تعداد بازدید 181
|
نویسنده |
پیام |
masoud
![](https://rozup.ir/up/jakob/news-forum-temp/barchasb/herfeie2.png)
ارسالها : 2279
عضویت: 6 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 24
تشکرها : 1156
تشکر شده : 2279
|
مناظره با خر
روزی به رهی مرا گذر بودخوابیده به ره جناب خر بود از خر تو نگو که چون گهر بود چون صاحب دانش و هنر بود گفتم که جناب در چه حالی فرمود که وضع باشد عالی گفتم که بیا خری رها کن آدم شو و بعد از این صفاکن گفتا که برو مرا رها کن زخم تن خویش را دوا کن خر صاحب عقل و هوش باشد دور از عمل وحوش باشد نه ظلم به دیگری نمودیم نه اهل ریا و مکر بودیم راضی چو به رزق خویش بودیم از سفرۀ کس نان نه ربودیم دیدی تو خری کشد خری را؟ یا آنکه برد ز تن سری را؟ دیدی تو خری که کم فروشد ؟ یا بهر فریب خلق کوشد ؟ دیدی تو خری که رشوه خوار است؟ یا بر خر دیگری سوار است؟ دیدی تو خری شکسته پیمان؟ یا آنکه ز دیگری برد نان؟ دیدی تو خری حریف جوید؟ یا مرده و زنده باد گوید؟ دیدی تو خری که در زمانه؟ خرهای دیگر پیش روانه یا آنکه خری ز روی تزویر خرهای دیگر کشد به زنجیر؟ هرگز تو شنیده ای که یک خر؟ با زور و فریب گشته سرور خر دور ز قیل و قال باشد نارو زدنش محال باشد خر معدن معرفت کمال است غیر از خریت ز خر محال است تزویر و ریا و مکر و حیله منسوخ شدست در طویله دیدم سخنش همه متین است فرمایش او همه یقین است گفتم که ز آدمی سری تو هرچند به دید ما خری تو بنشستم و آرزو نمودم بر خالق خویش رو نمودم ای کاش که قانون خریت جاری بشود به آدمیت سروده فیروز بشیری
امضای کاربر : در زندگی مهره نباش که هرچه میگویند بگویی باشد
تاس باش...
که هرچه میگویی بگویند باشد.
|
|
سه شنبه 17 مرداد 1391 - 00:22 |
|
تشکر شده: |
|
|
banoo
![](https://rozup.ir/up/jakob/news-forum-temp/barchasb/herfeie2.png)
ارسالها : 2444
عضویت: 6 /5 /1391
محل زندگی: همین نزدیکی ها
سن: 21
تشکرها : 2460
تشکر شده : 1697
|
مناظره با خر
گاهی از آدمیت خویش خجل میشوم... اما هنوز بوی انسان بودن می آید...
امضای کاربر : لحظه ها عریانند...
|
|
سه شنبه 17 مرداد 1391 - 00:29 |
|
برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.