این استاد بزرگوار را بشناسید!

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 197
نویسنده پیام
maktab110 آفلاین


ارسال‌ها : 2531
عضویت: 30 /5 /1391
محل زندگی: ارومیه
سن: 30
تشکرها : 3769
تشکر شده : 2547
این استاد بزرگوار را بشناسید!

اخبار - اخبار فرهنگی مذهبی

در آخر زمانی که ساخت ضریح امام حسین (ع) تمام شد ، استاد فرشچیان به کنار ضریح آمد و چک یک میلیارد تومانی را درون ضریح انداخت.

به گزارش همراهان نیوز ، محمود فرشچیان به سال 1308 شمسی در اصفهان ، دیده به جهان گشود . پدرش ، حاج غلامرضا فرشچیان ، از تجار فرش بود و در کار هنر قالی بافی دست داشت. فرشچیان در طی تحصیلات مقدماتی در محضر استاد میرزاآقا امامی اصفهانی هنرمند چیره دست و پرآوازه دیار اصفهان ، به آموختن نقاشی دلبستگی تمام پیدا کرد و دل در گرو نقشهای زیبا بست .

از اخرین کار پر عظمت و زیبا  ایشان ، ساخت ضریح امام حسین(ع) بوده که یک کار سنگین و بی‌نظیری است که چهار سال به طول انجامید و طراحی آن نیز توسط استاد فرشچیان انجام شد. سازه جدید با رعایت شرط نگهداری و تعویض برخی قطعات 400 سال طول عمر برای آن پیش بینی شده است. همچنین تامین امنیت این ضریح نیز از سوی مقامات عراقی تاکید شده به طوری که آنها خواستار نمایش این ضریح در شهرهای مختلف کشور خود شدند.

طبق اخبار واصله ، وقتی استاد فرشچیان در ازای طراحی و تذهیب ضریح جدید امام حسین (ع) یک میلیارد تومان طلب کرد ، مسئولان با تاخیر و و با اکراه و اجبار پرداخت کردند. پس از پابان ساخت ضریح امام حسین (ع) تمام شد ،  استاد فرشچیان به کنار  ضریح آمد و چک یک میلیارد تومانی را درون ضریح انداخت.


پنجشنبه 13 مهر 1391 - 05:54
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از maktab110 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: banoo & sondos &
ania آفلاین



ارسال‌ها : 3828
عضویت: 5 /7 /1391
تشکرها : 3389
تشکر شده : 3288
این استاد بزرگوار را بشناسید!

امام حسین(ع) جبران می کنند خیلی بیش از این ها..

.

إ من هنوز نرفتم ببینم..

ولی وقتی نگاهم به عکس ضریح افتاد..

یاد قطعه ای از بحر طویل برقعی افتادم:

بخدا در هوس دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد..

نگهم خواب ندارد..

قلمم گوشهء دفتر..

غزل ناب ندارد..

شب من روزن مهتاب ندارد..

همه گویند به انگشت اشاره مگر این عاشق بیچارءء دلدادهء دلسوخته ارباب ندارد..

تو کجایی؟

تو کجایی شده ام باز هوایی..

شده ام باز هوایی..


امضای کاربر : تنها 2روز در سال هست که نمی تونی هیچ کاری بکنی!!
یکی دیروز و یکی فردا..




پنجشنبه 13 مهر 1391 - 08:37
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از ania به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: banoo / maktab110 /
637 آفلاین



ارسال‌ها : 1388
عضویت: 30 /6 /1391
محل زندگی: Qom
سن: 22
تشکرها : 3408
تشکر شده : 3683
این استاد بزرگوار را بشناسید!

امیدوارم قدر این انسانهای بزرگوار رو تا هستن بدونیم

نه بخاطر چک ....

به خاطر دستهای توانمند وهنرمندشون، مینیاتور معروف ظهر عاشورا که دنیا رو تکون داد هم اثر استاد فرشچیانه که به نظر من بعد ازاون تابلو بی نظیر این ضریح دومین سند اثبات ارادت این انسان بزرگ نسبت به اباعبدا.. خواهد بود.


امضای کاربر :                   

                                    وقــتی زمــیـن از جــاذبـه حـرف زد ، هـمه پــرنـدگـان بــه او خـندیــدند...


پنجشنبه 13 مهر 1391 - 15:05
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از 637 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: elena / maktab110 /
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
این استاد بزرگوار را بشناسید!

خوشا به سعادتش ...

کاش قدر بدونیم


امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
پنجشنبه 13 مهر 1391 - 21:25
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از elena به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: maktab110 /
zeinab آفلاین



ارسال‌ها : 5005
عضویت: 9 /5 /1391
تشکرها : 4825
تشکر شده : 6889
این استاد بزرگوار را بشناسید!

با اشك هاش دفتر خود را نمور كرد                     در خود تمام مرثيه ها را مرور كرد

ذهنش ز روضه هاي مجسم عبور كرد                  شاعر بساط سينه زدن را كه جور كرد

 

احساس كرد از همه عالم جدا شده ست

در بيت هاش مجلس ماتم به پا شده ست

 

در اوج روضه خوب دلش را كه غم گرفت          وقتي كه ميزو دفتر و خودكار دم گرفت

وقتش رسيده بود به دستش قلم گرفت                   مثل هميشه رخصتي از محتشم گرفت

 

باز اين چه شورش است كه در جان "واژه" هاست

شاعر شكست خورده ي طوفان "واژه" هاست

 

بي اختيار شد قلمش را رها گذاشت                      دستي ز غيب قافيه را كربلا گذاشت

يك بيت بعد واژه لب تشنه را گذاشت                    تن را جدا گذاشت و سر را جدا گذاشت

 

حس كرد پا به پاش جهان گريه مي كند

دارد غروب فرشچيان گريه مي كند

 

با اين زبان چگونه بگويم چه ها كشيد                   بر روي خاك وخون بدني را رها كشيد

او را چنان فناي خدا، بي ريا كشيد                        حتي براش جاي كفن؛ بوريا كشيد

 

در خون كشيد قافيه ها را، حروف را

از بس كه گريه كرد تمام لهوف را

 

اما در اوج روضه كم آورد و رنگ باخت              بالا گرفت كار و سپس آسمان گداخت

اين بند را جداي همه روي نيزه ساخت                 خورشيد سر بريده غروبي نمي شناخت

 

بر اوج نيزه گرم طلوعي دوباره بود

او كهكشان روشن هفده ستاره بود

 

خون جاي واژه بر لبش آورد و بعد از آن...          پيشانيش پر از عرق سرد و بعد از آن...

خود را ميان معركه حس كرد و بعد از آن...         شاعر بريد و تاب نياورد و بعد از آن...

 

در خلسه اي عميق خودش بود و هيچ كس

شاعر كنار دفترش افتاد از نفس .


امضای کاربر : عبادت از سر وحشــــــــت واسه عاشق عبادت نیست

پرستش راه تســــــــکینه پرستیدن تجارت نیست.
جمعه 14 مهر 1391 - 00:13
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از zeinab به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: maktab110 / 637 /
maktab110 آفلاین



ارسال‌ها : 2531
عضویت: 30 /5 /1391
محل زندگی: ارومیه
سن: 30
تشکرها : 3769
تشکر شده : 2547
این استاد بزرگوار را بشناسید!


جمعه 14 مهر 1391 - 11:52
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :

Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group