تقدیم به همه کودکان گرسنه دنیا

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 188
نویسنده پیام
637 آفلاین


ارسال‌ها : 1388
عضویت: 30 /6 /1391
محل زندگی: Qom
سن: 22
تشکرها : 3408
تشکر شده : 3683
تقدیم به همه کودکان گرسنه دنیا

                     

        

 آی مردم

به گمانم که غلط آمده ایم

 راه را برگردیم

 جاده از نور خدا ، خاموش است  

هیچکس ، حوصله عشق ، ندارد اینجا

به خدا ، هیچ رسولی به چنین راه ، نخواندست کسی

جاده بی آبادی

و سراسر ، همه جا ، ویرانی ست

تا افق ، بذر عداوت کشته اند

راه پر جذبه ، ولی بی مقصد

همه همسفران ، دلگیرند

و کسی را ، غم این قافله ، در خاطر نیست

من به چشمان همه همسفران خیره شدم

برق چشمان همه ، خاموش است

چشم و دستان همه ، پر خواهش  

 و لب ، از گفتن یک خسته نباشی ، محروم

 و دل از عشق ، تهی

 و سکوت ، حرف لبهای همه ست

 خنده ، این واژه دیرینه ،  کهن ، منسوخ است

چاه ها خشک ، پر از یوسف بی پیراهن

همه در جمع ، ولی تنهایند

آی مردم ، به گمانم که غلط آمده ایم  

 قطره ای عشق به همراه کسی نیست ، در این راه دراز

و سرابی در پیش ، که همه قافله را ، خواهد کشت

جاده ای خوانده تو را رو به هبوط

جاده ای رو به سقوط

آسمانش دلگیر

ابرها ، بی باران

خرمن جهل و عداوت ، انبوه

به مزارع ، علف نفرت و غم روئیده

اگر این جاده درست است ، چرا ناشادیم ؟

اگر این راه نجات است ، چرا ترسانیم ؟

هر چه در راه جلو رفته ، عقب مانده تریم

هر چه در اوج ، فرو مانده تریم

هر چه نوشیده ، عطشناک تریم

هر چه بر توشه شد افزون ، که حریصانه تریم

آی مردم ، به گمانم که غلط آمده ایم

 راه این قافله ، بی راهه  خود خواهی ها  ست

نه خدائی ، که نمایاند راه

نه رسولی ، که بخواند بر عشق

نه امامی ، که برد قافله تا منزل نور

و کسی نیست ، پیامی ز محبت بدهد

زنگ این قافله ، زنگ دل ماست

بار آن ، تنهائی

مقصدش ، غربت دل های همه همسفران

هر چه از عمر سفر می گذرد ، می بینم ،

از خدا دورتریم

ره سپردیم به شب

و همه همسفران ، خواب به چشم

دل به لالائی دزدان حقیقت دادیم

همه در قافله ؛ غافل ماندیم

این چه راهی ست خدایا  که درآن

هیچ کسی ، شاخه گلی به کسی هدیه نکرد

 و سلامی ، دل ما شاد نکرد  

 مرگ همسایه ،  نیاشفت دگر خواب کسی   

 گل لبخند ، به لبهای کسی باز نشد

  مرگ پروانه ، دل شمع کسی آب نکرد

 دست گرمی ، دست همراهی ما را نفشرد  

 کسی از جنس دعا ، حرف نزد

 ریه ها ، پر شده از واژه ی مرگ

 هیچ چشمی ، به سر ختم شرافت ، نگریست

 هیچ کس ، مرگ محبت را ، جدی نگرفت

 کسی از کشتن احساس ، خجالت نکشید  

 سر شب ، یک نفر آهسته زمن می پرسید :

 جاده سبز سعادت ،  ز کجا باید رفت ؟

 من از او پرسیدم :

 از خدا ، چند قریه دور شدیم ؟

 من ندانسته در این راه چه پیدا کردم

 ولی فهمیدم ، که حقیقت گم شد

 و نشانی هایی ، که رسولان به بشر میدادند

 من در این جاده ، نمی بینم هیچ

 خانه پاک خدا ، آخر این جاده ، نباشد هرگز

 آخر جاده بدان حتم ، که حق ، با ما نیست

 سر آن پیچ ، جدا گشت ز ما

 آی مردم  ، بخدا ، راه  غلط آمده ایم

  من دلم می خواهد برگردم  

  و به راهی بروم ، که در آن راه ، خدا همسفر من باشد

 من دلم  می خواهد ، به سلامی ، گل لبخند نشانم بر لب

  سبزه و نور و گل و آینه را دریابم

  و همه هستی را

  از نگاهی که خدا خالق آن است ، تماشا بکنم

  از غم و غصه ، که ره توشه این قافله شد ،

  من سیرم

  من دلم می خواهد ، عاشق همسفرانم باشم

  عاشق آنانی ، که براهی بجز این راه ،

  کنون در سفرند

  و نخندم به غم همسفر ناشادم

  و بدانم که خدا ، مال همه ست

 من دلم ، تنگ محبت شده است

 کار دل ، دادن خون در رگ ، نیست

 کار دل ، عشق به زیبائی هاست

 راه ما ، راه پر از اندوه است  

 راه را برگردیم  

 شعله ی عشق در این جاده ، دگر خاموش است

 جاده ای را که در آن نور خدا نیست، بدان تاریک است

 دل من ، همره این قافله نیست

 من دلم ، تنگ خدایم شده است

 آی مردم، مردم

  کار سختی ست ، ولی برگردیم   

  برسیم تا سر آن پیچ زمان  

  که خدا ، از دل ما بیرون رفت

            سر آن پیچ که حق

                                                                        رو به جلو رفت

                                                           و ما ، پیچیدیم ...


امضای کاربر :                   

                                    وقــتی زمــیـن از جــاذبـه حـرف زد ، هـمه پــرنـدگـان بــه او خـندیــدند...


دوشنبه 18 دی 1391 - 10:17
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 4 کاربر از 637 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: saqane & elena & sara & ania &
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :

Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group