پروردگارا...

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 196
نویسنده پیام
sara آفلاین


ارسال‌ها : 2392
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
تشکرها : 1960
تشکر شده : 2412
پروردگارا...

مرا در آغوش امن خود بگیر و با من حرف بزن

مرا سرشار از آرامش خود کن

مرا

در نور خود شستشو بده

بیهودگی سایه ها، نارضایتی ها، آرزوها، آزردگی ها، افکار

نابجا

و هر آنچه را تصور میکنم خودم ساخته ام

و مرا از تو جدا کرده است به

من نشان بده

من به آن محتاجم

تا خود را آنگونه ببینم که تو مرا

میبینی

تا خود را آنطور بشناسم که تو برای همیشه مرا آنگونه شناخته ای

تا

خود را آنجا پیدا کنم که تو آنجا باشی و من

در عشق تو، در آغوش تو، در خانه ی

امن تو

و هر زمان کنار تو احساس امنیت کنم

آری...

مرا دگر تابی نیست، قراری نیست

دوباره

دلتنگم...

حتی بیشتر از گذشته ها

ولی این بار، دگر دلی برای شکسته شدن

نمانده

و غروری برای به باد دادن نیز،

مرا به سرای آرامش

نپذیرفت.

دیری نپایید که مرا از آن پیله کوچک شادمانی ام بیرون راند.

دوباره در طوفان سرگردانم، دیگر پناهی نیست


امضای کاربر : زندگی شوق رسیدن به همان فردایست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ، ظرف امروز پر از                                                                                  بودن توست ، زندگی را دریاب ... 
سه شنبه 30 آبان 1391 - 17:55
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
sara آفلاین



ارسال‌ها : 2392
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
تشکرها : 1960
تشکر شده : 2412
پروردگارا...

اگر تو نباشی چه کسی می تواند حرف های مرا

بشنود و دم نزند، بشنود از

کار های اشتباهم و هیچ نگوید

بشنود و باز هم مرا که لایق

تنبیه هستم، تشویق کند، بشنود

و باز هم لطف کند به من، بشنود

و باز هم لبخندش را به من هدیه کند،

تو بگو؛ معبود من!

جز تو کیست آن کس؟


امضای کاربر : زندگی شوق رسیدن به همان فردایست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ، ظرف امروز پر از                                                                                  بودن توست ، زندگی را دریاب ... 
سه شنبه 30 آبان 1391 - 19:20
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ
پرش به انجمن :

Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group