داستان بخون عبرت بگیر

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 136
نویسنده پیام
sara آفلاین


ارسال‌ها : 2392
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
تشکرها : 1960
تشکر شده : 2412
داستان بخون عبرت بگیر

و در آخر داستان قورباغه ها :
روزی از روزها گروهی از قورباغه های کوچیک تصمیم گرفتند که با هم مسابقه ی دو بدهند. هدف مسابقه رسیدن به نوک یک برج خیلی بلند بود.جمعیت زیادی برای دیدن مسابقه و تشویق قورباغه ها جمع شده بودند…

و مسابقه شروع شد….
راستش, کسی توی جمعیت باور نداشت که قورباغه های به این کوچیکی بتوانند به نوک برج برسند.شما می تونستید جمله هایی مثل اینها را بشنوید:”اوه,عجب کار مشکلی!!” ، “اونها هیچ وقت به نوک برج نمی رسند.” یا: “هیچ شانسی برای موفقیتشون نیست.برج خیلی بلند ه!”

قورباغه های کوچیک یکی یکی شروع به افتادن کردند…
بجز بعضی که هنوز با حرارت داشتند بالا وبالاتر می رفتند…
جمعیت هنوز ادامه می داد,”خیلی مشکله!!!هیچ کس موفق نمی شه!”
و تعداد بیشتری از قورباغه ها خسته می شدند و از ادامه دادن منصرف می شدند

ولی فقط یکی به رفتن ادامه داد بالا, بالا و باز هم بالاتر….
این یکی نمی خواست منصرف بشه! بالاخره بقیه ازادامه ی بالا رفتن منصرف شدند.به جز اون قورباغه کوچولو که بعد از تلاش زیاد تنها کسی بود که به نوک رسید! بقیه ی قورباغه ها مشتاقانه می خواستند بدانند او چگونه این کار رو انجام داده؟

اونا ازش پرسیدند که چطور قدرت رسیدن به نوک برج و موفق شدن رو پیدا کرده؟
و مشخص شد که…
برنده ی مسابقه کر بوده!!!

نتیجه ی اخلاقی این داستان اینه که:
هیچ وقت به جملات منفی و مأیوس کننده ی دیگران گوش ندید. چون اونا زیبا ترین رویا ها و آرزوهای شما رو ازتون می گیرند . چیز هایی که از ته دلتون آرزوشون رو دارید! هیشه به قدرت کلمات فکر کنید.
چون هر چیزی که می خونید یا می شنوید روی اعمال شما تأثیر میگذاره پس:
همیشه….
مثبت فکر کنید!
و بالاتر از اون کر بشید هر وقت کسی خواست به شما بگه که به آرزوهاتون نخواهید رسید!
و هیشه باور داشته باشید:
من همراه خدای خودم همه کار می تونیم بکنیم




امضای کاربر : زندگی شوق رسیدن به همان فردایست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ، ظرف امروز پر از                                                                                  بودن توست ، زندگی را دریاب ... 
چهارشنبه 18 مرداد 1391 - 21:38
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از sara به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: saqane & saeed_1391 &
banoo آفلاین



ارسال‌ها : 2444
عضویت: 6 /5 /1391
محل زندگی: همین نزدیکی ها
سن: 21
تشکرها : 2460
تشکر شده : 1697
داستان بخون عبرت بگیر
من واقعا به این موضوع اعتقاد دارم
تجربه اش کردم باید همیشه باتوکل به خدا درمقابل منفی بافی ها کر بود

امضای کاربر : لحظه ها عریانند...
چهارشنبه 18 مرداد 1391 - 23:37
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
saqane آفلاین



ارسال‌ها : 1860
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 24
تشکرها : 2561
تشکر شده : 1152
داستان بخون عبرت بگیر
بسیار عالی

امضای کاربر : آنانکه کمر بسته اند برای حفظ اسلام، باید اشخاصی باشند که اگر همه رفتند، آنها بمانند. کسیکه مشغول کاری هست باید با مشکلات بسازد. کسیکه عمل به این مهمی میکند باید بسازد تا درست شود. کسیکه بخواهد مشکلی در کار نباشد، باید مثل مرده ها برود قبرستان یا مثل درویش ها منزوی بشود.                                                                                                 امام خمینی (ره)
پنجشنبه 19 مرداد 1391 - 04:59
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از saqane به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: sara /
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :

Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group