نقدفیلم بدولولا بدو

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 314
نویسنده پیام
sara آفلاین


ارسال‌ها : 2392
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
تشکرها : 1960
تشکر شده : 2412
نقدفیلم بدولولا بدو
بدو! مهم نیست به کدام سمت درنگ جایز نیست زمان مجالمان نمی ‌دهد ایستادن نابودی است.بدو !
دنیای امروز ما دنیای کدها، ‌علایم و نشانه‌هاست و این هنر ارتباط است که روز به روز به سمت ایجازگویی حرکت کرده و با نشانه ‌ها داستان می‌گوید. سال‌ها است که در ادبیات دیگر رمان‌های قطور نوشته نمی‌شود، ادبیات به سرعت به سمت فرم مینی مالیستی ( Mini malist ) می‌رود. چرا که حوصله بشر امروز از تحمل زیاده‌گویی و اطناب سخن بیرون است. سینما نیز که بارزترین و فراگیرترین هنر ارتباطی است از این قاعده مستثنی نبوده و با زبان کدها و نشانه ‌ها سخن می‌گوید.
مخاطب امروز بسیار هوشیاتر و دقیق‌تر و آشناتر از آن است که یک سکانس طولانی و کش‌دار با گفت‌وگوهای طولانی و خسته کننده را بتوان به خوردش داد. سینمای امروز دیگر آن سینمای روایی - داستانی دهه 40 و 50 م نیست بلکه سینمایی مبتنی بر تصویر و حرکت است.
در فیلم بدو لولا بدو ( RUN LOLA RUN ) ما با چنین سینمایی روبه‌رو هستیم. بمباران تصاویر در ریتمی سریع که با موسیقی تشدید می‌شود.
اما مهم‌تر از همه وجود نشانه‌ها و کدهایی است که کارگردان به کرات در فیلم خود گنجانده است. ایجاز در روایت چنان است که داستانک‌های موجود در دل روایت اصلی فقط با چند فریم ثابت - توأم با صدای عکس گرفتن - نشان داده می‌شود. استفاده از انیمیشن، تکنیک‌های مختلف فیلم‌برداری و تدوین دقیق فیلم بدو لولا بدو را به لحاظ جلوه‌های بصری در زمره آثار ماندگار قرار می‌دهد.
اما آن‌چه همه این تکنیک‌ها را ماندنی می‌کند بحث محتوایی اثر است.
این فیلم بی‌شک یک اثر فلسفی - معنی‌گرا - است. فیلم در یک حرکت عامدانه از همان عنوان‌بندی حرفش را می‌زند و به نوعی به مخاطب اعلام می‌کند که با چه اثری درگیر خواهد بود. یک اثر کاملا ذهنی که برانگیزاننده اندیشه خواهد بود نه محرک احساسات. در یک عنوان‌بندی بی‌نظیر شناسنامه فیلم یا به تعبیری گزیده فیلم ارایه می‌شود.
حرکت پاندولی ساعت نوشته‌های ابتدایی را جارو می‌کند. ساعتی به شکل مهیب مرکب از صورتی شیطانی و کژدم که تشبیهی زیبا از بی ‌رحمی زمان را در ذهن تداعی می ‌کند . در دنباله تصویر انیمیشن لولا را می‌بینیم که در مسیری - دالان زمان - در حرکت است - می‌دود - و ما را بی‌اختیار به یاد بازی‌های رایانه‌ای می‌اندازد که در آن قهرمان بازی موانع را یکی پس از دیگری می‌گذراند اشاره مستقیم به بازیچه بودن انسان در عالم هستی را ابراز می ‌کند. سپس انبوهی انسان‌ها و جملاتی که درباره پیچیدگی آن‌ها می‌گوید بر معرفی شناسنامه فلسفی اثر تاکید بیشتری دارد.
دو جمله گزیده شده با مفاهیم انسان کاشف و ابتدا و انتهای بازی خط مشی اثر را کاملا روشن می‌کند این‌که صاحب اثر به‌دنبال کشف است و این را نشان می‌دهد. و این‌که زندگی یک بازی است. و در پایان عنوان‌بندی معرفی بازیگران به فرم اعلام تصویری زندانیان - کد تصویری کلیشه - دست و پا بسته بودن انسان و به نوعی جبر حاکم بر او را نشان می‌دهد.
به عقیده من 70 در صد حرف صاحب اثر در عنوان‌بندی گزیده شده تا تکلیف مخاطب با اثر معلوم باشد.
اما فیلم ...
همان‌طور که گفته شد در ابتدای عنوان‌بندی مسئله زمان با نشانه ساعت مطرح شد زمانی‌که بی‌رحمانه می‌گذرد و بشر هنوز نتوانسته بر این معضل فایق آید که زمان را در دست بگیرد و همیشه افسوس این مهم را به عناوین مختلف ایراد می‌کند. سه روایت موجود در فیلم نیز از این قاعده مستثنی نیست.
در واقع صورت مسئله فیلم واضح است لولا حدود 20 دقیقه زمان دارد تا اولا پول تهیه کند، ثانیا طی این مدت پول مورد نظر را به مانی (دوست پسرش ) در محل مورد نظر برساند. طبعا روند اجرای این عمل طرق گوناگونی خواهد داشت که کارگردان به سه مدل آن پرداخته است. این روند اجرایی بی شباهت به انجام یک مرحله بازی رایانه ای نیست . چیزی که در عنوان بندی هم به‌صورت کد شده و موجز ارایه شده بود.
تا بدین‌جا فیلم علی‌الخصوص با تلفیق تصاویر انیمیشن و واقعی به یک اثر فانتزی و سرگرم کننده نزدیک می‌شود اما آن‌چه در پایان هر روایت باعث قطع ( (Game over و از سرگیری روایت بعدی (شروع دوباره بازی) می‌گردد طرح یک سئوال فلسفی است. نکته مهم اینست که در این فیلم فقط طرح سوال می‌شود یا بهتر بگویم سئوال ذهن بشر پررنگ‌تر می‌گردد. سوالی که در بستر هم خوابگی و بعد از  آرامش تن به ذهن خطور می‌کند و به مخاطب منتقل می‌شود. در پایان روایت اول هنگامی ‌که لولا در حال احتضار است. با همین فلاش بک ( Flash back ) - بستر هم خوابگی - مسئله دوست داشتن بیان می‌ شود این‌که این دوست داشتن چیست؟ از کجا آمده است؟ این قلب که فرمانده احساسات نام دارد در واقع چه می‌خواهد و چه می‌کند ؟ آیا در هر اتفاق عاطفی عاشق می‌شود ؟ یا بستگی به شرایط دیگری دارد و هزاران سوال دیگر که کم و بیش ذهن مخاطب را بر می‌انگیزد.
خب بجاست چنان‌چه تحلیلی فلسفی برای فیلم ارایه می‌کنیم بر تاکیدات صاحب اثر تحلیل و تفسیری نیز داشته باشیم.
اگر مراد از احساس همان ضمیر ناخودآگاه و چیزی باشد که ور ای خرد، تعقل و منطق است. به تعبیر فروید ضمیر ناخودآگاه با تمام قوانین جهانی که ما می‌شناسیم تضاد آشکار دارد و به سختی محافظه کار است و هیچ گونه امکان تغییر در او پیدا نیست به‌نظر فروید حتی از دسترس زمان هم بیرون است. این همان چیزی است که باعث تداوم یک رابطه می‌شود که می‌توانیم برای آن واژه عشق را انتخاب کنیم. نکته بسیار ظریف است در فیلم می‌بینیم که در پایان روایت اول و تحلیل لولا از نوع رابطه شان با ادله منطقی و این‌که این رابطه از چه منبعی است و آیا قدرت دارد که در حفظ خود رابطه با هر شرایطی موفق باشد یا نه این ضمیر ناخودآگاه است که پیروز می‌شود و زمان را بر می‌گردد یا به نوعی جبران می‌کند تا بنا به فرضیه فروید این ضمیر ناخودآگاه من خودآگاه را مقهور خود می ‌کند. فروید هم‌چنین در مورد ضمیر ناخودآگاه می‌گوید که این ضمیر در عین مخالفت با خرد بسیار حیله‌گر و دغل‌باز است خرد را به خدمت خود می‌گیرد و در کمال دشمنی با وی از سلاح‌های او از نشانه‌ها و علامت‌هایش استفاده می‌کند و این ‌همان چیزی است که در پایان روایت اول و دوم با آن مواجهیم.
صاحب اثر بسیار هوشمندانه دست به یک پیش‌گویی زده است. او با نظریه شبیه یا مبتنی بر نظریه فروید و با قبول شرایطی دال بر حاکم بودن فیزیک مدرن - فرضیه‌های انیشتن (فرضیه جهان n بعدی، بعد چهارم و نظریه ‌های معروف بر روی زمان) - زمان را برمی‌گردد تا لولا تجربه‌ای جدید ارایه دهد که در آن موفق‌تر باشد (در این‌جا تعریف موفقیت همان با عشق اش بودن و به نوعی تعبیر همان ضمیر ناخود آگاه تبیین خواسته‌های اوست)
در روایت دوم دوباره این زمان از مسیر متفاوتی طی می‌شود که به لحاظ نتیجه مطلوب لولا و دوستش نیست پایان روایت دوم که بر عکس روایت اول مانی (دوست پسر لولا) در حال احتضار است. در فلاش بکی از همان مکان - بستر همخوابگی - طرح سئوال دیگری می‌کند این‌که آیا لولا بعد از مرگ باز هم وفادار است یا خیر و سئوال‌هایی از این دست ؛ چنان‌چه گفته شد این سئوال و سئوال‌های بنیادی‌تر که به مسئله کلی دوست داشتن، عشق، وفا و ... مربوط می‌شود در همان رابطه کلی که از نظریه فروید بیان گردید تحلیل‌ پذیر است. پایان برگشت‌پذیر روایت دوم و شروع دوباره‌ی بازی تاکید دیگری بر این مقوله است.
اما روایت سوم روایت متفاوتی است. در دو روایت قبلی به‌علت عدم نتیجه مطلوب بازی از نو آغاز می‌شد اما این‌که علل شکست چه بوده یا این‌که توالی اتفاق‌های ایجاد شده تا چه اندازه در عدم نتیجه‌ گیری تاثیر داشته چیزی روشنی به دست نمی‌دهد. نکته هم در این‌جاست. قرار هم نیست که مخاطب علت روشنی را بیاید و حادثه‌ها را معلول آن بداند و به استنباطی از درستی یا نادرستی ان برسد حتی برای رفع این شبهه در روایت اول و دوم یک اتفاق با دو عمل مخالف صورت می‌گیرد اما نتیجه نهایی مطلوب نیست هر چند که این نتایج با هم فرق دارند.
در روایت سوم کارگردان با بیان دو مقوله‌ی مهم جبر و اختیار که توأما در نتیجه نهایی تاثیر گذارند به نوعی پیام نهایی خود را ارایه می‌دهد.
خوب که دقت کنیم می‌بینیم چیدمان متناسب و به‌جای اتفاق‌های موجود باعث نتیجه‌گیری مطلوب می‌شود در واقع یک بازی از پیش تعیین شده که جای‌گذاری مناسب اتفاق‌ها در پایان‌بندی بسیار موثر است.
برای تاکید بیشتر این مدعا شما را به کد بازی دومینو ( Domino ) در ابتدای فیلم ارجاع می‌دهم. می‌دانیم که بازی دومینو مجموعه‌ای از پلاک‌های کوچک مربع مستطیل است که به‌صورت طولی و در امتداد هم چیده می‌شود - همانند چیدمان اتفاق‌ها دربازه زمان - چنان‌چه یکی از این پلاک‌های کوچک برداشته شده یا در محل مناسب قرار نگیرد نتیجه نهایی آن چه می‌خواهیم نخواهد بود مقایسه کنید با کنار هم‌چینی اتفاق‌های موجود در فیلم - تعمیم به همه زندگی - و نتیجه نهایی.
در این‌جا ممکن است سوال شود پس مقوله اختیار چه می‌شود. و نقش ما به‌عنوان انسان چه‌قدر در این نتیجه موثر است؟ جواب این پاسخ هم به شکلی ظریف داده شده است. کارگردان در روایت سوم علاوه بر تاکید دقت در زندگی و تصمیم‌گیری‌های به‌جا و در عین حال سریع که لازمه استفاده از خرد و تعقل است پا را فراتر گذاشته و از یک نیروی درونی سخن می‌گوید. نیرویی که در نهاد همه انسان‌ها وجود دارد، باید کشف شود و سپس در مسیری که می‌خواهد قرار دهد. به تعبیری جوهره هستی که در ذات هر انسانی وجود دارد ثابت و نامیرا است که در تعاریف دینی روح (اسلام) یا فَرُه وُر (زردشت) نامیده می ‌شود و از ذات حق یا اهورا مزدا در وجود آدمی قرار گرفته است و به او باز می ‌گردد. این نیروی درونی - با هر تعریف و تعبیری - نیاز به شناخت، پرورش و هدایت دارد که ما در این اثر با قسمت سوم یعنی هدایت نیرو روبه ‌رو هستیم.
در این فیلم برای بیان این مهم فریادهای فوق‌العاده لولا را به‌عنوان نشانه‌ای (کد) در جهت این تفکر قرار می‌دهد. در روایت اول ودوم این نیروی درونی بروزی غیر قابل کاربرد دارد ولی شناخته شده است و ما (مخاطب) از آن مطلع هستیم اما در روایت سوم ابتدا با فریادی در راه پله - بخش انیمیشن - سگ و صاحبش (مزاحمان) را مرعوب می ‌کند و در ادامه عامل اصلی موفقیت - کسب پول - در کازینو همین نیروی درونی لولا ( فریادهای گوشخراش و مافوق صورت ) است که به ‌صورت هدایت شده در نتیجه ‌گیری موثر بوده و باعث برنده شدنش در قمار می ‌گردد تا بر این مدعی دلیل متقنی باشد.
هم ‌چنین ذکر چند نکته غیر قابل چشم‌پوشی که به نوعی موازی و شاید در راستا فیلم است اشاره می‌شود.
اول مسئله پوشش، ‌گریم و خال کوبی‌های لولا و مانی است . انتخاب این‌گونه ظاهری برای قهرمان‌های داستان دال بر معترض بودن آن‌ها است. این‌که به چه چیز یا چیزهای معترض ‌اند مهم نیست، مهم اینست که قهرمان‌های فیلم افرادی عادی، مبادی آداب و همگرا با عرف جامعه اشان نیستند.
دوم پرداختن به مسائل جنسی، اعتیاد، خودکشی نه به‌صورت تحلیلی یا طرح سؤالی بلکه اشاره به‌وجود آن‌ها در جامعه هر چند کوتاه و در کنار داستان اصلی نگاه دقیق کارگردان را بیان می‌کند. تصاویر موجود در داستانک‌ها که نوعی سادیسم  (sadism و ماژوخیسم ( Masochism ) و رابطه‌های چند طرفه را بیان می‌کند مبین نگاه ظریف و موشکافانه کارگردان به جامعه روز خود است.
در پایان اگر بخواهیم فیلم بدو لولا بدو را در یکی از دسته‌بندی‌های موجود سینمایی قرار دهیم. چنان‌چه برای سینما هم مانند تئاتر ژانر ( Gener ) پست دراماتیک ( Post Drama ) قایل باشیم که ملهم از پست مدرن است به‌نظر اینجانب فیلم بدو لولا بدو یک اثر کاملا پست دراماتیکی است. 

نویسنده : دانوش یزدان پناه ( با اندکی ویرایش )        منبع : http://www.agahfilm.ir

امضای کاربر : زندگی شوق رسیدن به همان فردایست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ، ظرف امروز پر از                                                                                  بودن توست ، زندگی را دریاب ... 
چهارشنبه 04 مرداد 1391 - 00:08
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :

Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group