چه کسی می تواند این معادله را حل کند؟؟

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 222
نویسنده پیام
fatima313 آفلاین


ارسال‌ها : 345
عضویت: 1 /8 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 424
تشکر شده : 378
چه کسی می تواند این معادله را حل کند؟؟

نوشته های شهید احمدرضا احدی نفر اول کنکور تجربی
احمدرضا احدي در آبان ماه سال 1345 خورشيدي در شهرستان اهواز در خانواده‌اي مذهبي زاده شد. وي با شروع جنگ تحميلي همراه خانواده به زادگاه پدر و مادر خويش(ملاير) بازگشت. سال 64 با رتبه اول در رشته پزشكي وارد دانشگاه شد. وي همزمان در اين دوران در جبهه‌هاي جنگ حضور داشت. در مدت 4 سال حضور در جبهه بارها مجروح شد و سرانجام در عمليات كربلاي5 ،در اسفند ماه سال 65 به شهادت رسيد.
شهید احمدرضا احدی رتبه اول کنکور تجربی 64 بود و پزشکی می خواند. جنگ که شد دانشگاه و دکتر شدن را رها کرد و رفت جبهه...
"دنیا همه اش غرور است ,خودنمایی است ,ریاست.دنیا همه اش شرک است, آن هم این دنیای اعمال ما.
وقتی همه چیز حتی محبت ها و عداوت ها برای خدا شد,وقتی که غم ها و شادی ها برای خدا شد,وقتی که سکوت و فریاد ها برای خدا بود,وقتی همه اش خدایی بود نه شیطانی، دنیا جلوه اش عوض میشود . اما حالا که این طور نیست.
دنیا همه اش کجی است همه اش شرک است ما همه دروغگوئیم. در گفته هایمان در تعریف هایمان دم ازشهادت میزنیم, اما در میدان جنگ پایمان می لرزد.
اما دروغ میگوئیم .وقتی در کارها عشق به خدا بود,دنیا عوض می شود.این همه رنج ها که می کشی ,این همه زخم ها که می خوری ,این همه نا ملایمات که میبینی اگر برای خدا نباشد هیچ است هباء است. گفتنت ,شنیدنت,رفتن و امدنت ,بودن و نبودنت, خندیدن و گریستنت ,خوشحال وغمگین شدنت,فریادت ,سکوتت کدامش برای خداست ؟ هیچ کس نیست هیچ چیز نیست, در میقات وجود خسی هم نیست .همه اش خداست ,همه چیز خداست. دوستی ها , عداوت ها, حرکات و سکنات ,همه چیز و همه چیز از خداست .هر خوبی ,هر قوه ای و هر موثر در وجودی هست ,خداست."
غریبه باش
درمیان همه مردم با اینکه با همه راه می روی، باهمه می گویی و می خندی، بااینکه همه را می شناسی، ولی غریبه باش.درد دل هایت را برای هیچکس غیر دوست نگو. مگذار غیر دوست در اندرون تو و انچه در تو می گذرد، راه یابد. بگذار که غصه ها همانطور که هستند، در بستر خاکی زمین دفن شوند. نگفتن ان خیلی بهتر است.اینها را مگو، مگر به دوست.
خدایا آرامم کن...مگذار خاطر کسی برایم ناراحت باشد.خدایا مگذار دلی بشکند که طاقت این یکی را ندارم...پس خدایا خودت آرامم کن...که تو همانی که در تنگاتنگ هر مشکلی فریادرس بندگانت هستی...مهربان تر از آنچه که بندگانت می پندارند...
مجنون
شنیده بودی که عشق لیلی، مجنون بیچاره را آن چنان آواره کرده بود که حتی سخت ترین و موحش ترین بیابان ها را هم برای یافتن لیلی زیر پا گذاشت، ولی باور نمی کردی آن عشق این قدر شدت داشته باشد که مجنون بیچاره را به این جزایر بکشاید...جزایر مجنون....هور یعنی خون، یعنی تا آخرین لحظه ها ایستادن، هور یعنی فریاد، هور یعنی شهادت های گمنام، هور یعنی مزار شهیدان بی جسد، هور یعنی مزار آبی...
من محتاج توام....
دیگر نمی خواهم زنده بمانم، من محتاج نیست شدنم...من محتاج توام...خدایا...بگو ببارد باران،که کویر شوره زار قلبم سالهاست که سترون مانده است .من دیگر طاقت دوری از باران ندارم.....خدایا...دیگر طاقت ماندن ندارم،بگذار این خشک زار وجودم، این مرده قلب من دیگر نباشد...بگذار این دیدگان دیگر نبیند. بس است هر چه دیده اند...بذار این گوشهای صم دیگر نشنوند.بس است هر چه شنیده اند. بگذار این دست و پاها دیگر حرکت نکنند.بس است هرچه جنبیده اند.
خدایا دوست دارم...تنهای تنها بیایم...دور از هر کثرتی، دوست دارم، گمنام گمنام بیایم ، دور ازهویتی.
خدایا اگر بگویی: لیاقت نداری، خواهم گفت: لیاقت کدام یک از الطاف تو را داشته ام..
خدایا...دوست دارم سوختن را...فنا شدن را..از همه جا جاری شدن را، به سوی کمال انقطاع روان شدن...
** آن هنگام كه پيكر پاك شهيد برخاكهاي سوزان دشت فرو مي افتاد من و تو در فضاي كرخت شهر چشم و گوش بسته بوديم . آن هنگام كه ناله جانسوزمجروحي در گوشه بيمارستان بلندبود ، من و تو در كمال آسايش وسلامت به سر مي برديم . آن هنگام كه آوار خشم و كين دشمن بر سركودكان معصوم وبي گناه فرومي ريخت، من و تو در بلند عمارتهاي جهل آرام و بيخطر خفته بوديم .آن هنگام كه سرهاي بريده بچه هادر كردستان به بالاي نيزه هامي رفت ،من و تو به كدامين خيال بوديم ؟ آن هنگام كه غروب غم بر قلب نوجوان اسير سنگيني مي كرد،من تودرجمع گرم خانواده آرام گرفته بوديم. آن هنگام كه سرماي طاقت فرساي كردستان ، دستان آن نوجوان را _كه براي حفاظت حريم من و تو به آنجا رفته بود_بي حس كرده بود ، من وتو در كنار شوفاژهاي گرم درپشت ميزهاي رنگارنگ ، آرام و بي خبر نشسته بوديم . بگذار حكايت اين همه ايثار در كنج همان سرزمينها مدفون بماند! بگذار كسي نفهمد كه چه بر سر آنها آمده ! بگذار كسي نداند كه مادر فرزند از دست داده چگونه است ! بگذار در لاكهاي خود فرو روند و حقايق پيرامون ما مشخص نشود . ... مي گويند آنها كه مي توانند درس بخواندو امكانش را هم دارند ، بايد به دانشگاه بروند ،و آنهايي كه مي توانندبجنگندبه مرزها روند . هر كسي را شغلي است ! زهي خيال باطل . به خدا قسم ، عده اي از همانها كه ديگر در ميان ما نيستند ،صدها باربهتر از من وتو درس مي خواندند . ولي آنان همه مرارتهاي جبهه را در عوض درس خواندن صرف به جان خريدند ... * آيا مي‌توانيد اين مسئله را حل كنيد؛ گلوله‌اي از دوشكا با سرعت اوليه خود از فاصله 100 متري شليك مي‌شود و در مبدأ به حلقومي اصابت نموده و آن را سوراخ كرده و گذر مي‌كند، معلوم نماييد: - سر كجا افتاده است؟ - كدام زن صيحه مي‌كشد؟ - كدام پيراهن سياه مي‌شود؟ - كدام خواهر بي برادر مي‌شود؟ - آسمان كدام شهر سرخ مي‌شود؟ - كدام گريبان پاره مي‌شود؟ - كدام چهره چنگ مي‌خورد؟ - كدام كودك در انزوا و خلوت خويش اشك مي‌ريزد؟ يا اين مسئله را كه هواپيمايي با يك ونيم برابر سرعت صوت از ارتفاع 10 متري سطح زمين ماشين لندكروزي را كه با سرعت در جاده مهران - دهلران حركت مي‌كند مورد اصابت موشك قرار مي‌دهد؟ اگر از مقاومت هوا صرفنظر كنيم، معلوم كنيد: - كدام تن مي‌سوزد؟ - كدام سر مي‌پرد؟ - چگونه بايد اجساد را از ميان اين آهن پاره له شده بيرون كشيد؟ - چگونه بايد آنها را غسل داد؟ - چگونه بخنديم و نگاه آن عزيزان را فراموش كنيم؟ - چگونه در تهران بمانيم و تنها، درس بخوانيم؟ - چگونه مي‌تواني درها را بر روي خودت ببندي و چون موش، در انبار كلمات كهنه كتاب لانه كني؟ - كدام مسئله را حل مي‌كني؟ - براي كدام امتحان، درس مي‌خواني؟ - به چه اميدي نفس مي‌كشي؟
دست نوشته ساعتی قبل از شهادت
چه کسی می تواند این معادله را حل کند ؟چه کسی می داند فرود یک خمپاره قلب چند نفر را می درد؟ چه کسی می داند جنگ یعنی سوختن ،یعنی آتش، یعنی گریز به هرجا، که اینجا نباشد،یعنی اضطراب که کودکم کجاست؟
به راستی ما کجای این سوالها و جوابها قرار داریم؟کدام دختر دانشجویی که حتی حوصله ندارد عکس های جنگ را ببیند و اخبار آن را بشنود ، از قصه دختران معصوم سوسنگرد با خبراست؟ آن مظاهر شرم و حیا را چه کسی یاد میکند؟
کدام مسئله را حل می کنی؟ برای کدام امتحان درس می خوانی؟ به چه امید نفس می کشی؟ کیف و کلاسورت را از چه پر می کنی؟ از خیال،از کتاب،از لقب شامخ دکتر یا از آدامسی که هر روز مادرت در کیفت می گذارد؟ کدام اضطراب جانت را می خورد؟ دیر رسیدن به اتوبوس ؟ دیر رسیدن سر کلاس،نمره گرفتن؟ دلت را به چه چیز بسته ای؟ به مدرک،به ماشین،به قبولی در فوق دکترا؟
صفایی ندارد ارسطو شدن خوشا پر کشیدن ،پرستو شدن
پسرک دانشجو ،به تو چه مربوط است که خانواده ای در همسایگی تو داغدار شده است،جوانی به خاک افتاده است
ای دخترک دانشجو ، به تو چه مربوط است که دختران سوسنگرد را به اشک نشانده اند و آنان را زنده به گور کرده اند ،هیچ می دانستی؟ حتما نه!... هیچ آیا آنجا که کارون ،دجله و فرات به هم گره می خورند به دنبال آب گشته ای تا اندک زبان خشکیده کودکی را تر کنی،و آنگاه که قطره ای نیافتی با امیدهای فراوان به بالین آن کودک رفتی تا سیرابش کنی اما دیدی که کودک دیگر آب نمی خورد!!اما تو اگر قاسم نیستی ،اگر علی اکبر نیستی،اگر جعفر و عبدالله نیستی،لااقل حرمله مباش ! که خدا هدیه حسین را پذیرفت و خون علی اکبر و علی اصغر را به زمین پس نداد ، من نمی دانم که فردای قیامت این خون با حرمله چه خواهد کرد...


امضای کاربر : جهان بیمار و رنجور است
دو روزی را که بر بالین این بیمار باید زیست
اگر دردی ز جانش بر ندارم
                                  نا جوانمردی است...
جمعه 19 آبان 1391 - 21:53
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 5 کاربر از fatima313 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: banoo & 637 & masoud & saeed_1391 & shahrsaz &
banoo آفلاین



ارسال‌ها : 2444
عضویت: 6 /5 /1391
محل زندگی: همین نزدیکی ها
سن: 21
تشکرها : 2460
تشکر شده : 1697
چه کسی می تواند این معادله را حل کند؟؟
معادله ی زندگی کردن امروزمان را چه کسی میتواند حل کند؟




امضای کاربر : لحظه ها عریانند...
جمعه 19 آبان 1391 - 22:09
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
masoud آفلاین



ارسال‌ها : 2279
عضویت: 6 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 24
تشکرها : 1156
تشکر شده : 2279
چه کسی می تواند این معادله را حل کند؟؟
معادله سختی نیست
جواب این معادله برای مثل این شهید و شهیدان یک چیز است و رسیدن به لقا خدا
معادله سخت سرانجام ماهاست که مجهول است

امضای کاربر : در زندگی مهره نباش که هرچه میگویند بگویی باشد

                            تاس باش...

               که هرچه میگویی بگویند باشد.
جمعه 19 آبان 1391 - 22:19
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از masoud به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: banoo /
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :

Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group