نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم

تعداد بازدید 223 در را باز کن زهرا جان !
نویسنده	پیام

gomnam ارسال‌ها : 2465 عضویت: 3 /5 /1391 محل زندگی: قم سن: 21 تشکرها : 2919 تشکر شده : 5292

در را باز کن زهرا جان ! در را باز کن زهرا جان !  نه میخواهم هیزم آتش بی غیرتانِ درب خانه ات شوم ...  و نه میخواهم ریسمان بر دستان علی بزنم !  آمده ام برای عرض تسلیت بانو ...  آمده ام گدایی ...  در را بازکن مادر ...  غربت روزهای مدینه در انتظار شماست !  خدا به علی صبر دهد !  ... و به حسن طاقت فراوان ! امضای کاربر : مبارزه هر قدر صعب، صعود را ادامه بده. شاید قله در یک قدمی تو باشد و بدان : آنان که آفتاب را به زندگی دیگران ارزانی می دارند،نمی توانند خود از آن بی بهره باشند

یکشنبه 04 فروردین 1392 - 20:39

تشکر شده:

zlatan ارسال‌ها : 2891 عضویت: 10 /5 /1391 محل زندگی: قم سن: 23 تشکرها : 1906 تشکر شده : 3243	در را باز کن زهرا جان ! چه تعبیری خدا در نقطه دارد/ که تفسیری جدا هر نقطه دارد به تعداد بهار عمر زهرا(س) / همین اندازه کوثر نقطه دارد ...  (سوره ی کوثر ۱۸ نقطه دارد)
یکشنبه 04 فروردین 1392 - 20:52

zlatan ارسال‌ها : 2891 عضویت: 10 /5 /1391 محل زندگی: قم سن: 23 تشکرها : 1906 تشکر شده : 3243	در را باز کن زهرا جان ! ای کاش فدک این همه اسرار نداشت ای کاش مدینه در و دیوار نداشت فریاد دل محسن زهرا این بود ای کاش در سوخته مسمار نداشت
یکشنبه 04 فروردین 1392 - 21:00

zlatan ارسال‌ها : 2891 عضویت: 10 /5 /1391 محل زندگی: قم سن: 23 تشکرها : 1906 تشکر شده : 3243	در را باز کن زهرا جان ! یتیمان جز دو چشم تر ندارند / به غیر از خاک غم بر سر ندارند چو مادر مرده ها باید فغان کرد / که طفلان علی مادر ندارند
یکشنبه 04 فروردین 1392 - 21:01

zlatan ارسال‌ها : 2891 عضویت: 10 /5 /1391 محل زندگی: قم سن: 23 تشکرها : 1906 تشکر شده : 3243

در را باز کن زهرا جان ! من غلامی ز غلامان توام یا زهرا مستمندی به سر خان توام یا زهرا از زمانی که به خود آمده ام فهمیدم خاطر آشفته و حیران تو ام یازهرا من دعا بودم ز روز ازل برلب تو ذکری از نیمه سوزان توام یازهرا متولد شده عشق توام بی بی جان آه پرورده دامان توام یا زهرا بیت الاحزان دلم شاهد اشک سحرت اشک آن دیده گریان توام یازهرا از ازل لطف تو شد شام حالم آری تا ابد در خور احسان توام یا زهرا شد یهودی ز نخ چادرت اسلام شناس فخرم این بس که مسلمان توام یازهرا ای یتیمان مدینه همه از پخت تو سیر طالب لقمه ای از نان توام یازهرا محمدتقی میرشفیعی

یکشنبه 04 فروردین 1392 - 21:04

zlatan ارسال‌ها : 2891 عضویت: 10 /5 /1391 محل زندگی: قم سن: 23 تشکرها : 1906 تشکر شده : 3243

در را باز کن زهرا جان ! ای خدا صبر بده در غم بی مادر ی ام سخت لبریز شده عاطفه ی دختر ی ام مادرم کو که کِشد دست نوازش به سرم یا مرا هم ببرد یا کند از غم بری ام خانه داری شده کار من طفل معصوم نیست ای مادر من تجربه ی مادری ام زیر بار غم سنگین تو من می میرم گر تسلی ندهی یا نکنی دلبری ام فضه فکر من و فکر حسنین است ولی من غم خانه نشین دارم و از خود بری ام تربت مخفی تو هست همه دلخوشی ام همه آرامشم این است که من کوثری ام گل بستر نظرم را به خودش جلب کند تا زیادم نرود زخم تو ای بستری ام با نگاه در و دیوار شود پایم سست پشت در زائر قبر پسر آخری ام کاشکی رنگ در خانه عوض می گردید من خودم سوخته از این در خاکستری ام ای خدا شکر که بابا و برادر دارم وای از آن دم که سر نیزه کند سروری ام زیر خورشید سرت محمل بی سایه رود تابشی کن که نبینند به بی معجری ام  سروده ی محمود ژولیده

یکشنبه 04 فروردین 1392 - 21:07

gomnam ارسال‌ها : 2465 عضویت: 3 /5 /1391 محل زندگی: قم سن: 21 تشکرها : 2919 تشکر شده : 5292

در را باز کن زهرا جان ! دل خورشید محک داشت؟ نداشت یا به او آیینه شک داشت؟ نداشت آسمانی که فلک می بخشید احتیاجی به فدک داشت؟ نداشت غیر دیوار و در و آوارش شانه وحی کمک داشت ؟ نداشت مردم شهر به هم می گفتند ، در این خانه ترک داشت؟ نداشت شب شد و آیینه ماه شکست، دست این مرد نمک داشت؟ نداشت تو بپرس از دل پر خون و غمت، چهره یاس کتک داشت؟  نداشت ... امضای کاربر : مبارزه هر قدر صعب، صعود را ادامه بده. شاید قله در یک قدمی تو باشد و بدان : آنان که آفتاب را به زندگی دیگران ارزانی می دارند،نمی توانند خود از آن بی بهره باشند

یکشنبه 04 فروردین 1392 - 21:07

elena ارسال‌ها : 7586 عضویت: 2 /5 /1391 محل زندگی: قم سن: 21 تشکرها : 5163 تشکر شده : 6247	در را باز کن زهرا جان ! امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ...... ولی آموختم که : ناله ام سکوت باشد .... گریه ام لبخند ... و تنها همدمم ، خدا .....
یکشنبه 04 فروردین 1392 - 21:16

zlatan ارسال‌ها : 2891 عضویت: 10 /5 /1391 محل زندگی: قم سن: 23 تشکرها : 1906 تشکر شده : 3243	در را باز کن زهرا جان !
یکشنبه 04 فروردین 1392 - 21:18

elena ارسال‌ها : 7586 عضویت: 2 /5 /1391 محل زندگی: قم سن: 21 تشکرها : 5163 تشکر شده : 6247	در را باز کن زهرا جان ! دیگر آن خنده‌ی زیبا به لب مولا نیست/ همه هستند ولی هیچ کسی زهرا نیست/ قطره‌ی اشک علی تا به ته چاه رسید/ چاه فهمید که کسی همچو علی تنها نیست امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ...... ولی آموختم که : ناله ام سکوت باشد .... گریه ام لبخند ... و تنها همدمم ، خدا .....
یکشنبه 04 فروردین 1392 - 21:22

gomnam ارسال‌ها : 2465 عضویت: 3 /5 /1391 محل زندگی: قم سن: 21 تشکرها : 2919 تشکر شده : 5292	در را باز کن زهرا جان ! طفلانت دست بر دهان تابوتت را می برند ... صدای ناله شان در شب پاهای بی رمقیست که بر خاک کشیده می شود . . . ای وای مادرم امضای کاربر : مبارزه هر قدر صعب، صعود را ادامه بده. شاید قله در یک قدمی تو باشد و بدان : آنان که آفتاب را به زندگی دیگران ارزانی می دارند،نمی توانند خود از آن بی بهره باشند
یکشنبه 04 فروردین 1392 - 22:39

gomnam ارسال‌ها : 2465 عضویت: 3 /5 /1391 محل زندگی: قم سن: 21 تشکرها : 2919 تشکر شده : 5292	در را باز کن زهرا جان ! گفتمــش نقــاش را از غـربت زهـرا بکـش گـریه کرد و با قلم یک چادر خاکی کشید  گفتمش پـس غربت زهرا کجای نقش بود  ناله کـرد و زیر چـادر غنچه ای پرپر کشید امضای کاربر : مبارزه هر قدر صعب، صعود را ادامه بده. شاید قله در یک قدمی تو باشد و بدان : آنان که آفتاب را به زندگی دیگران ارزانی می دارند،نمی توانند خود از آن بی بهره باشند
یکشنبه 04 فروردین 1392 - 22:47

zeinab ارسال‌ها : 5005 عضویت: 9 /5 /1391 تشکرها : 4825 تشکر شده : 6889	در را باز کن زهرا جان ! امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.
یکشنبه 04 فروردین 1392 - 23:57

zeinab ارسال‌ها : 5005 عضویت: 9 /5 /1391 تشکرها : 4825 تشکر شده : 6889	در را باز کن زهرا جان ! یا علی رفتم بقیع اما چه سود هرچه گشتم فاطمه(س) آنجا نبود یا علی قبر پرستویت کجاست؟ آن گل صد برگ خوش بویت کجاست؟ هرچه باشد من نمک پرورده ام دل به عشق فاطمه خوش کرده ام حج من بی فاطمه (س) بی حاصل است فاطمه (س) حلال صدها مشکل است امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.
دوشنبه 05 فروردین 1392 - 00:20

zeinab ارسال‌ها : 5005 عضویت: 9 /5 /1391 تشکرها : 4825 تشکر شده : 6889	در را باز کن زهرا جان ! حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود، خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود، ای که ره بستی میان کوچه ها بر فاطمه، گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.
دوشنبه 05 فروردین 1392 - 00:21

zeinab ارسال‌ها : 5005 عضویت: 9 /5 /1391 تشکرها : 4825 تشکر شده : 6889

در را باز کن زهرا جان ! زیر باران دوشنبه بعد از ظهر اتفاقی مقابلم رخ داد وسط کوچه ناگهان دیدم زن همسایه بر زمین افتاد سیب ها روی خاک غلطیدند چادرش در میان گرد وغبار قبلا این صحنه را...نمی دانم در من انگار می شود تکرار آه سردی کشید،حس کردم کوچه آتش گرفت از این آه و سراسیمه گریه در گریه پسر کوچکش رسید از راه گفت:آرام باش! چیزی نیست به گمانم فقط کمی کمرم... دست من را بگیر،گریه نکن مرد گریه نمی کند پسرم چادرش را تکاند، با سختی یا علی گفت و از زمین پا شد پیش چشمان بی تفاوت ما ناله هایش فقط تماشا شد صبح فردا به مادرم گفتم گوش کن ! این صدای روضهء کیست طرف کوچه رفتم و دیدم در ودیوار خانه ای مشکی است با خودم فکر می کنم حالا کوچه ء ما چقدر تاریک است گریه،مادر،دوشنبه،در،کوچه راستی! فاطمیه نزدیك است... (سيد حميد رضا برقعي) امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.

دوشنبه 05 فروردین 1392 - 00:23

ania ارسال‌ها : 3828 عضویت: 5 /7 /1391 تشکرها : 3389 تشکر شده : 3288	در را باز کن زهرا جان ! امروز ی پیامک برام اومد ک قشنگ بود: نوروز ب نور فاطمیه زیباست.. روزی تمام سال ما با زهراست.. با بردن نام فاطمه فهمیدم.. سالی که نکوست از بهارش پیداست.. امضای کاربر : تنها 2روز در سال هست که نمی تونی هیچ کاری بکنی!! یکی دیروز و یکی فردا..
دوشنبه 05 فروردین 1392 - 01:35