شب پاییز

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 146
نویسنده پیام
yeganeh آفلاین


ارسال‌ها : 11
عضویت: 17 /5 /1391
محل زندگی: tehran
سن: 18
تشکرها : 8
تشکر شده : 4
شب پاییز

شب از شبهایپاییزیست

ازآن همدرد و با من مهربان شبهای شک آور

ملول و خسته دل گریان و طولانی

شبی که در گمانم من که آیا بر شبم گرید چنین همدرد

و یا بر بامدادم گرید از من نیز پنهانی

و اینک (خیره در من مهربان) بینم

که دست سرد و خیسش را

چو بالشتی سیه-بالین سوداها

     گذلرد شب

من این میگویم و دنباله دارد شب

خموش و مهربان با من

به کردار پرستاری سیه پوشیده پیشاپیش دل بر کنده

از بیمار

نشسته در کنارم اشک بارد شب

من این میگویم و دنباله دارد شب


امضای کاربر :
عشق چون در سینه ام بیدار شد

از طلب پا تا سرم ایثار شد
سه شنبه 11 مهر 1391 - 10:57
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :

Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group