم دلخوری و گیجی آن اهل حقوق

وقت بشکن زدن پیشه وران خواهد شد

حرف عیدی نزنی پیش خسیس الدوله

که کند سکته و درخاک نهان خواهد شد

اول عید ، حقوق من و تو نفله شود

سرمان باز دچار دَوران خواهد شد

باز ذکر « چه کنم ، آی چه کنم » می گیریم

قلبمان نیز دچار ضربان خواهد شد

مخمان سوت زد از قیمت شیرینی جات

کم کمک قیمت آن ، قیمت جان خواهد شد

مرد در « خانه تکانی » شده شاگرد زنش

دم عید است و چنان رفتگران خواهد شد

از هجوم فک و فامیل فلان شهر به « ده »

چون هتل ، خانه ی مشدی رمضان خواهد شد


امضای کاربر : زندگی شوق رسیدن به همان فردایست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ، ظرف امروز پر از                                                                                  بودن توست ، زندگی را دریاب ... 
پنجشنبه 08 فروردین 1392 - 20:34
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از sara به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 /
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :

Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group