خدایا سکوت کن تا سکوت کنم...

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 245
نویسنده پیام
samimi آفلاین


ارسال‌ها : 92
عضویت: 25 /7 /1391
محل زندگی: قم
تشکرها : 124
تشکر شده : 185
خدایا سکوت کن تا سکوت کنم...

                                                               «ان الله ارحم راحمين»

روزي شيخ ابوالحسن خرقانی نماز مي خواند.

آوازی شنيد که: ای ابوالحسن، خواهی که آنچه از تو می ‌دانم با خلق بگويم تا سنگسارت کنند؟

شيخ گفت: بار خدايا! خواهی آنچه را که از «رحمت» تو می‌دانم و از «بخشایش» تو می‌بينم با خلق بگويم تا ديگر هيچکس سجده‌ ات نکند؟

آواز آمد: نه از تو، نه از من.

«تذكره الاولياء عطار نيشابوری»

 


امضای کاربر : عاشق بهترین ها مباش....
بهترین باش تا بهترین ها عاشق تو باشند.
دوشنبه 06 آذر 1391 - 11:09
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 10 کاربر از samimi به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: ania & zlatan & shirin & banoo & hadiyan & masoud & elena & shahrsaz & 637 & fatima313 &
zlatan آفلاین



ارسال‌ها : 2891
عضویت: 10 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 23
تشکرها : 1906
تشکر شده : 3243
خدایا سکوت کن تا سکوت کنم...

ای شیطون بلا ...


دوشنبه 06 آذر 1391 - 11:32
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ania آفلاین



ارسال‌ها : 3828
عضویت: 5 /7 /1391
تشکرها : 3389
تشکر شده : 3288
خدایا سکوت کن تا سکوت کنم...

یا رب نظر تو برنگردد،

برگشتن روزگار سهل است..


امضای کاربر : تنها 2روز در سال هست که نمی تونی هیچ کاری بکنی!!
یکی دیروز و یکی فردا..




دوشنبه 06 آذر 1391 - 19:51
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از ania به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: samimi /
hadiyan آفلاین



ارسال‌ها : 227
عضویت: 20 /5 /1391
تشکرها : 376
تشکر شده : 131
خدایا سکوت کن تا سکوت کنم...

یا رب نظر تو برنگردد،

سپاس مطلب قشنگی  قرار دادید

اگر میشه در مورد این شخصیت بیشتر توضیح بدید ممنون میشم


امضای کاربر : مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم
سلام بر حسین علیه السّلام
سه شنبه 07 آذر 1391 - 08:56
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از hadiyan به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: samimi /
samimi آفلاین



ارسال‌ها : 92
عضویت: 25 /7 /1391
محل زندگی: قم
تشکرها : 124
تشکر شده : 185
خدایا سکوت کن تا سکوت کنم...

ممنون از توجهتون

راسیاتش من خودم هم از شیخ ابوالحسن خرقانی اطلاعاتی جزئی داشتم

ولی درخواست شما را اجابت کرده،به سراغ ویکیپیدیا رفته و اطلاعاتی اندک ولی مفید در باب شیخ یافتم که امیدوارم مورد نظر واقع شود...


امضای کاربر : عاشق بهترین ها مباش....
بهترین باش تا بهترین ها عاشق تو باشند.
سه شنبه 07 آذر 1391 - 14:03
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
samimi آفلاین



ارسال‌ها : 92
عضویت: 25 /7 /1391
محل زندگی: قم
تشکرها : 124
تشکر شده : 185
خدایا سکوت کن تا سکوت کنم...

ظاهراً او در سال ۳۵۲ق در روستای خرقان قومس از توابع کوهستان بسطام به دنیا آمده‌است. او بایزید بسطامی را مقتدای خود دانسته و مانند ابوسعید ابوالخیر از احمد بن عبدالکریم قصاب آملی خرقه گرفته. گفته شده که سلطان محمود غزنوی به دیدار او رفته و از او پند خواسته‌است. در گفته‌ها و داستان‌ها به جای مانده که ابوسعید ابوالخیر و پورسینا به خرقان رفته و با او گفتگو داشته و مقام معنوی او را ستوده‌اند. از مریدان و شاگردان نام‌دار او خواجه عبدالله انصاری بوده‌است. مرگ شیخ حسن در روز شنبه دهم محرم سال ۴۲۵ق و در سن ۷۳ سالگی در روستای خرقان بوده‌است


امضای کاربر : عاشق بهترین ها مباش....
بهترین باش تا بهترین ها عاشق تو باشند.
سه شنبه 07 آذر 1391 - 14:14
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 5 کاربر از samimi به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: ania / saqane / banoo / shahrsaz / 637 /
fatima313 آفلاین



ارسال‌ها : 345
عضویت: 1 /8 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 424
تشکر شده : 378
خدایا سکوت کن تا سکوت کنم...

به مکتبی خاص تعلق نداشت و پیر مرشدی نیز نداشت،هرچند که محضر ((قصاب آملی ))را درک کرده بود و هرچندکه ارادت داشت به بایزیدکه صد سال پیش از او در گذشته بود.

خودش اما می گفت :عجب دارم از این شاگردان که گویند پیش ِ استاد شدیم ،ولیکن شما دانید که من هیچ کس را استاد نگرفتم که استاد من خدا بود.

هرچند استادی خاص نداشت ،اما شاگردان بسیار پروراند که«پیر هرات» از آن جمله است و اوست که می گوید:

«عبدالله مردی بود بیابانی ،می رفت به طلب آب زندگانی ،ناگاه رسید به شیخ ابوالحسن خرقانی ،دید چشمه ی آب زندگانی، چندان خورد که از خود گشت فانی ،که نه عبدالله ماند ونه شیخ ابوالحسن خرقانی»

و عجیب است که حتی ابوسعید ابوالخیر نیز می گوید:«من خشت خام بودم،چون به خرقان رسیدم گوهر بازگشتم»

برگرفته از کتاب:جوانمرد نام دیگر تو(عرفان نظر آهاری) 


امضای کاربر : جهان بیمار و رنجور است
دو روزی را که بر بالین این بیمار باید زیست
اگر دردی ز جانش بر ندارم
                                  نا جوانمردی است...
چهارشنبه 08 آذر 1391 - 22:58
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از fatima313 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: masoud / ania / samimi /
samimi آفلاین



ارسال‌ها : 92
عضویت: 25 /7 /1391
محل زندگی: قم
تشکرها : 124
تشکر شده : 185
خدایا سکوت کن تا سکوت کنم...

این هم توضیحات مفصل...

دیگه چی میخوای؟؟

با تشکر از توضیحاتتون دوست عزیز


امضای کاربر : عاشق بهترین ها مباش....
بهترین باش تا بهترین ها عاشق تو باشند.
جمعه 10 آذر 1391 - 19:31
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :

Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group