گفتم : غیر از تو کسی رو ندارم...

گفتی : نحن اقرب الیه من حبل الورید( ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم " ق/16 ")

گفتم : ولی انگار اصلا منو فراموش کردی!

گفتی : فاذکرونی اذکرکم ( مرا یاد کنید تا یا شما باشم " بقره/152 ")

گفتم : تا کی باید صبر کرد؟

گفتی : وما یدریک لعل الساعة تکون قریب (توچه میدونی شاید وقتش نزدیک باشه " احزاب/63")

گفتم : تو بزرگی و نزدیک بودنش برای منه کوچیک خیلی دوره تا اون موقع چیکار کنم؟

گفتی : واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله

( کارایی که بهت گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودس حکم کنه " یونس/109")

گفتم : خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور من بنده و ظرف صبرم کوچیک.....یه اشاره کنی تمومه!

گفتی : عسی ان تحبوا شیئا و هو شرلکم

(شاید چیزی که تو دوست داری به صلاحت نباشه" بقره/216")

گفتم : انا عبدک الضعیف و الذلیل..... اصلا چطور دلت میاد؟

گفتی : ان الله بالناس لرئوف الرحیم (خدا نسبت به همه مردم نسبت به همه مهربونه " بقره/143 ")

گفتم : دلم گرفته...!

گفتی : بفضل الله و برحمة فبذلک فلیفرحوا ( "مردم به چی دل خوش کردن" باید به فضل خدا شاد بود)

گفتم : اصلا بیخیال توکلت علی الله

گفتی : ان الله یحب المتوکلین( خدا توکل کنندگان رو دوست داره " آل عمران/159")

گفتم : خیلی چاکریم!! ولی اینبار انگار.....

گفتی : حواستو خوب جمع کن یادت باشه که:

"ومن الناس من یعبد الله علی حر فان اصابه خیر اطمان به و ان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الاخرة "

( بعضی از مردم خدارو فقط به زبون عبادت میکنن اگه خیری بهشون برسه امن و آرامش پیدا میکنن و اگه بلایی سرشون بیاد تا امتحان بشن روگردون میشن)

خداوندا توکه با کلامی زمین و آسمان را آفریدی با کلامی مرا جویباری کن تا در خاک تشنه فرو رفته باشم و یا پروانه ای کن تا قبل از غروب آفتاب مرده باشم ( بیدل دهنوی )

بیایید بیایید

در این خاک

در این مزرعه پاک

به جز مهر به جز عشق دگر بذر نپاشیم