هوو

ظریفی میگفت: آدم و حوا در بهشت مشغول دعا بودند.

حوا مدام سر آدم بیچاره فریاد می کشید.

آخر آدم سرش را به گوش حوا نزدیک و چیزی گفت؛

حوا فوراً خاموش شد و دیگر صدایش درنیامد.

یکی از فرشتگان که شاهد این منظره بود از آدم پرسید: چه در گوش حوا گفتی که فوراً ساکت شد؟؟

جواب داد: به او گفتم: اگر ساکت نشوی، یکی دیگر از دنده های چپم را درمی آورم و یک زن دیگر درست میکنم..

جهان و حیات

"حیات خانم" زوجه شاه اسماعیل صفوی بوده و طبعی موزون داشته. این پادشاه را زوجه دیگری به نام "جهان خانم" بوده است.

گویند: روزی جهان خانم این شعر را برای شاه خواند: تو پادشاه جهانی، جهان ز دست مده/ که پادشاه جهان را، جهان به کار آید

حیات خانم پس از شنیدن آن، این بیت را خواند: ترک غم جهان بکن تا ز حیات برخوری/ هرکه غم جهان خورد، کی ز حیات برخورد!

در مقابل جهیزیه!!

جوان حاضرجوابی به خانه نامزدش رفت تا با خانواده او آشنا شود.

مادر دختر از او پرسید: اگر دختر من با شما ازدواج کند و من یک جهیزیه حسابی به او بدهم، شما در عوض چه چیز میدهید؟

جوان حاضر جواب لبخندی زد و گفت: من به شما یک قبض رسید می دهم!