دختر و عشق

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 168
نویسنده پیام
yeganeh آفلاین


ارسال‌ها : 11
عضویت: 17 /5 /1391
محل زندگی: tehran
سن: 18
تشکرها : 8
تشکر شده : 4
دختر و عشق

دختری، گاه ز بی تابی عشقی جانسوز...

می شکافد دل شب را به قدم های خموش...

سایه ای زیر بلوطی کهن، اندر خم راه...

دست می گیرد و می افشُردش در آغوش...

گاه، زندانی فرسوده ای از محنت و رنج،

می کشد نیم شبان رشته ی ناقوس سکوت...

می رود شیون ماتم زده ای تا به سپهر...

می شود زاری دل سوخته ای تا ملکوت...

شاعری، در بر شمعی، سر شوریده به دست...

می زند خط به سر بیتی و می خواند باز...

چشم افسونگری از موج غم آلودِ خیال...

می درخشد به ضمیرش، چو یکی چشمه ی راز...

گاه، آهنگِ غم انگیز سه تاری آرام،

می کُند قصّه ز بیتابی دل باخته ای...

یا که در شرشر خواب آور جوی از سر ِ بید؛

می زند نغمه به تاریکی شب فاخته ای...

فریدون توللی


امضای کاربر :
عشق چون در سینه ام بیدار شد

از طلب پا تا سرم ایثار شد
شنبه 08 مهر 1391 - 11:27
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از yeganeh به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: behafarid & banoo &
behafarid آفلاین



ارسال‌ها : 316
عضویت: 30 /6 /1391
محل زندگی: قم
سن: 22
تشکرها : 41
تشکر شده : 17
دختر و عشق

آفرین عزیزم،زیبا بود


شنبه 08 مهر 1391 - 12:40
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :

Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group