داری میمیری ، بجنب

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 370
نویسنده پیام
giga آفلاین


ارسال‌ها : 18
عضویت: 18 /7 /1391
سن: 38

تشکر شده : 7
داری میمیری ، بجنب
سلام خدمت همه کاربران عزیز
روایت داریم که بسیار یاد مرگ باشید
اما متاسفانه درصد کمی از ماها به فکر این حادثه بزرگ زندگیمون هستیم
مرگ از اون چیزی که فکرش رو هم میکنیم بهمون نزدیکه

با این سوال میخوام به جواب های خوبی برسم.
سوال:
  اگه بفهمی 24 ساعت  ، نه کمه ، یه هفته ( مهلت رو زیاد کردم تا به اندازه کافی وقت باشه)دیگه بیشتر زنده نیستی ، چیکار میکنی؟
خواهشاً بدون تامل جواب ندین ، واقعیت رو بگین
ممنونم

امضای کاربر :
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و سهل مخرجهم

سه شنبه 18 مهر 1391 - 19:14
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از giga به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: sondos & zlatan &
masoud آفلاین



ارسال‌ها : 2279
عضویت: 6 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 24
تشکرها : 1156
تشکر شده : 2279
داری میمیری ، بجنب
راستش مطمئنم اولش می ترسم حسابی
من بهش فکر کردم قبلا
گاهی می گم شروع می کنم به کارای خوب
کاهی میگم ادامه می دم به زندگی بدون این که تغییری بدم
شاید شروع کنم واسه هرکسی که دوست دارم یه یادگاری بزارم

امضای کاربر : در زندگی مهره نباش که هرچه میگویند بگویی باشد

                            تاس باش...

               که هرچه میگویی بگویند باشد.
سه شنبه 18 مهر 1391 - 20:16
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از masoud به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: sondos /
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
داری میمیری ، بجنب
تا حالا بهش فکر نکردم ...
ولی الان که فکر میکنم شاید اگر به کسی بدهکار باشم بدهکاریشو بدم ...
البته سعی میکنم کسی رو ملاقات کنم که برام ارزش داره و اگر خطایی ازم سر زده باشه از بقیه طلب بخشش میکنم .
زندگیمو ادامه میدم .

امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
سه شنبه 18 مهر 1391 - 20:32
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از elena به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: sondos /
banoo آفلاین



ارسال‌ها : 2444
عضویت: 6 /5 /1391
محل زندگی: همین نزدیکی ها
سن: 21
تشکرها : 2460
تشکر شده : 1697
داری میمیری ، بجنب
تاجایی که درتوانم هست حق الناس رو  ادا میکنم

ولی درمورد حق الله اونموقع رو نمیتونم تصور کنم واکنشم چیه ولی الان تصمیمم بر اینه که همینطوری باشم باخدام
دوست ندارم بخاطر عذاب نکشیدن به فکر خدا بیوفتم
دلم میخاد همیشه خدارو بخاطر خودش دوست داشته باشم نه بخاطر بهشتش و یا جهنمش
فقطو فقط خودش

امضای کاربر : لحظه ها عریانند...
سه شنبه 18 مهر 1391 - 22:06
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از banoo به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: sondos /
ania آفلاین



ارسال‌ها : 3828
عضویت: 5 /7 /1391
تشکرها : 3389
تشکر شده : 3288
داری میمیری ، بجنب
یک هفته فرمودید دیگه..
خب من هر روز میرم هویج بستنی میخورم.. روزی یکبار.. هربار با یک گروهی از عزیزانم..
بعدشم سبزی خورشتی می گیرم.. خیلی زیاد.. پاک می کنم و... می ذارم توی فریزر.. آخه مامانم خیلی بدش میاد از سبری خورشتی درست کردن..
بعدشم یکبار به زیارت مسجد مقدس جمکران.. و یکبار هم به زیارت حرم میرم..
بقیه ی زمانهاشو دیگه زندگی عادی م رو می کنم..
.
چند وقتی هست که ترسم از مرگ خیلی کم شده..
البته فکر می کنم به این خاطر هست که..
چندوقتیه که تا اونجایی که یادم میاد و حق الناس به گردنم هست دارم ادا می کنم.. و رضایت می گیرم..
تا خیالم راحت بشه..
.
البته ناگفته نماند.. شاید همه ی حرفام شعار بود.. نمی دونم.. هنوز توی موقعیتش نبودم..
ولی تصور کردم که این کارهارو می کنم.. شایدم نه کارای دیگه ای بکنم..


امضای کاربر : تنها 2روز در سال هست که نمی تونی هیچ کاری بکنی!!
یکی دیروز و یکی فردا..




سه شنبه 18 مهر 1391 - 22:20
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
mahsa آفلاین



ارسال‌ها : 241
عضویت: 16 /7 /1391
محل زندگی: قم
تشکرها : 170
تشکر شده : 318
داری میمیری ، بجنب
شاید اولش شوکه بشم
بعدش گریه کنم
بعدش دنبال ادا کردن حق الناس و حق الله میفتم

امضای کاربر : زنده باد زندگی
سه شنبه 18 مهر 1391 - 23:42
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از mahsa به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: sondos /
aram آفلاین



ارسال‌ها : 900
عضویت: 18 /5 /1391
محل زندگی: قم
تشکرها : 53
تشکر شده : 152
داری میمیری ، بجنب
حتی درکشم سخته بدونی فقط 24ساعت زنده ای منکه فکرکنم به24ساعتم نکشم تا این خبرو بشنوم سکته میکنم.....


پنجشنبه 20 مهر 1391 - 10:37
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
frjmojtaba آفلاین



ارسال‌ها : 223
عضویت: 20 /6 /1391
محل زندگی: قــم مقدس
سن: 20
تشکرها : 50
تشکر شده : 177
داری میمیری ، بجنب
اول نماز قضاهامو میخونمبعد از همه حلالیت میگیرم
بعد وصیت میکنم
بعد باقیات الصالحات از خودم به جا میذارم
بعد میرم یه جا که حد اقل شهید بشم
یا علی

امضای کاربر :

دوستان به ماسر بزنید
پنجشنبه 20 مهر 1391 - 14:27
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
sondos آفلاین



ارسال‌ها : 2979
عضویت: 7 /5 /1391
محل زندگی: آذربایجان شرقی
سن: 30
تشکرها : 2747
تشکر شده : 3744
داری میمیری ، بجنب
بعد از کلی ناراحت شدن و گریه و زاری!!!!خب بعدش..
از همه حلالیت میگیرم
به جای نت و کارکردن ،بیشتر سراغ قرآن و مفاتیح میرفتم..
بیشتر وقتمو با عزیزانم میگذرونم و تا میتونم سیر نگاشون میکنم
خیلی با ظرفیتتر و مهربونتر با همه برخورد میکنم
نماز و روزهای قضامو ادا میکنم
حتما یه سر به مشهد میرم
تکلیف تمام اموال منقول و غیر منقولمو(حالا یه وقت خدای نکرده فک نکنید من اموالی دارما) روشن میکنم و همه چیزمو میبخشم..
سعی میکنم تا حدودی کارهای بعد مرگمو انجام بدم تا خیلی بعد من به زحمت نیفته خانواده ام..
کاش حالام اینجوری بودم

امضای کاربر : سال ها دویده ام …

با قلبی معلق و پایی در هوا

دیگر طاقت رویاهایم تمام شده است

دلم رسیدن میخواهد ...


چهارشنبه 11 بهمن 1391 - 17:36
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
zlatan آفلاین



ارسال‌ها : 2891
عضویت: 10 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 23
تشکرها : 1906
تشکر شده : 3243
داری میمیری ، بجنب
من میگفتم ببین خدا
من که توی 20 سال آدم نشدم ، میخوای توی 24 ساعت آدم شم ؟ 

چهارشنبه 11 بهمن 1391 - 19:59
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از zlatan به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: elena / sondos / mohammadj /
nasrin آفلاین



ارسال‌ها : 182
عضویت: 17 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 20
تشکرها : 402
تشکر شده : 196
داری میمیری ، بجنب
راستش من خیلی به مرگ فکرمیکنم شایدهرروز ...

هردفعه هم کلی گریه میکنم اما خب هیچ وقت یادم نمیره که یه مومن بایدهرلحظه درخوف ورجا باشه...امیدبه اینکه خدا خیلی رئوفه بهم آرامش زیادی میده ولی درکنارش میترسم ازنامه ای که جزروسیاهی چیزی برام نداشته باشه...


منم مثل بقیه اگه بفهمم 1هفته بیشترمهمون این دنیانیستم سعی میکنم تو مدت باقی مونده ازهمه حلالیت بطلبم ،حق الناسی که به گردنم هست رو بپردازم (مادی ومعنوی)،ودرآخرهم وصیت نامه مینویسم...

امضای کاربر : مثنوی چشمهایت آنقدرها هم که میگفتند بلند نبود...

                                       تو پلکهایت را همان اول بیت بسته بودی...!
جمعه 13 بهمن 1391 - 11:50
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
mohammadj آفلاین



ارسال‌ها : 126
عضویت: 24 /9 /1391
محل زندگی: قم
سن: 19
تشکرها : 41
تشکر شده : 31
داری میمیری ، بجنب
راستش حلالیت بعدش میرم این پادشاه عربستانو بکشم


امضای کاربر : با کسی که خوبیهایت را می پوشاند وعیبهایت را آشکار می کند برداری نکن                                                                              ((کلام امیر))
دوشنبه 16 بهمن 1391 - 23:31
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :

Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group