از  چي  ميترسي    ؟؟؟؟؟  بيا  تو  بگو

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 308
نویسنده پیام
zlatan آفلاین


ارسال‌ها : 2891
عضویت: 10 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 23
تشکرها : 1906
تشکر شده : 3243
از چي ميترسي ؟؟؟؟؟ بيا تو بگو

سلام عزيزان .

اين بخش مخصوص اينه كه افراد بگن از چه چيزي ميترسن . بدون خجالت هركس از هرچيزي يا موقعيتي كه ميترسه اينجا عنوان كنه.

اين بخش فقط براي تفريح نيست . بلكه گفتن عامل ترس واسترس زا منجر به تخليه رواني وذهن ناخود آگاه ميشه .

پس دوستان اين بخش رو جدي بگيرن شايد هم تونستم تحليل روانشناسي ترستون رو بگم خدمتتون .

موقعيت هاي ترسناك . شخصيت هاي ترسناك . موجودات ترسناك ( چه الآن و زمان حال و چه زمان گذشته ) رو قيد بفرماييدلطفا .

پيشاپيش ممنون از همكاريتون .


دوشنبه 20 آذر 1391 - 02:10
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
banoo آفلاین



ارسال‌ها : 2444
عضویت: 6 /5 /1391
محل زندگی: همین نزدیکی ها
سن: 21
تشکرها : 2460
تشکر شده : 1697
از چي ميترسي ؟؟؟؟؟ بيا تو بگو

همیشه ازاینکه جای کسی رو بگیرم میترسم  اینکه ب ناحق و ناخواسته جایی رو غصب کنم خیلی منو میترسونه خیلی


امضای کاربر : لحظه ها عریانند...
دوشنبه 20 آذر 1391 - 05:37
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
saqane آفلاین



ارسال‌ها : 1860
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 24
تشکرها : 2561
تشکر شده : 1152
از چي ميترسي ؟؟؟؟؟ بيا تو بگو

اگه از چیزی نتزسیم چی زلاتان؟ اونوقت یعنی مشکل داریم؟


امضای کاربر : آنانکه کمر بسته اند برای حفظ اسلام، باید اشخاصی باشند که اگر همه رفتند، آنها بمانند. کسیکه مشغول کاری هست باید با مشکلات بسازد. کسیکه عمل به این مهمی میکند باید بسازد تا درست شود. کسیکه بخواهد مشکلی در کار نباشد، باید مثل مرده ها برود قبرستان یا مثل درویش ها منزوی بشود.                                                                                                 امام خمینی (ره)
دوشنبه 20 آذر 1391 - 06:27
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
zlatan آفلاین



ارسال‌ها : 2891
عضویت: 10 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 23
تشکرها : 1906
تشکر شده : 3243
از چي ميترسي ؟؟؟؟؟ بيا تو بگو

نه .

چه بهتر كه ترسي در فرد وجود نداشته باشه . ولي اگه ترس در وجود باشه به عنوان يه آژير يا زنگ خطر ميمونه كه جلوگيري ميكنه از انجام خيلي از كارها كه براي فرد مشكل ساز هستند . اگه بخوايم اين ترس رو به وجدان ودرون فرد نسبت بديم ميتونيم ترس از خدارو به عنوان يه ترمز براي انجام ندادن كارهاي خلاف به حساب بياريم . وترسهاي بيروني ترمزي براي انجام ندادن ريسكهاي بزرگ درزندگي كه باعث شكست فرد ميشه مثلا ترس از ورشكستگي . ترس از مصدوميت .


دوشنبه 20 آذر 1391 - 09:44
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
aram آفلاین



ارسال‌ها : 900
عضویت: 18 /5 /1391
محل زندگی: قم
تشکرها : 53
تشکر شده : 152
از چي ميترسي ؟؟؟؟؟ بيا تو بگو

سلام

من از از ازدست دادن خانوادم خیلی میترسم.دلیلش چیه؟

البته قبلا اینجوری نبودم


دوشنبه 20 آذر 1391 - 10:20
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
sondos آفلاین



ارسال‌ها : 2979
عضویت: 7 /5 /1391
محل زندگی: آذربایجان شرقی
سن: 30
تشکرها : 2747
تشکر شده : 3744
از چي ميترسي ؟؟؟؟؟ بيا تو بگو

من کلا ادم ترسوئی هستماز ارتفاع...از سرعت.. از جک و جونور... وخیلی چیزای دیگه!!!


امضای کاربر : سال ها دویده ام …

با قلبی معلق و پایی در هوا

دیگر طاقت رویاهایم تمام شده است

دلم رسیدن میخواهد ...


دوشنبه 20 آذر 1391 - 11:10
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
nasrin آفلاین



ارسال‌ها : 182
عضویت: 17 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 20
تشکرها : 402
تشکر شده : 196
از چي ميترسي ؟؟؟؟؟ بيا تو بگو

من بینهایت ازارتفاع میترسم ...


امضای کاربر : مثنوی چشمهایت آنقدرها هم که میگفتند بلند نبود...

                                       تو پلکهایت را همان اول بیت بسته بودی...!
دوشنبه 20 آذر 1391 - 15:28
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
zlatan آفلاین



ارسال‌ها : 2891
عضویت: 10 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 23
تشکرها : 1906
تشکر شده : 3243
از چي ميترسي ؟؟؟؟؟ بيا تو بگو

نقل قول از aram

سلام

من از از ازدست دادن خانوادم خیلی میترسم.دلیلش چیه؟

البته قبلا اینجوری نبودم

اولش بگم كه ترس ريشه درگذشته ي افراد داره .

دليلي كه يونگ داره ( روانشناسي كه نظرياتش به ديدگاه اسلامي ما نزديك هست )

اينه كه شما محيط خونواده رو امن ترين محيط براي خودتون ميدونيد و جايگزيني براي اون نداريد و محيط خونه آرامش بخش براي شماست . همينطور افراد خانواده . يعني وابستگي شما بيشتر محدود به افراد خانواده ميشه و اين وابستگي خيلي شديد هست .

وشما نميتونيد تصور كنيد كه روزي شخصي از اين افراد خانواده حضور نداشته باشن . به اين صورت كه افراد خونوادتون مثل يك پازل دركنار هم قرار دارن و نبود يكي از افراد در شما تشويش ايجاد ميكنه .

و تحليل روانكاوانه ي اون هم اينه كه شما درگذشته ترسي يا اضطرابي داشتيد كه مربوط به نبود افراد خانواده دركنار شما بوده است . يا در يك مرحله از زمان كه شما وقتي به شخصي خيلي عادت كرده بوديد وباهاش راحت بوديد رو از دست داديد واين بي اعتمادي وترس درشما بوجود اومده كه نميتونيد نبود يكي از اعضائ خونوادتون رو تحمل كنيد .

اگه توضيحات بيشتر خواستيد ميتونم از ديدگاه فرويد و يونگ بيشتر استفاده كنم .


دوشنبه 20 آذر 1391 - 18:01
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از zlatan به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: aram /
aram آفلاین



ارسال‌ها : 900
عضویت: 18 /5 /1391
محل زندگی: قم
تشکرها : 53
تشکر شده : 152
از چي ميترسي ؟؟؟؟؟ بيا تو بگو

اخ گفتی جک و جونور

یدفه سرکلاس یه مگس نشسته بود روی چادر یکی از دوستام که کنار من نشسته بود اون یکی دوستم یه جوری جو داد که ما فکر کردیم هزارپا روشه همه یه متر پریدیم هوا

بعد که فهمیدیم مگس بود انقدر خجالت کشیدیم

(ببخشید میدونم اینجا جاش نبود ولی گفتم دیگه


دوشنبه 20 آذر 1391 - 20:01
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از aram به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: zlatan / ania /
aram آفلاین



ارسال‌ها : 900
عضویت: 18 /5 /1391
محل زندگی: قم
تشکرها : 53
تشکر شده : 152
از چي ميترسي ؟؟؟؟؟ بيا تو بگو

اقای زلاتان ممنون از راهنماییتون


دوشنبه 20 آذر 1391 - 20:03
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
از چي ميترسي ؟؟؟؟؟ بيا تو بگو

من از آینده ام میترسم


امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
دوشنبه 20 آذر 1391 - 20:22
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
sondos آفلاین



ارسال‌ها : 2979
عضویت: 7 /5 /1391
محل زندگی: آذربایجان شرقی
سن: 30
تشکرها : 2747
تشکر شده : 3744
از چي ميترسي ؟؟؟؟؟ بيا تو بگو

نقل قول از elena

من از آینده ام میترسم

منم!!!!!!!!!!!!


امضای کاربر : سال ها دویده ام …

با قلبی معلق و پایی در هوا

دیگر طاقت رویاهایم تمام شده است

دلم رسیدن میخواهد ...


دوشنبه 20 آذر 1391 - 20:24
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
zlatan آفلاین



ارسال‌ها : 2891
عضویت: 10 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 23
تشکرها : 1906
تشکر شده : 3243
از چي ميترسي ؟؟؟؟؟ بيا تو بگو

ترس از آينده :

اين يك امر كلي و همه گير هست . چون ما از آينده خبر نداريم و يك موقعيت مجهول براي ما تلقي ميشه و آينده رو نميشه پيش بيني كرد به خاطر همين ندانستن شرايطمون درآينده خودش رو به صورت ترس ، اضطراب ، پرخاشگري ، ... در مياره .

مثال : شما وقتي به يه مهموني يا محيط ناآشنا ميخايد قدم بزاريد توي ذهنتون قبل از رسيدن به اون مكان ذهنيتي ميسازيد درحاليكه نميدونيد چه اتفاقاتي قراره بيفته و ذهنيت شما ازاون محيط با واقعيت خيلي فرق داره .

اينو هم بگم كه اين دسته از ترسها خطر ناك نيستند و درهمه افراد وجود داره به نسبت متفاوت .

واين دسته جزء اضطرابها هستند نه ترسها .


دوشنبه 20 آذر 1391 - 20:41
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ania آفلاین



ارسال‌ها : 3828
عضویت: 5 /7 /1391
تشکرها : 3389
تشکر شده : 3288
از چي ميترسي ؟؟؟؟؟ بيا تو بگو

من از عمق زیاد آب خیلی میترسم..

البته ناگفته نماند کابوسش رو هم خیلی زیاد دیدم..

و این قضیه ریشه در این داشت ک یکبار نزدیک بود ماشینمون سقوط کنه داخل یک سد..

و من از اون ب بعد بارها کابوس دیدم.. کابوس های خیلی وحشتناک..

.

از آدمها ک نمیترسم..

ولی از ازدواج هم میترسم!!


امضای کاربر : تنها 2روز در سال هست که نمی تونی هیچ کاری بکنی!!
یکی دیروز و یکی فردا..




دوشنبه 20 آذر 1391 - 22:47
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
mohandes آفلاین



ارسال‌ها : 617
عضویت: 6 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 20
تشکرها : 908
تشکر شده : 1054
از چي ميترسي ؟؟؟؟؟ بيا تو بگو

 من از تنهایی خیلی خیلی بدم میاد و خیلی میترسم


امضای کاربر :
فتواى حسین [علیه السلام ] این است: آری ؛ در نتوانستن نیز بایستن هست ...
دکتر شریعتی





چهارشنبه 29 آذر 1391 - 21:45
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
zlatan آفلاین



ارسال‌ها : 2891
عضویت: 10 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 23
تشکرها : 1906
تشکر شده : 3243
از چي ميترسي ؟؟؟؟؟ بيا تو بگو

نقل قول از mohandes

 من از تنهایی خیلی خیلی بدم میاد و خیلی میترسم

فرضیه های متعددی برای عامل ترس مطرح شده است. یکی از آنها , ترس از راه شرطی شدن است. یعنی فرد از موقعیتی که در آن , خطر یا تهدیدی مشاهده نموده می ترسد و چون در هنگام خطر، تنها بوده از آن پس از تنهایی می ترسد. در فرضیه دیگری , روانشناسان مشاهده ترس در دیگران را به عنوان الگو برای ایجاد ترس در افراد شناخته اند الگوگیری معمولاً ریشه ترس در کودکی است. زمانی که فرد موقعیت های ترسناک تنهایی را در زمان طفولیت تجربه می کند و یا توسط افراد دیگر می آموزد که از تنهایی بترسد , در بزرگسالی نیز از تنهایی خواهد ترسید. (مشاهده فیلم های ترسناک بی تأثیر نمی باشد.) و گاهی افراد به ترسیدن از چیزی یا موقعیتی تقویت، تشویق و یا تنبیه شده اند.


چهارشنبه 29 آذر 1391 - 21:51
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
zlatan آفلاین



ارسال‌ها : 2891
عضویت: 10 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 23
تشکرها : 1906
تشکر شده : 3243
از چي ميترسي ؟؟؟؟؟ بيا تو بگو

شيوه ي حساسيت زدايي نظامدار :

در اين شيوه چندين موقعيت ترس آور كه شدت ترس از آنها به تدريج افزايش مي يابد ، فراهم مي شود ، سپس از شخص مي خواهند كه اين ترس آور را يكي پس از ديگري نظاره كند .

در اين موقع مشاهدات وي با رهايي از فشار ( relaxation  ) يا واكنشهاي ديگري كه با ترس توافقي نداشته باشد ، قرين مي شود تا بتوان ترس آورترين صحنه را به راحتي مشاهده كرد .

اين روش در كاستن ترسهاي بزرگسالان مؤثر بوده است ، اما علي رغم توصيه استفاده از اين روش براي كودكان هنوز هم حمايت كامل به عمل نيامده است .


چهارشنبه 29 آذر 1391 - 21:54
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
zlatan آفلاین



ارسال‌ها : 2891
عضویت: 10 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 23
تشکرها : 1906
تشکر شده : 3243
از چي ميترسي ؟؟؟؟؟ بيا تو بگو

ترس در دوران بزرگسالي كه به ترس‌هاي بيمار گونه شهرت دارند، ‌ناشي از تربيت غلط والدين است.

روش‌هاي غلط تربيتي والدين، اثر مخربي بر روي كودكان دارد كه منجر به توليد ترس مي‌شود.

افرادي كه دچار ترس هستند، هيچ گاه دست به اقدام جديد نمي‌زنند و هميشه سعي به عادت دارند، زيرا از شكست به شدت هراس دارند.


چهارشنبه 29 آذر 1391 - 21:55
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
engineer آفلاین



ارسال‌ها : 32
عضویت: 26 /7 /1391
محل زندگی: قطعه ای از بهشت
سن: 22
تشکرها : 15
تشکر شده : 46
از چي ميترسي ؟؟؟؟؟ بيا تو بگو

من از هیچی تو دنیا نمی ترسم نا تاریکی نه تنهایی .....

تنها چیزی که می ترسم و به حد مرگ میرم گربه است ...

یکبار تو خواب گربه به صورتم چنگ انداخته بود از اون روز به شدت از گربه می ترسم با دیدن گربه اصلا به طرز وحشتناکی گریه می کنم و داد می زنم تو فاصله نزدیک البته ها

دکتر هم رفتم بابت این ترسم اما متاسفانه .....


امضای کاربر : امضا نداریم
پنجشنبه 30 آذر 1391 - 18:38
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
zlatan آفلاین



ارسال‌ها : 2891
عضویت: 10 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 23
تشکرها : 1906
تشکر شده : 3243
از چي ميترسي ؟؟؟؟؟ بيا تو بگو

نقل قول از engineer

من از هیچی تو دنیا نمی ترسم نا تاریکی نه تنهایی .....

تنها چیزی که می ترسم و به حد مرگ میرم گربه است ...

یکبار تو خواب گربه به صورتم چنگ انداخته بود از اون روز به شدت از گربه می ترسم با دیدن گربه اصلا به طرز وحشتناکی گریه می کنم و داد می زنم تو فاصله نزدیک البته ها

دکتر هم رفتم بابت این ترسم اما متاسفانه .....

سلام

همونطور كه خودتون عرض كرديد علت ترس از يه خواب شروع شده . يعني ذهن ناخودآگاه شما فعال بوده ودررويا صورت گرفته وشما نميتونستيد از بروز اون جلوگيري كنيد .

اينكه توي خواب آدما خواب حيواناتي مثل گربه ، سگ ، گرگ و ... ميبينند به زمان بيداري و هشياريشون برميگرده كه تو يه موقعيتي از موضوعي يا موقعيتي ترسيده اند يا ازدست كسي ناراحت شدن يا عزيزي رو از دست دادن برميگرده و اينطور عمل ميكنه كه :

ترس و اضطراب در بيداري كه سركوب شده به ذهنناخودآگاه ميره و ناخودآگاه براي ارضاء اين مشكل شروع به داستان سازي درمورد اين ترس يا اضطراب ميكنه كه ترس يا اضطراب به صورت حيوانات در ميان و شخص ازاون به بعد به محض مواجهه باموقعيت مشابه ( خواب و داستاني كه ناخودآگاه درست كرده ) ميشه از موقعيت ميترسه و بي اختيار حالش بد ميشه .

درمانشم هم با دارو هست هم با رواندرماني كه تاكيد برروي رواندرماني هستش .

فعلا همين . اگه سوالي بود بپرسيد 


پنجشنبه 30 آذر 1391 - 18:53
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از zlatan به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: engineer /
mohammadj آفلاین



ارسال‌ها : 126
عضویت: 24 /9 /1391
محل زندگی: قم
سن: 19
تشکرها : 41
تشکر شده : 31
از چي ميترسي ؟؟؟؟؟ بيا تو بگو

نقل قول از engineer

من از هیچی تو دنیا نمی ترسم نا تاریکی نه تنهایی .....

تنها چیزی که می ترسم و به حد مرگ میرم گربه است ...

یکبار تو خواب گربه به صورتم چنگ انداخته بود از اون روز به شدت از گربه می ترسم با دیدن گربه اصلا به طرز وحشتناکی گریه می کنم و داد می زنم تو فاصله نزدیک البته ها

دکتر هم رفتم بابت این ترسم اما متاسفانه .....

کافیه سعی کنی یه جوری به یکیشون دست بزنی بعد بهش غذا بدی


امضای کاربر : با کسی که خوبیهایت را می پوشاند وعیبهایت را آشکار می کند برداری نکن                                                                              ((کلام امیر))
شنبه 02 دی 1391 - 00:33
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
mohammadj آفلاین



ارسال‌ها : 126
عضویت: 24 /9 /1391
محل زندگی: قم
سن: 19
تشکرها : 41
تشکر شده : 31
از چي ميترسي ؟؟؟؟؟ بيا تو بگو

راستی من از شیطون خیلی میترسم چون همیشه آدمو غافلگیر میکنه


امضای کاربر : با کسی که خوبیهایت را می پوشاند وعیبهایت را آشکار می کند برداری نکن                                                                              ((کلام امیر))
شنبه 02 دی 1391 - 00:36
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
zlatan آفلاین



ارسال‌ها : 2891
عضویت: 10 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 23
تشکرها : 1906
تشکر شده : 3243
از چي ميترسي ؟؟؟؟؟ بيا تو بگو

نقل قول از mohammadj

نقل قول از engineer

من از هیچی تو دنیا نمی ترسم نا تاریکی نه تنهایی .....

تنها چیزی که می ترسم و به حد مرگ میرم گربه است ...

یکبار تو خواب گربه به صورتم چنگ انداخته بود از اون روز به شدت از گربه می ترسم با دیدن گربه اصلا به طرز وحشتناکی گریه می کنم و داد می زنم تو فاصله نزدیک البته ها

دکتر هم رفتم بابت این ترسم اما متاسفانه .....

کافیه سعی کنی یه جوری به یکیشون دست بزنی بعد بهش غذا بدی

درسته . ولي روش داره .

يعني فرد وقتي از گربه ميترسه اول ما فرد رو با يه موقعيت ديگه روبرو ميكنيم . مثلا اول مبخوايم كه به يه خرگوش دست بزنه يا بهش غذا بده . يه مدت كه اين كارو كرد ما تصوير خرگوشي در كنار يه گربه به فرد نشون ميديم . بعد كليپ يا فيلمي از گربه دركنار خرگوش نشون ميديم . بعد ازاين مراحل تصوير تنهاي گربه رو نشون ميديم . بعد از اين مراحل ميتونيم فرد رو با گربه مواجه كنيم و ميزان ترس فرد رو به حد ممكن كم كنيم .

به اين عمل ميگن : حساسيت زدايي منظم " .


شنبه 02 دی 1391 - 00:39
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
zlatan آفلاین



ارسال‌ها : 2891
عضویت: 10 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 23
تشکرها : 1906
تشکر شده : 3243
از چي ميترسي ؟؟؟؟؟ بيا تو بگو

نقل قول از mohammadj

راستی من از شیطون خیلی میترسم چون همیشه آدمو غافلگیر میکنه

از اين ترستون حدس ميزنم شخصيتي داريد كه زود به ديگران اعتماد ميكنيد . و به نظر بي اعتمادي اي از كسي ديديد ؟

ولي در كل ترس از موجودات ماورايي و غير قابل محسوس و غير عيني در افراد طبيعي هست و نحوه غلبه براين ترس هم به شخصيت فرد برميگرده . كه به اين موضوع بها بده و براش تصويرسازي كنه و ازش بترسه يا اون ذهنيت رو از ذهنش پاك كنه و به زندگيش ادامه بده .


شنبه 02 دی 1391 - 00:45
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
wide-awake آفلاین



ارسال‌ها : 100
عضویت: 30 /9 /1391
محل زندگی: qom
تشکرها : 17
تشکر شده : 57
از چي ميترسي ؟؟؟؟؟ بيا تو بگو

منم از ترس،میترسم.همیشه ترس از این دارم که از یه کاری بترسم و نرم جلو.البته همیشه عاقلانه فکر میکنم و بررسی میکنم،ولی خیلی وقتا سرم رو انداختم پایین و رفتم!

به خاطر همین همیشه میترسم که کار به جایی برسه که بترسم.

البته ناگفته نماند که قبلا از تنهایی متنفر بودم،ولی الان دیگه عادت کردم.

اینم از ترس واقعی ولی متفاوت من.


امضای کاربر : به من بگو نگو ، نمیگویم ، اما نگو نفهم ، که من نمی توانم نفهمم ، من می فهمم .
شنبه 02 دی 1391 - 00:48
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
wide-awake آفلاین



ارسال‌ها : 100
عضویت: 30 /9 /1391
محل زندگی: qom
تشکرها : 17
تشکر شده : 57
از چي ميترسي ؟؟؟؟؟ بيا تو بگو

فکر کنم ترس بچه ها رفع شده که چیزی نمینویسن!!!:دی


امضای کاربر : به من بگو نگو ، نمیگویم ، اما نگو نفهم ، که من نمی توانم نفهمم ، من می فهمم .
دوشنبه 04 دی 1391 - 00:52
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ
پرش به انجمن :

Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group