عشق واقعی

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 344
نویسنده پیام
sara آفلاین


ارسال‌ها : 2392
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
تشکرها : 1960
تشکر شده : 2412
عشق واقعی

شونصد سال پیش كه دانشجو بودم، بعضی از اساتید خوشحال عادت به حضورر و غیاب داشتند.تعدادی هم برای محكم كاری دو بار این كار را انجام میدادند، ابتدا و انتهای كلاس كه مجبور باشی تمام ساعت را سر كلاس بنشینی.

هم رشته ای داشتم كه شیفته ی یكی از دختران هم دوره اش بود.هر وقت این خانم سر كلاس حاضربود، حتی اگر نصف كلاس غایب بودند، جناب مجنون می گفت:استاد همه حاضرند! و بالعكس، اگر تنها غایب كلاس این خانم بود و بس، می گفت:استاد امروز همه غایبند، هیچ كس نیامده!

در اواخر دوران تحصیل ازدواج كردند و دورادور می شنیدم كه بسیار خوب و خوش هستند.

امروز خبردار شدم كه آگهی ترحیم بانو را با این مضمون چاپ كرده است: هیچ كس زنده نیست ... همه مردند ....

منبع :هوای حوصله ابریست


امضای کاربر : زندگی شوق رسیدن به همان فردایست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ، ظرف امروز پر از                                                                                  بودن توست ، زندگی را دریاب ... 
شنبه 08 مهر 1391 - 20:39
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
frjmojtaba آفلاین



ارسال‌ها : 223
عضویت: 20 /6 /1391
محل زندگی: قــم مقدس
سن: 20
تشکرها : 50
تشکر شده : 177
عشق واقعی

خدا بیامرزه

نماز روز یکشنبه یادتون نره

التماس دعا


امضای کاربر :

دوستان به ماسر بزنید
شنبه 08 مهر 1391 - 20:42
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
zlatan آفلاین



ارسال‌ها : 2891
عضویت: 10 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 23
تشکرها : 1906
تشکر شده : 3243
عشق واقعی

خیلی خیلی خیلی غم انگیز بود ...

بغض گلومو گرفت ...


شنبه 08 مهر 1391 - 20:47
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
sara آفلاین



ارسال‌ها : 2392
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
تشکرها : 1960
تشکر شده : 2412
عشق واقعی

نه به غم انگیزی داستان کلثوم ویعقوب این مطلب رو گذاشتم تا بگم باز خوش بحال یعقوب حداقل کلثومش نمرده اما این بنده خدا...


امضای کاربر : زندگی شوق رسیدن به همان فردایست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ، ظرف امروز پر از                                                                                  بودن توست ، زندگی را دریاب ... 
شنبه 08 مهر 1391 - 20:59
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
zlatan آفلاین



ارسال‌ها : 2891
عضویت: 10 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 23
تشکرها : 1906
تشکر شده : 3243
عشق واقعی

نقل قول از sara

نه به غم انگیزی داستان کلثوم ویعقوب این مطلب رو گذاشتم تا بگم باز خوش بحال یعقوب حداقل کلثومش نمرده اما این بنده خدا...

درسته ...

حق با شماست ...


شنبه 08 مهر 1391 - 21:13
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
aram آفلاین



ارسال‌ها : 900
عضویت: 18 /5 /1391
محل زندگی: قم
تشکرها : 53
تشکر شده : 152
عشق واقعی

خیییییلی زیبا بود

عاشقا یا به هم نمیرسن اگرم برسن اینجوری میشن

واقعا چرااااا؟؟


شنبه 08 مهر 1391 - 22:12
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
behafarid آفلاین



ارسال‌ها : 316
عضویت: 30 /6 /1391
محل زندگی: قم
سن: 22
تشکرها : 41
تشکر شده : 17
عشق واقعی

نقل قول از aram

خیییییلی زیبا بود

عاشقا یا به هم نمیرسن اگرم برسن اینجوری میشن

واقعا چرااااا؟؟

نه کی گفته اگرم بهم برسن اینجوری میشن؟؟؟

این بعضی موارده که اینطوری میشه!!!


شنبه 08 مهر 1391 - 22:16
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
aram آفلاین



ارسال‌ها : 900
عضویت: 18 /5 /1391
محل زندگی: قم
تشکرها : 53
تشکر شده : 152
عشق واقعی

ما هرچی شنیدیم یا نرسیدن یا ی بلایی سرشون اومده


شنبه 08 مهر 1391 - 22:23
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
637 آفلاین



ارسال‌ها : 1388
عضویت: 30 /6 /1391
محل زندگی: Qom
سن: 22
تشکرها : 3408
تشکر شده : 3683
عشق واقعی

آخــــــــــــــــی

کیبوردم خیس اشک شد


امضای کاربر :                   

                                    وقــتی زمــیـن از جــاذبـه حـرف زد ، هـمه پــرنـدگـان بــه او خـندیــدند...


شنبه 08 مهر 1391 - 22:24
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
عشق واقعی

چقدر دوستش داشته


امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
شنبه 08 مهر 1391 - 22:24
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
aram آفلاین



ارسال‌ها : 900
عضویت: 18 /5 /1391
محل زندگی: قم
تشکرها : 53
تشکر شده : 152
عشق واقعی

نقل قول از elena

چقدر دوستش داشته

حالا تو چرا گریه میکنی؟؟


شنبه 08 مهر 1391 - 22:26
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
عشق واقعی

نقل قول از aram

حالا تو چرا گریه میکنی؟؟

از بس عشق واقعی ندیدم


امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
شنبه 08 مهر 1391 - 22:31
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
behafarid آفلاین



ارسال‌ها : 316
عضویت: 30 /6 /1391
محل زندگی: قم
سن: 22
تشکرها : 41
تشکر شده : 17
عشق واقعی

نقل قول از aram

ما هرچی شنیدیم یا نرسیدن یا ی بلایی سرشون اومده

ببین آرام خانم،نوشته شونصد سال پیش!!!!!!!!!

پس الان دیگه ازین عشقا اتفاق نمی افته، توی خواب مگر اینکه ببینید!!!!!!!!!


شنبه 08 مهر 1391 - 22:33
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
aram آفلاین



ارسال‌ها : 900
عضویت: 18 /5 /1391
محل زندگی: قم
تشکرها : 53
تشکر شده : 152
عشق واقعی

خب اینکه گریه نداره

خوشحال باش که دیدی الان....


شنبه 08 مهر 1391 - 22:34
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
عشق واقعی

نقل قول از aram

خب اینکه گریه نداره

خوشحال باش که دیدی الان....


امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
شنبه 08 مهر 1391 - 22:36
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
aram آفلاین



ارسال‌ها : 900
عضویت: 18 /5 /1391
محل زندگی: قم
تشکرها : 53
تشکر شده : 152
عشق واقعی

نقل قول از behafarid

نقل قول از aram

ما هرچی شنیدیم یا نرسیدن یا ی بلایی سرشون اومده

ببین آرام خانم،نوشته شونصد سال پیش!!!!!!!!!

پس الان دیگه ازین عشقا اتفاق نمی افته، توی خواب مگر اینکه ببینید!!!!!!!!!

منم همون شونصدسال پیشو گفتم خواهرگلم(برادرم)


شنبه 08 مهر 1391 - 22:37
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
zlatan آفلاین



ارسال‌ها : 2891
عضویت: 10 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 23
تشکرها : 1906
تشکر شده : 3243
عشق واقعی

ازاین عشقها هست هنوز ولی کمتر شده ...


شنبه 08 مهر 1391 - 22:38
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
عشق واقعی

نقل قول از zlatan

ازاین عشقها هست هنوز ولی کمتر شده ...

جریان چیه ؟

امشب چه خبره ؟

چرا دلتون اینجوری شده ؟


امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
شنبه 08 مهر 1391 - 22:52
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
zlatan آفلاین



ارسال‌ها : 2891
عضویت: 10 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 23
تشکرها : 1906
تشکر شده : 3243
عشق واقعی

نقل قول از elena

نقل قول از zlatan

ازاین عشقها هست هنوز ولی کمتر شده ...

جریان چیه ؟

امشب چه خبره ؟

چرا دلتون اینجوری شده ؟

ازوقتی داستان یعقوب وکلثوم رو شروع به نوشتن کردم اینجوری شدم ...

ولی سعی میکنم اینجوری باشم.حتی مصنوعی


شنبه 08 مهر 1391 - 23:11
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
عشق واقعی

نقل قول از zlatan

نقل قول از elena

نقل قول از zlatan

ازاین عشقها هست هنوز ولی کمتر شده ...

جریان چیه ؟

امشب چه خبره ؟

چرا دلتون اینجوری شده ؟

ازوقتی داستان یعقوب وکلثوم رو شروع به نوشتن کردم اینجوری شدم ...

ولی سعی میکنم اینجوری باشم.حتی مصنوعی

ول کنید این داستان رو ...

به جاش سعی کنید ازش عبرت بگیرید و خوشحال باشید که شما این داستان رو میدونید و میتونید ازش تجربه های زیادی رو کسب کنید


امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
شنبه 08 مهر 1391 - 23:17
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
zlatan آفلاین



ارسال‌ها : 2891
عضویت: 10 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 23
تشکرها : 1906
تشکر شده : 3243
عشق واقعی

نقل قول از elena

نقل قول از zlatan

نقل قول از elena

نقل قول از zlatan

ازاین عشقها هست هنوز ولی کمتر شده ...

جریان چیه ؟

امشب چه خبره ؟

چرا دلتون اینجوری شده ؟

ازوقتی داستان یعقوب وکلثوم رو شروع به نوشتن کردم اینجوری شدم ...

ولی سعی میکنم اینجوری باشم.حتی مصنوعی

ول کنید این داستان رو ...

به جاش سعی کنید ازش عبرت بگیرید و خوشحال باشید که شما این داستان رو میدونید و میتونید ازش تجربه های زیادی رو کسب کنید

چشم


شنبه 08 مهر 1391 - 23:25
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
عشق واقعی

نقل قول از zlatan

چشم

آفرین ... حالا شدید 1 روانشناس خوب


امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
شنبه 08 مهر 1391 - 23:28
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :

Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group