در نبودت  سوختم  (  شعر  ) - 2

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
در نبودت من سوختم ( شعر )

زمـآن هیـج دردی را دوآ نکــرد..

این مَن بودَم

که به مــرور زمـآن عـآدت کردم..

و بـآ این هـَمه،

چهـ اجبـآر سخـتی اســت،خــَنده...

و بـآور کنیــد که مـَن خوشحـالــَم. . .!


امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
یکشنبه 29 بهمن 1391 - 15:35
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
در نبودت من سوختم ( شعر )

گفتي كه مرا دوست نداري گله اي نيست       بين من وتو ولي فاصله اي نيست

گفتم كه كمي صبركن وگوش به من كن    گفتي كه نه، بايد بروم حوصله اي نيست

پرواز عجب عادت خوبيست ولي حيف     تو رفتي و دگر اثر از چلچله اي نيست

گفتي كه كمي فكر خودم باشم وآنوقت     جزعشق تو در خاطر من مشغله اي نيست

رفتي تو خدا پشت و پناهت به سلامت         بگذار بسوزد  دل  مسئله اي  نيست


امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
یکشنبه 29 بهمن 1391 - 15:44
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از elena به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: zlatan /
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
در نبودت من سوختم ( شعر )

کاش هنگام رفتن

شتاب رفتنت را توجیه میکردی

تا حال این چنین در وادی عشقت سرگردان نمانیم.


امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
یکشنبه 29 بهمن 1391 - 15:49
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
در نبودت من سوختم ( شعر )

دارم بــه اجزای تشکیل دهنده ام تجزیه میشوم …

آب ، باد ، خاک....

و ایــن آتش کـه تــو به جانم انداخته ای ...


امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
یکشنبه 29 بهمن 1391 - 15:51
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
zlatan آفلاین



ارسال‌ها : 2891
عضویت: 10 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 23
تشکرها : 1906
تشکر شده : 3243
در نبودت من سوختم ( شعر )

دست مَزَن !

چشم ؛ ببستم دو دست

راه مرو !

چشم ؛ دو پایم شکست

حرف مَزَن !

قطع نمودم سخن

نطق مکن !

چشم ببستم دهن

هیچ نفهم !

این سخن عنوان مکُن

خواهش نافهمی انسان مکُن

لال شوم ؛ کور شوم ؛ کَر شوم

لیک محال است که من خر شوم!


چهارشنبه 02 اسفند 1391 - 19:59
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از zlatan به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: elena /
zeinab آفلاین



ارسال‌ها : 5005
عضویت: 9 /5 /1391
تشکرها : 4825
تشکر شده : 6889
در نبودت من سوختم ( شعر )

 ای علت قشنگی رویا و خواب من

تنها دلیل گل شدن اضطراب من

ای راه حل ساده ی جبران تشنگی

فواره ی نگاه قشنگ تو آب من

رفتی چه قدر ساده دل آسمان شکست

در عکس مهربان تو در کنج قاب من

باران چه قدر حرف تو را گوش می کند

می بارد آن قدر که نیایی به خواب من

گرچه نگاه عاشق تو هیچ کم نکرد

از اوج دل ندادن تو یا عذاب من

اما دل شکسته ی من باز هم نوشت

صد آفرین به چشم تو و انتخاب من


امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست

پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.
پنجشنبه 03 اسفند 1391 - 02:39
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
در نبودت من سوختم ( شعر )

شده بعضی وقتا یهو دیگه دوستش نداشته باشی؟؟؟؟

به خودت میگی اصلا واسه چی دوستش دارم؟؟؟

مگه کیه؟؟؟

مگه واسم چیکار کرده؟؟؟؟

مگه چیکار کرده که از همه بهتر باشه؟؟؟؟

اصلا منکه از اون خیلی بهترم......

بعد به خودت میخندی که اصلا واسه چی خودتو اینهمه اذیت کردی....؟!

یهو یه چیزی یادت میاد!!!

یه چیز خیلی کوچیک.....

مثل....یه خاطره....

یه حرف....

یه لبخند....

یه نگاه...

همین....همین کافیه تا به خودت بیای

و مطمئن بشی که نمیتونی فراموشش کنی!!!!!!!!!!!


امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
پنجشنبه 03 اسفند 1391 - 09:22
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
در نبودت من سوختم ( شعر )

*آرامم !...

بمانند جنگلی که نیمش سوخته و نیم دیگرش را موریانه ها خورده اند !...

دیگر نگران ظلم تبر نیستم !...


امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
پنجشنبه 03 اسفند 1391 - 09:23
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
در نبودت من سوختم ( شعر )

انقدر اسوده نشسته ام که کسی حتی فکرش را نمیکند زندگی با من بازیش کرفته و من برایش سوت و کف میزنم

خوب زندگی دیگر چه در چنته داری تا من سوت بزنم؟


امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
پنجشنبه 03 اسفند 1391 - 09:29
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
در نبودت من سوختم ( شعر )

هستم...

هنوز هستم...

نفس می کشم...

راه می روم...

کار می کنم...

نگاه می کنم...

می خندم...

می گریم...

دلم اما...

در دلم دیگر خبری نیست...!!

من همان آدم همیشگی ام...

فقط...

از درون مرده ای بیش نیستم....


امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
پنجشنبه 03 اسفند 1391 - 09:36
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از elena به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: bita /
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
در نبودت من سوختم ( شعر )

تـَوَجـُّه کـَرבے کـَســاלּـے کـﮧ بـﮧ آنــها عـِشــق مے وَرزیـم اَز

بیشتــَریـלּ قـُבرتـ بـَراے آزُرבלּ ما بَـرפֿــورבارَنـد !


امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
پنجشنبه 03 اسفند 1391 - 09:37
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
در نبودت من سوختم ( شعر )

می دانی..؟

آدم های ِ ساده..

ساده هم عاشق می شوند..

ساده صبوری می کنند..

ساده عشق می وَرزَند..

ساده می مانند..

اما سَخت دِل می کنند..

آن وقت که دل ِ می کنند..

جان می دَهند..

سخت میشکنند..

سخت فراموش میکنند..

آدم های ِ ساده…..


امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
پنجشنبه 03 اسفند 1391 - 09:39
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از elena به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: bita /
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
در نبودت سوختم ( شعر )

همیشـهـ بــرایـــم ســوال اسـتــ :

اگــــر قــــــــرار بــــــود روزی او را نـــداشتـــه بــاشـمـــ ،

چــرا خـــدا خــــواستــــ

کـــه دوستــــش داشتــــه بـــاشــمـــ* ؟!


امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
جمعه 04 اسفند 1391 - 11:38
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
در نبودت سوختم ( شعر )

آنقــدر مــــرا سرد کـــرد ؛

از خــــودش .. از عشـــق ..

کــه حـــالا بــه جـــای دلبستن ،  یــــخ بستــه ام!

آهــــای !!! 

روی احســاســم پــا نگذاریــد ..

لیـــز می خوریــد .!.


امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
جمعه 04 اسفند 1391 - 11:39
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
در نبودت سوختم ( شعر )

بـــــه گوشــت میرســــــه روزی ....که بــعــد از تــــو چــــی شد حالــم.......

چـــه جـــوری گـــریـــه میـــکـــردم...کـــه از تو دســـت ور دارم....

نــشـــد گـــریــه کنـــم پــیــشــت....نخـــواســـتم بـــد شــه رفــتارم...

نــمی خواســـتم بفــهمی تـــو.....که مـــن طاقـــت نمـــیارم.....

دلــم واســه خــودم میــسـوخت...بــرای قـــلـــب درگـــیرم.....

یـــه روز تــو خــنده هات گفتی ..تو مــی مونی و مــن مــــیرم......

سرم رو گرم میکردم....که از یادم بـــره ایــن غـــم......

ولــی بازم شــبا تا صبح...تورو تو خـــواب میدیدم....

نمیدونســتی اینارو......چرا بایـــد میــفهمیدی...

من و دیدی ولی یکبار ازم چیزی نپرســیـــدی..........


امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
جمعه 04 اسفند 1391 - 11:40
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
در نبودت سوختم ( شعر )

لاک غلط گیر را بر می دارم و "تــــو" را از تمام خاطرات زندگیم پاک میکنم...

"تـــ ــو"

غلط اضافــــی زندگیــم بود ـــی


امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
جمعه 04 اسفند 1391 - 11:48
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
در نبودت سوختم ( شعر )

دیـگـــر نه اشـکـــهایــم را خــواهـی دیــد

نه التـــمـاس هـــایم را

و نه احســـاســاتِ ایــن دلِ لـعـنـتـی را…

به جـــایِ آن احســـاسی که کُـــشـتـی

درخـتـی از غــــرور کـاشـتم


امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
جمعه 04 اسفند 1391 - 12:30
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
در نبودت سوختم ( شعر )

از وقتی رفتی هیچ چیز تغییر نکرده....

هنوز قهوه می خورم!سیگار می کشم

پیاده می روم!

در کل هستم اما....

تلخ تر

بیشتر

تنهاتر...........


امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
جمعه 04 اسفند 1391 - 12:53
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
zlatan آفلاین



ارسال‌ها : 2891
عضویت: 10 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 23
تشکرها : 1906
تشکر شده : 3243
در نبودت سوختم ( شعر )

صبر کن عشق تو تفسير شود، بعد برو

 يا دل از ماندن تو سير شود، بعد برو

 خواب ديدي که دلم دست بدامان تو شد

تو بمان خواب تو تعبير شود، بعد برو

 لحظه اي باد تو را خواند که با او بروي

 تو بمان تا به يقين دير شود، بعد برو

 صبر کن عشق زمينگير شود، بعد برو

 يا دل از ديده ي تو سير شود، بعد برو

 تو اگر کوچ کني بغض خدا مي شکند

 تو بمان گريه به زنجير شود، بعد برو 


جمعه 04 اسفند 1391 - 20:26
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از zlatan به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: elena / maryam /
zlatan آفلاین



ارسال‌ها : 2891
عضویت: 10 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 23
تشکرها : 1906
تشکر شده : 3243
در نبودت سوختم ( شعر )

از دیده به جای اشک خون می آید

دل خون شده ، از دیده برون می آید

دل خون شد از این غصّه که از قصّه عشق

می دید که آهنگ جنون می آید

می رفت و دو چشم انتظارم بر راه

کان عمر که رفته ، باز چون می آید؟

با لاله که گفت حال ما را که چنین

دل سوخته و غرقه به خون می آید

کوتاه کن این قصه ی جان سوز ای شمع

کز صحبت تو ، بوی جنون می آید 


جمعه 04 اسفند 1391 - 20:27
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از zlatan به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: elena / maryam /
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
در نبودت سوختم ( شعر )

تو هم شده ای انقلاب زندگی من ،

حالا هر چیز در زندگی ام تاریخ دار شده …

قبل از تو … بعد از تو …


امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
شنبه 05 اسفند 1391 - 15:31
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
zlatan آفلاین



ارسال‌ها : 2891
عضویت: 10 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 23
تشکرها : 1906
تشکر شده : 3243
در نبودت سوختم ( شعر )

هم دعا کن گره از کار تو بگشاید عشق

هم دعا کن گره تازه نیافزاید عشق

.

قایقی در طلب موج به دریا پیوست

باید از مرگ نترسید ، اگر باید عشق

.

عاقبت راز دلم را به لبانش گفتم

شاید این بوسه به نفرت برسد ، شاید عشق

.

شمع روشن شد و پروانه در آتش گل کرد

می توان سوخت اگر امر بفرماید عشق

.

پیله رنج من ، ابریشم پیراهن شد

شمع حق داشت ، به پروانه نمی آید عشق


شنبه 05 اسفند 1391 - 21:48
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
zlatan آفلاین



ارسال‌ها : 2891
عضویت: 10 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 23
تشکرها : 1906
تشکر شده : 3243
در نبودت سوختم ( شعر )

قصه ی عشقی که میگم،عشق لیلای مجنونه

با یه روایت دیگه لیلی جای مجنونه

مجنون سر عقل اومده،شده آقای این خونه

تعصب و یه دندگیش کرده لیلی رو دیوونه

اما لیلی بی مجنونش دق میکنه می میره

با یه اخم کوچیک اون دلش ماتم میگیره

میگه باید بسازه و این مثله یه دستوره

همین یه راه مونده واسش چون عاشقه مجبوره

عاقبت لیلیه ما مثه گلهای گلخونه

تو قاب سرد و شیشه ای پژمرده و دلخونه

حکایت عشق اونا مثه برف زمستونه

اومدنش خیلی قشنگ،آب کردنش آسونه

قلب تو خالی از عشقو بی روحو سوتو کوره

عاشق کشی مرامته،نگات سرده و مغروره

عشقو ببین توی چشاش از کینه ی تو دوره

یه کاری کن توهم براش چرا عاشقیتم زوره؟

زوره،عشقه تو زوره،احساس همیشه کوره

هر جا خودخواهی باشه،انصاف از اونجا دوره 


شنبه 05 اسفند 1391 - 21:51
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از zlatan به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: elena /
zlatan آفلاین



ارسال‌ها : 2891
عضویت: 10 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 23
تشکرها : 1906
تشکر شده : 3243
در نبودت سوختم ( شعر )

من در این نقطه دور

در بلا تکلیفی

در کش و قوسی خیالی جانکاه

به افق چشم بدوزم تا کی؟

بی سبب منتظر معجزه ام

بی ثمر دیده بر این راه کبود

می روم در پی تو

سالها آمد و رفت

بارها من دیدم

کوچ مرغان غزل خوان چمن

سفر چلچله ها

کوچ برف از دل کوهسار بلند

کوچ هر فصلی را

لیک یاد تو ز دل کوچ نکرد 


شنبه 05 اسفند 1391 - 21:52
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از zlatan به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: elena / maryam /
zlatan آفلاین



ارسال‌ها : 2891
عضویت: 10 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 23
تشکرها : 1906
تشکر شده : 3243
در نبودت سوختم ( شعر )

تا تو بودی در شبم من ماه تابان داشتم

رو به روی چشم خود چشمی غزلخوان داشتم

حال گر چه هیچ نزری عهده دار وصل نیست

یک زمان پیشامدی بودم که امکان داشتم

ماجراهایی که با من زیر باران داشتی

شعر اگر می شد غریب پنج دیوان داشتم

بعد تو بیش از همه فکرم به این مشغول بود

من چه چیزی کمتر از آن نارفیقان داشتم

ساده از «من بی تو می میرم» گذشتی خوب من

من به ای یک جمله سخت ایمان داشتم

لحظه تشییع من از دور بویت می رسید

تا دو ساعت بعد دفنم همچنان جان داشتم 


شنبه 05 اسفند 1391 - 21:54
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از zlatan به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: elena / maryam /
zlatan آفلاین



ارسال‌ها : 2891
عضویت: 10 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 23
تشکرها : 1906
تشکر شده : 3243
در نبودت سوختم ( شعر )

دیروز به یاد تو و آن عشق دل انگیز

بر پیکر خود پیرهن سبز نمودم

در اینه بر صورت خود خیره شدم باز

بند از سر گیسویم آهسته گشودم

عطر آوردم بر سر و بر سینه فشاندم

چشمانم را ناز کنان سرمه کشاندم

افشان کردم زلفم را بر سر شانه

در کنج لبم خالی آهسته نشاندم

گفتم به خود آنگاه صد افسوس که او نیست

تا مات شود زین همه افسونگری و ناز

چون پیرهن سبز ببیند به تن من

با خنده بگوید که چه زیبا شده ای باز

او نیست که در مردمک چشم سیاهم

تا خیره شود عکس رخ خویش ببیند

این گیسوی افشان به چه کار ایدم امشب

کو پنجه او تا که در آن خانه گزیند

او نیست که بوید چو در آغوش من افتد

دیوانه صفت عطر دلآویز تنم را

ای اینه مردم من از حسرت و افسوس

اونیست که بر سینه فشارد بدنم را

من خیره به اینه و او گوش به من داشت

گفتم که چه سان حل کنی این مشکل ما را

بشکست و فغان کرد که از شرح غم خویش

ای زن چه بگویم که شکستی دل ما را 


دوشنبه 07 اسفند 1391 - 01:30
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از zlatan به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: elena /
zlatan آفلاین



ارسال‌ها : 2891
عضویت: 10 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 23
تشکرها : 1906
تشکر شده : 3243
در نبودت سوختم ( شعر )

شبي در شب ترين شبها، تو ماهم مي شوي آيا؟

تو تسليم تماشاي نگاهم مي شوي آيا؟

شبيه يك پرنده، خيس از باران كه مي آيم؟

تو با دستان پر مهرت، پناهم مي شوي آيا؟

پس از طي كردن فرسنگها راهي كه مي داني

كنار خستگيها، تكيه گاهم مي شوي آيا؟

شناكردن ميان خاك را بد من بلد هستم

تو اقيانوس موج آماج را هم مي شوي آيا؟

نگاه ناشيانه من به هستي داشتم عمري

تو تصحيح تمام اشتباهاتم مي شوي آيا ؟

ا گر بي روز و بي تقويم ماندم من

به و صل فصلهايت، سال و ماهم مي شوي آيا؟

براي دوستم داري گواهت بوده ام عمري

براي دوستت دارم گواهم مي شوي آيا؟

شب افسانه اي با تو طلوع تازه اي دارد

تو در صبح اساطيري پگا هم مي شوي آيا؟

صبور و ساده اي اما ،عميق و ژرف،عشق من

براي حرف نجوا، نعره چاهم مي شوي آيا؟

پس از صد سال ا گر بد ترجمه كردي نگاهم را

به پاس اشكهايم عذر خواهم مي شوي آيا؟

تو شيرين تر از آن هستي كه شادابيت كم گردد

و از خود تلخ مي پرسم تباهم مي شوي آيا؟!!! 


دوشنبه 07 اسفند 1391 - 01:32
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از zlatan به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: elena / maryam /
zlatan آفلاین



ارسال‌ها : 2891
عضویت: 10 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 23
تشکرها : 1906
تشکر شده : 3243
در نبودت سوختم ( شعر )

شمع هر جمع مشو ور نه بسوزی مارا

یاد هر قوم مکن تا نروی از یادم

شهره ی شهر مشو تا ننهم سر در کوه

شور شیرین منما تا نکنی فرهادم

رحم کن بر من مسکین و به فریادم رس

تا به خاک در آصف نرسد فریادم

حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی

من از آن روز که در بند توام آزادم 


جمعه 11 اسفند 1391 - 22:13
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از zlatan به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: elena /
zlatan آفلاین



ارسال‌ها : 2891
عضویت: 10 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 23
تشکرها : 1906
تشکر شده : 3243
در نبودت سوختم ( شعر )

سينــــه از آتـش دل در غم جانـانـه بسوخـت

آتـشــي بـود در اين خـانـه كه كاشانه بسوخـت

تـنــم از واسـطــه دوري دلـبــر بـگـداخــــــت

جـانــم از آتــش مـهــر رخ جـانـانـــه بسوخـت

سوز دل بين كه ز بس آتش اشكم دل شمع

دوش بر مـن ز سر مهـر چـو پروانـه بسوخـت

آشنـائـي نه غريـبـست كه دلسـوز مـن است

چون من از خويش برفتم دل بيگانه بسوخـت

خـرقـــــه زهـد مـرا آب خـــــرابـات ببــــــرد

خـانـــه عقـل مـرا آتـش مـيـخـانــــه بسوخـت

چـون پيـالـه دلم از تـوبـه كه كـردم بشكسـت

همچـو لالـه جگـرم بي مـي و خمخــانه بسوخـت

ماجـرا كم كـن و بازآ كـه مـرا مـردم چـشـــــــم

خـرقـه از سـر بـدرآورد و بشـكـــرانـه بسوخـت

تــرك افسـانـه بگـو حـافــظ و مـي نـوش دمي

كه نـخـفـتـيـم شـب و شمـع بافسانـه بسوخـت 


جمعه 11 اسفند 1391 - 22:15
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از zlatan به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: elena /
zlatan آفلاین



ارسال‌ها : 2891
عضویت: 10 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 23
تشکرها : 1906
تشکر شده : 3243
در نبودت سوختم ( شعر )

دردم از یار است و درمان نیز هم

دل فدای او شد و جان نیز هم

اینکه می گویند آن خوشتر ز حسن

یار ما این دارد و آن نیز هم

یاد باد آن کوبه قصد خون ما

عهد را بشکست و پیمان نیز هم

دوستان در پرده می گویم سخن

گفته خواهد شد به دستان نیز هم

چو سر آمد دولت شبهای وصل

بگذرد ایام هجران نیزهم

هر دو عالم یک فروغ روی اوست

گفتمت پیدا و پنهان نیز هم

اعتمادی نیست بر کار جهان

بلکه بر گردون گردان نیز هم

عاشق از قاضی نترسد می بیار

بلکه از یرغوی دیوان نیز هم

محتسب داند که حافظ عاشق است

وآصف ملک سلیمان نیز هم 


جمعه 11 اسفند 1391 - 22:17
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از zlatan به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: elena /
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
در نبودت سوختم ( شعر )

تــرکـت کــرده؟

شب ها به يادش گريه ميکني؟!

ناراحت نبــــاش.....

يه روز تو تنها آرزوي زندگيش ميشي!!

اين بدتـــــرين انتقامـــــه...


امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
شنبه 12 اسفند 1391 - 16:36
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
در نبودت سوختم ( شعر )

خسته ام...

اما

تحمل ميكنم!

خدایا...

روزگارت با من و احساسم بد تا كرد


امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
شنبه 12 اسفند 1391 - 16:38
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :

Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group