برای درد هایم...

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 250
نویسنده پیام
sara آفلاین


ارسال‌ها : 2392
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
تشکرها : 1960
تشکر شده : 2412
برای درد هایم...

برای دردهایم نشانه می گذارم؛ تا یادم بماند؛ کجا، دست خدا را رها کردم ...!


امضای کاربر : زندگی شوق رسیدن به همان فردایست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ، ظرف امروز پر از                                                                                  بودن توست ، زندگی را دریاب ... 
جمعه 05 آبان 1391 - 21:12
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 4 کاربر از sara به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: saeideh & ania & saqane & 637 &
banoo آفلاین



ارسال‌ها : 2444
عضویت: 6 /5 /1391
محل زندگی: همین نزدیکی ها
سن: 21
تشکرها : 2460
تشکر شده : 1697
برای درد هایم...

به عقب که مینگرم  دست های خدارا میبنم با پاک کن بزرگی در پی نشانه های فراموشی ام...

چقـــــــــــــــدر بنده حقیر و عزیز است نزد تو خدا...

بانو


امضای کاربر : لحظه ها عریانند...
جمعه 05 آبان 1391 - 21:47
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 4 کاربر از banoo به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: ania / sara / saqane / 637 /
ania آفلاین



ارسال‌ها : 3828
عضویت: 5 /7 /1391
تشکرها : 3389
تشکر شده : 3288
برای درد هایم...

آدم ها لالت می کنند..

بعد هی می پرسند چرا حرف نمیزنی؟؟ 

این خنده دارترین نمایشنامه دنیاست..


امضای کاربر : تنها 2روز در سال هست که نمی تونی هیچ کاری بکنی!!
یکی دیروز و یکی فردا..




جمعه 05 آبان 1391 - 23:59
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 5 کاربر از ania به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: sara / zeinab / banoo / saqane / 637 /
ania آفلاین



ارسال‌ها : 3828
عضویت: 5 /7 /1391
تشکرها : 3389
تشکر شده : 3288
برای درد هایم...

می خواهم برگردم به روزهای کودکی

آن زمان ها که : پدر تنها قهرمان بود..

عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد..

بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود..

بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند..

تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند..

تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود..

و معنای خداحافـظ، تا فردا بود... !


امضای کاربر : تنها 2روز در سال هست که نمی تونی هیچ کاری بکنی!!
یکی دیروز و یکی فردا..




شنبه 06 آبان 1391 - 00:22
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از ania به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: saqane / banoo / 637 /
maria آفلاین



ارسال‌ها : 93
عضویت: 8 /7 /1391
تشکرها : 67
تشکر شده : 120
برای درد هایم...

آنکه هفت اقلیم عالم را نهاد                  هرکسی را آنچه لایق بود داد


امضای کاربر : از صلیب های کهنه سنتی که به دوش میکشیم
امید معجزه نیست
عشق مسیحای زندگیست
که دگرباره زنده بودنت را اعجاز میکند
به صلیب سنتش مکش!!
شنبه 06 آبان 1391 - 15:18
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از maria به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: banoo /
ارسال پاسخ
پرش به انجمن :

Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group