شاعــرانه غدیـــــــــر

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 288
نویسنده پیام
637 آفلاین


ارسال‌ها : 1388
عضویت: 30 /6 /1391
محل زندگی: Qom
سن: 22
تشکرها : 3408
تشکر شده : 3683
شاعــرانه غدیـــــــــر

  آسمان

پای پیاده به

غدیر آمده بود

زودتر از همه با این

همه دیر آمده بود

چه خبربود؟! زمان لحظهٔ

حساسی بود

عرش با آن عظمت نیز

به زیر آمده بود

چه خبر بود؟! که ابلیس

به خود می لرزید

و خدا خواسته این گونه

حقیر آمده بود

چه خبر بود؟! که این

قافله ها در پی هم

از دل کعبه به این

دشت کویر آمده بود

چه خبر بود؟! که جبریل

به خود می بالید

پیک مامور در این امر

خطیر آمده بود

چه خبر بود؟! که پیغمبر

دردانهٔ حق

باز هم بر در میخانه

بشیر آمده بود

روی دستش بگرفت او

همهٔ هستی را

جان خود را که چه جانانه

وزیر آمده بود

آی! آهسته!! صدایش

برسد تا افلاک

ماه و خورشید به تبریک

امیر آمده بود

مولا برای از تو سرودن غزل کم است

تلمیح و استعاره ، مجاز و بدل کم است

قرآن ناب لایق وصف مقام توست

شعر و حدیث و قصه و ضرب المثل کم است

آن لحظه که حلاوت نام تو بر لب است

شیرینی شکر که چه گویم، عسل کم است

باید برای مدح تو از صبح بدر گفت

هیجای نهروان و شکوه جمل کم است

ای دست اقتدار خدا، فارس العرب

اصلا برای شان تو تعبیر «یل» کم است

هر قدر هم که دم بزنم ای امیر عشق

از شوکت و جلالت تو، ما حَصَل کم است

شهره شده میان عرب تک سواری ات

آوازه های صاعقه‌ی ذوالفقاری ات

ای آفتاب علم و یقین یا ابوتراب

همواره در مدار تو دین یا ابوتراب

صبح نگات شمس ضحی یا ابالحسن

تار عبات حبل متین یا ابوتراب

از ابتدای خلقت خود کسب فیض کرد

در محضر تو روح الامین یا ابوتراب

مولای من ولایت تو از ازل شده

با روح و جان شیعه عجین یا ابوتراب

الطاف بی کران تو ای قبله گاه جود

می بارد از یسار و یمین یا ابوتراب

در رستخیز صبح قیامت برای ما

عشق تو است حصن حصین یا ابوتراب

با عطر و بوی هر نفست در مشام شهر

جاری شده ست خلد برین یا ابوتراب

چشمان روشن تو بهشت پیمبر است

اصلاً سرشت تو ز سرشت پیمبر است

تفسیر کن برای همه محکمات را

اسرار ناب آیه‌ی صبر و صلات را

مصداق بی بدیل «أولی الامر» روشن است

معلوم کرده ای یؤتون الزکات را

مولای من تمام صفاتت الهی است

آئینه ای تلألؤ انوار ذات را

شرط حیات طیبه نور ولایت است

از ما مگیر حضرت عشق این حیات را

با نعمت ولایتت آقا خود خدا

بی شک گشوده بر همه باب النجات را

یک لحظه در ولایت تو شک نمی کند

هر کس شنیده زمزمه‌ی کائنات را

تو آمدی کمی به زمین آسمان دهی

تا که تجلیات خدا را نشان دهی

تسبیح انبیاء معظم علی علی ست

نقش لب پیمبر خاتم علی علی ست

رمز نجات حضرت موسی میان نیل

فریاد استغاثه‌ی آدم علی علی ست

هر گوشه را که می نگرم ذکر خیر توست

آقای من عبادت عالم علی علی ست

رمز تقرب همه‌ی اهل کائنات

آوای هر فرشته دمادم علی علی ست

لبیک کعبه و حجر و مسجد الحرام

زیبا ترین ترنم زمزم علی علی ست

وقتی علی تجلی اسماء اعظم است

بی شک تجلیات خدا هم علی علی ست

پیشاپیش عید همگی مبارک

                       


امضای کاربر :                   

                                    وقــتی زمــیـن از جــاذبـه حـرف زد ، هـمه پــرنـدگـان بــه او خـندیــدند...


پنجشنبه 11 آبان 1391 - 10:20
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از 637 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: ania & sara &
637 آفلاین



ارسال‌ها : 1388
عضویت: 30 /6 /1391
محل زندگی: Qom
سن: 22
تشکرها : 3408
تشکر شده : 3683
شاعــرانه غدیـــــــــر

هنگام ظهر وقت اذان نماز بود

درهاى آسمان به روى خلق باز بود

ارواح مؤمنین همه در سجده سر به مهر

این روح کعبه بود که روى جهاز بود

مردم براى بار دگر جمع گشته‏ اند

آرى غدیر خم عرفات حجاز بود

انگار بوى آب به گوشش رسیده بود

ارض غدیر یکسره عرض نیاز بود

خورشید در جنون خود از حال رفته بود

لیلاى بى تعیّن ما غرق ناز بود

دیدند از نفس که کم آورد جبرئیل

گیسوى داستان ولایت دراز بود

یکبار نه دوبار نه بار دگر شنید

از بسکه آیه‏ هاى على دلنواز بود

گیرم کسى نبود تماشاى او کند

این جلوه در غناى خود آیینه ساز بود


امضای کاربر :                   

                                    وقــتی زمــیـن از جــاذبـه حـرف زد ، هـمه پــرنـدگـان بــه او خـندیــدند...


پنجشنبه 11 آبان 1391 - 10:26
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از 637 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: banoo /
sara آفلاین



ارسال‌ها : 2392
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
تشکرها : 1960
تشکر شده : 2412
شاعــرانه غدیـــــــــر

پیمبر کز خلایق برترین بود بدانستی که حج آخرین بود

چو در خاک غدیر خم رسیدند بکردند صبر تا مردم رسیدند

تمام حاجیان را جمع کردند سخن های فصیحش سمع کردند

سپس دست علی بالای سر کرد وصیت کرد و گفتارش اثر کرد

که هر کس را که من مولای اویم ز بعد خود علی مولاش گویم

که هرکس دست من بالای اوهست ز بعد من علی مولای اوهست

وصی باشد برایم هم برادر ولی بهر شما مولا و رهبر

ز گفتار نبی طاعت نمودند تمام حاضران بیعت نمـودند

چو پیغمبر برفت از دار دنیا دل مولا شکست از کار دنیا

ولی انداخت رسم بی وفایی میان امت و مولا جدایی !

ضمان و بیعت خود را شکستند ز قدرت دست او کامل ببستند

خلافت را ز دست او ستاندند شتر در خانه ای دیگر نشاندند

ز دست او حکومت را گرفتند همه زین ماجرا اندر شگفتند

علی کز علم و حکمت هیبتی داشت خلافت کی به نزدش قیمتی داشت

خلافت را به نزدش قیمتی نیست به قدر لنگه کفش کهنه ای نیست

تمام همّ و غمّش بهر دین بود که دستورات قرآن کی چنین بود

سکوتش بهر حفظ دین اسلام که تا شاید بماند شیعه را نام

چنانکه خاری اندر چشم او بود و یا یک استخوانی در گلو بود

سکوت ازشیرغران بس عجیب است چرا؟ چون بین یارانش غریب است

بگفــتا صبر کردم بهر دینم که پیغمبر (ص) بفرمودی چنینم


امضای کاربر : زندگی شوق رسیدن به همان فردایست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ، ظرف امروز پر از                                                                                  بودن توست ، زندگی را دریاب ... 
پنجشنبه 11 آبان 1391 - 10:56
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از sara به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 /
sara آفلاین



ارسال‌ها : 2392
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
تشکرها : 1960
تشکر شده : 2412
شاعــرانه غدیـــــــــر

شبی دز محفلی ذکر علی(ع) بود 

شنیدم عاشقی مستانه فرمود 

اگر اتش به زیر پوست داری 

نسوزی گر علی (ع)را دوست داری 


امضای کاربر : زندگی شوق رسیدن به همان فردایست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ، ظرف امروز پر از                                                                                  بودن توست ، زندگی را دریاب ... 
پنجشنبه 11 آبان 1391 - 11:12
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از sara به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: ania / 637 /
sara آفلاین



ارسال‌ها : 2392
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
تشکرها : 1960
تشکر شده : 2412
شاعــرانه غدیـــــــــر

از الف اول امام از بعد پیغمبر علی است

آمر امر الهی شاه دین پرور علی است

ب برادر با نبی بیرق فراز دین حق

بحر احسان باب لطف بی حد و بی مر علی است

ت تبارك تاج و طاها تخت و نصراله سپاه

تیغ آور خسرو مستغنی از لشگر علی است

ث ثری مقدم ثریا متكا ثابت قدم

ثانی احمد به ذات كبریا مظهر علی است

ج جاه و قدرش ار خواهی به نزد ذوالجلال

جل شانه جز نبی از جمله بالاتر علی است

ح حدوثش با قدم مقرون حدیثش حرف حق

حاكم حكم اللهی حیه در حیدر علی است

خ خداوند ظفر خیبر گشا مرحب شكار

خسرو ملك ولایت خلق را رهبر علی است

د داماد نبی دست خدا دارای دین

داعی ایجاد موجودات از داور علی است

ذ ذاتش ذوالجلال و ذالمنن وز ذوالفقار

ذلت افزا بر عدوی ملحد ابتر علی است

ر رفیع القدر و والا رتبه روح افزا سخن

رهنمای خلق عالم ساقی كوثر علی است

ز زبر دست و زكی و زاهد و زهد آفرین

زیب بخش مسجد و زینت ده منبر علی است

س سعید و سید و سرور سلونی انتساب

سر لا رطب و لا یا بس سر و سرور علی است

ش شفیع المذنبین شیر خدا شاه نجف

شمع ایوان هدایت شافع محشر علی است

ص صدیق و صبور و صالح و صاحب كرم

صبح صادق از درون شب پدیدآور علی است

ض ضرغام شجاعت پیشه ی روشن ضمیر

ضاربی كز ضربش المضروب لایخبر علی است

ط طبیب طبع دان مطلوب ارباب طلب

طاق نه كاخ مطبق طرح را لنگر علی است

ظ ظهیر ملك و ملت ظاهر و باطن امام

ظل ممدود خدای خالق اكبر علی است

ع عین الله و علی جاه و علام الغیوب

عالم علم علی الاشیا ز خشك و تر علی است

غ غران شیر یزدان غیرت الله المبین

غالب اندر غزوه ها بر خصم بد گوهر علی است

ف فصیح و فاضل و فخر عرب میر عجم

فارس میدان مردی فاتح خیبر علی است

ق قلب عالم امكان قسیم خلد و نار

قاضی روز قیامت خواجه ی قنبر علی است

ك كنز علم ماكان و علوم مایكون

كاشف سر و علن از اكبر و اصغر علی است

ل لطفش شامل احوال كل ما خلق

لازم التعظیم شاه معدلت گستر علی است

م ممدوح صحف موصوف تورات و زبور

مصحف انجیل را مصداق و المصدر علی است

ن نظام نه فلك از نام نیكش وز جمال

نور بخش مهر و ماه و انجم و اختر علی است

و واجب منزلت ممكن نما والا گهر

واقف از ماوقع و از ما وقع یك سر علی است

هـ هوالهادی المضلین فی الصراط المستقیم

هر چه بهتر خوانمش صد بار از آن بهتر علی است

ی یدالله فوق ایدیهم یكی از مدح او

یك سر از یا تا الف هر حرف را مضمر علی است

آدم و نوح و سلیمان و خلیل بی خلل

موسی با اقتدار و عیسی با فر علی است

جان علی جانان علی ظاهر علی باطن علی

می علی مینا علی ساقی علی ساغر علی است

گویی ار مدح علی دیگر چه غم داری صغیر

یاور خلق جهانی گر ترا یاور علی است

 

«محمدحسین صغیر اصفهانی»


امضای کاربر : زندگی شوق رسیدن به همان فردایست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ، ظرف امروز پر از                                                                                  بودن توست ، زندگی را دریاب ... 
پنجشنبه 11 آبان 1391 - 11:18
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از sara به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 /
sara آفلاین



ارسال‌ها : 2392
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
تشکرها : 1960
تشکر شده : 2412
شاعــرانه غدیـــــــــر

اسلام به جز از حب علی مایه ندارد

قرآن به جز از وصف علی آیه ندارد

گفتم بروم سایه ی لطفش بنشینم

دیدم که علی نور بود سایه ندارد

می خواست قلم نقطه ی ضعفش بنگارد

بیچاره ندانست علی نقطه ندارد


امضای کاربر : زندگی شوق رسیدن به همان فردایست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ، ظرف امروز پر از                                                                                  بودن توست ، زندگی را دریاب ... 
پنجشنبه 11 آبان 1391 - 11:30
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از sara به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 / banoo /
sara آفلاین



ارسال‌ها : 2392
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
تشکرها : 1960
تشکر شده : 2412
شاعــرانه غدیـــــــــر

ما قلم هایم در دست ولی

که از لب ما میچکد ذکر علی

ذکر مولایم علی اعجاز کرد

عقده ها را از زبانم باز کرد

نا او سر حلقه ی ذکر من است

که از فروغ او زبانم روشن است

گر نباشد گزبه روشن نیستم

این که غوقا میکند من نیستم

من چو مجنونم که در لیلای خود

نیستم بر هستی مولای خود

ذکر حق دل را تسلا میدهد

اه مجنون بوی لیلا میدهد

جان مجنون قصد شیدای نکن

جان یوسف را ذلیخاه ی مکن

شعر: مرحوم اقاسی


امضای کاربر : زندگی شوق رسیدن به همان فردایست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ، ظرف امروز پر از                                                                                  بودن توست ، زندگی را دریاب ... 
پنجشنبه 11 آبان 1391 - 11:32
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از sara به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 /
sara آفلاین



ارسال‌ها : 2392
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
تشکرها : 1960
تشکر شده : 2412
شاعــرانه غدیـــــــــر

اي علي! باران رحمت بر كوير سينه اي

آسماني عشق، يعني شهري از آيينه اي

وسعتي نوري كه دنيا دائماً محتاج توست

سرزميني ناتمامي، آسمان ها تاج توست

آبروي آدميزادي، بشر مديون توست

آفتاب صبح يلدايي، سحر مديون توست

در كوير روزهاي تشنگي و اشك و آه

دست هايت سايبان كودكان بي پناه

اسم پاكت قوتي در كوره راه بي كسي

ياد تو آرامشي در لحظه دلواپسي

ذوالفقارت رهگشاي قله آزادگي

واژه هايت مشعلي تا قريه آيينگي

بوي قرآن، بوي پاكي، بوي مردم مي دهي

بوي دريا، بوي باران، بوي زمزم مي دهي

بوي پرواز كبوتر، بوي آيه مي دهي

بوي لالايي مادر زير سايه مي دهي

مي شود با عشق تو آيينه ها را فتح كرد

خيبر فولاد وار سينه ها را فتح كرد

مي شود همراه با انديشه ات پرواز كرد

درب آبي شهر آسمان را باز كرد

اي بشر! اي مبتلاي نان و فولاد و دغل

آري آري «از علي آموز اخلاص عمل»

گه كنار خاك و خون ذوالفقار و خيبر است

گه انيس لحظه هاي روشن پيغمبر است

از علي دائم مددجو گر تو را هر مشكلي است

هر چه باشد حيدر است، هر چه باشد او علي است

با علي همدم بشو تا با خدا مونس شوي

در هجوم موج ها آسوده چون يونس شوي

اي علي! اي ابر رحمت بر تن پاييز ما

اي اميد دست و بال از دعا لبريز ما

گر تهي دستيم و آلوده دليم و رو سياه

زمزم عشق تو ما را مي كند پاك از گناه


امضای کاربر : زندگی شوق رسیدن به همان فردایست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ، ظرف امروز پر از                                                                                  بودن توست ، زندگی را دریاب ... 
پنجشنبه 11 آبان 1391 - 11:34
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از sara به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 /
sara آفلاین



ارسال‌ها : 2392
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
تشکرها : 1960
تشکر شده : 2412
شاعــرانه غدیـــــــــر

ای کاش علی شویم و عالی باشیم

هم سفره کاسه سفالی باشیم

چون سکه به دست کودکی برق زنیم

نان آور سفره های خالی باشی


امضای کاربر : زندگی شوق رسیدن به همان فردایست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ، ظرف امروز پر از                                                                                  بودن توست ، زندگی را دریاب ... 
پنجشنبه 11 آبان 1391 - 11:36
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از sara به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 /
ania آفلاین



ارسال‌ها : 3828
عضویت: 5 /7 /1391
تشکرها : 3389
تشکر شده : 3288
شاعــرانه غدیـــــــــر

عجب تمثیلی است این که علی مولود کعبه است...

یعنی اینکه باطن قبله را در امام پیدا کن..

********عید غدیر خم مبارک*******

.

.

.

اوصاف علی به هر زبان باید گفت..

این ذکر به پیدا و نهان باید گفت..

در جشن ولی عهدی مسعود علی..

تبریک به صاحب الزمان باید گفت..


امضای کاربر : تنها 2روز در سال هست که نمی تونی هیچ کاری بکنی!!
یکی دیروز و یکی فردا..




پنجشنبه 11 آبان 1391 - 11:51
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از ania به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 /
637 آفلاین



ارسال‌ها : 1388
عضویت: 30 /6 /1391
محل زندگی: Qom
سن: 22
تشکرها : 3408
تشکر شده : 3683
شاعــرانه غدیـــــــــر

عجب تمثیلی است این که علی مولود کعبه است...

یعنی اینکه باطن قبله را در امام پیدا کن ...

خیلی زیبا بود ممنون


امضای کاربر :                   

                                    وقــتی زمــیـن از جــاذبـه حـرف زد ، هـمه پــرنـدگـان بــه او خـندیــدند...


پنجشنبه 11 آبان 1391 - 18:19
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از 637 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: sara / ania /
637 آفلاین



ارسال‌ها : 1388
عضویت: 30 /6 /1391
محل زندگی: Qom
سن: 22
تشکرها : 3408
تشکر شده : 3683
شاعــرانه غدیـــــــــر

امشب

هوای باغ نگاهم بهاری است

واژه به واژه کار دلم بیقراری

است

باران و رود و چشمه و دریا قلم

شدند

برگ درخت و بال ملک دفترم شدند

بیتابم امشب و تب شعری گرفته ام

با جمع شاعران شب شعری گرفته ام

سعدی! نگاه کن به رخش باز جان

بگیر

ازباغ های نخل علی ((بوستان ))

بگیر

حافظ! بیا و شاعر این بارگاه

باش

یعنی((غلام شاه جهان باش و شاه

باش))

پژواک بی نهایت خورشید نور او

ای مولوی زشمس جمالش  بگو 

بگو...

((شیر خدا و رستم دستانم

آرزوست))

چون نام رستم آمده اینبار وقت

اوست

فردوسی! از شکوه نبردش چه دیده

ای

آیا شجاعت علوی را شنیده ای؟!

قطبین عالم است سر تیغ ذوالفقار

از ضربه های دستش ((لا یمکن

الفرار))

نیما! برای پیرهنش شعر نو بگو

از سادگیش از نمک و نان جو بگو

او از هجوم زخم زبان خون به دل

شده

سهراب! در مسیر علی آب گل شده

قیصر! میان کوچه علی سر به زیر

شد

عمر گلش بگو چقدَر زود دیر

شد...


امضای کاربر :                   

                                    وقــتی زمــیـن از جــاذبـه حـرف زد ، هـمه پــرنـدگـان بــه او خـندیــدند...


پنجشنبه 11 آبان 1391 - 23:53
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
637 آفلاین



ارسال‌ها : 1388
عضویت: 30 /6 /1391
محل زندگی: Qom
سن: 22
تشکرها : 3408
تشکر شده : 3683
شاعــرانه غدیـــــــــر

 از بیابان بوی گندم مانده است

عشق روی دست مردم مانده است

 

آسمان بازیچه ی طوفان ماست

ابر نعش آه سرگردان ماست....

 

باز هم یک روز طوفان می شود

هر چه می خواهد خدا آن می شود

 

می روم افتان و خیزان تا غدیر

باده ها می نوشم از جوشن کبیر

 

آب زمزم در دل صحرا خوش است

باده نوشی از کف مولا خوش است

 

فاش می گویم که مولایم علیست

آفتاب صبح فردایم علیست

 

هر که در عشق علی گم می شود

 مثل گل محبوب مردم می شود 

 

تا علی گفتم زبان آتش گرفت

پیش چشمم آسمان آتش گرفت


امضای کاربر :                   

                                    وقــتی زمــیـن از جــاذبـه حـرف زد ، هـمه پــرنـدگـان بــه او خـندیــدند...


جمعه 12 آبان 1391 - 13:58
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
637 آفلاین



ارسال‌ها : 1388
عضویت: 30 /6 /1391
محل زندگی: Qom
سن: 22
تشکرها : 3408
تشکر شده : 3683
شاعــرانه غدیـــــــــر

آسمان رقصید و بارانی شدیم

موج زد دریا و طوفانی شدیم

 بغض چندین ساله ی ما باز شد

یا علی گفتیم و عشق آغاز شد

 

یا علی گفتیم و دریا خنده کرد

عشق ما را باز هم شرمنده کرد

 

یا علی گفتیم و گلها وا شدند

عشق آمد قطره ها دریا شدند

 

یاعلی گفتیم و طوفانی شدیم

مست از آن دستی که می دانی شدیم

 

یاعلی گفتیم و طوفان جان گرفت

کوفه در تزویر خود پایان گرفت

 

کوفه یعنی دستهای ناتنی

کوفه یعنی مردهای منحنی

 

کوفه یعنی مرد آری مرد نیست

یا اگر هم هست صاحب درد نیست

 

عده ای رندان بازاری شدند

عده ای رسوایی جاری شدند

 

آن همه دستی که در شب طی شدند 

ابن ملجم های پی در پی شدند........

 

از سکوت و گریه سرشارم علی

تا همیشه دوستت دارم علی


امضای کاربر :                   

                                    وقــتی زمــیـن از جــاذبـه حـرف زد ، هـمه پــرنـدگـان بــه او خـندیــدند...


جمعه 12 آبان 1391 - 21:39
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از 637 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: saeed_1391 / fatima313 /
fatima313 آفلاین



ارسال‌ها : 345
عضویت: 1 /8 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 424
تشکر شده : 378
شاعــرانه غدیـــــــــر

غزلی نذر

حضرت مولا

مولای ما

نمونهء دیگر نداشته است

اعجاز

خلقت است و برابر نداشته است

وقت طواف

دور حرم فکر می کنم

این خانه

بی دلیل ترک برنداشته است

دیدیم در

غدیر که دنیا به جز علی

آیینه ای

برای پیمبر نداشته است

سوگند می

خورم که نبی شهر علم بود

شهری که

جز علی در دیگر نداشته است

طوری ز

چارچوب در قلعه کنده است

انگار

قلعه هیچ زمان در نداشته است

یا غیر

لافتی صفتی در خورش نبود

یا

جبرِییل واژهء بهتر نداشته است

چون روز

روشن است که در جهل گمشده است

هر کس که

ختم نادعلی بر نداشته است

این شعر

استعاره ندارد برای او

تقصیر من

که نیست برابر نداشته است

(سید حمید رضا برقعی)

این شعر

استعاره ندارد برای او

تقصیر من

که نیست برابر نداشته است

(سید حمید رضا برقعی)


امضای کاربر : جهان بیمار و رنجور است
دو روزی را که بر بالین این بیمار باید زیست
اگر دردی ز جانش بر ندارم
                                  نا جوانمردی است...
شنبه 13 آبان 1391 - 13:14
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
fatima313 آفلاین



ارسال‌ها : 345
عضویت: 1 /8 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 424
تشکر شده : 378

غزلی نذر

حضرت مولا

مولای ما

نمونهء دیگر نداشته است

اعجاز

خلقت است و برابر نداشته است

وقت طواف

دور حرم فکر می کنم

این خانه

بی دلیل ترک برنداشته است

دیدیم در

غدیر که دنیا به جز علی

آیینه ای

برای پیمبر نداشته است

سوگند می

خورم که نبی شهر علم بود

شهری که

جز علی در دیگر نداشته است

طوری ز

چارچوب در قلعه کنده است

انگار

قلعه هیچ زمان در نداشته است

یا غیر

لافتی صفتی در خورش نبود

یا جبرِییل

واژهء بهتر نداشته است

چون روز

روشن است که در جهل گمشده است

هر کس که

ختم نادعلی بر نداشته است

این شعر

استعاره ندارد برای او

تقصیر من

که نیست برابر نداشته است


امضای کاربر : جهان بیمار و رنجور است
دو روزی را که بر بالین این بیمار باید زیست
اگر دردی ز جانش بر ندارم
                                  نا جوانمردی است...
شنبه 13 آبان 1391 - 13:17
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
fatima313 آفلاین



ارسال‌ها : 345
عضویت: 1 /8 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 424
تشکر شده : 378

غزلی نذر حضرت مولا

مولای ما نمونهء دیگر نداشته است

اعجاز

خلقت است و برابر نداشته است

وقت طواف دور حرم فکر می کنم

این

خانه بی دلیل ترک برنداشته است

دیدیم در غدیر که دنیا به جز علی

آیینه

ای برای پیمبر نداشته است

سوگند می خورم که نبی شهر علم بود

شهری

که جز علی در دیگر نداشته است

طوری ز چارچوب در قلعه کنده است

انگار

قلعه هیچ زمان در نداشته است

یا غیر لافتی صفتی در خورش نبود

یا

جبرِییل واژهء بهتر نداشته است

چون روز روشن است که در جهل گمشده است

هر

کس که ختم نادعلی بر نداشته است

این شعر استعاره ندارد برای او

تقصیر

من که نیست برابر نداشته است


امضای کاربر : جهان بیمار و رنجور است
دو روزی را که بر بالین این بیمار باید زیست
اگر دردی ز جانش بر ندارم
                                  نا جوانمردی است...
شنبه 13 آبان 1391 - 13:28
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از fatima313 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 /
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :

Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group