یاد دور دست...

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 112
نویسنده پیام
637 آفلاین


ارسال‌ها : 1388
عضویت: 30 /6 /1391
محل زندگی: Qom
سن: 22
تشکرها : 3408
تشکر شده : 3683
یاد دور دست...

ای یاد دور دست! که دل میبری هنوز

چون آتش نهفته به خاکستری هنوز

هر چند خط کشیده بر آیینه ات ، زمان

در چشمم از تمامی خوبان سری هنوز

 

سودای دلنشین نخستین و آخرین

عمرم گذشته است و توام در سری هنوز

ای چلچراغ کهنه که ز آنسوی سالها

از هر چراغ تازه ، فروزان تری هنوز

بالین و بسترم  همه از گل بیا کنی

شب بر حریم خوابم اگر بگذری هنوز

ای نازنین درخت نخستین گناه من!

از میوه های وسوسه ، بارآوری هنوز

آن سیب های راه ، به پرهیز بسته را

در سایه سار زلف ، تو می پروری هنوز

 

وآن سفره ی شبانه ی نان و شراب را

بر میزهای خواب ، تو می گستری هنوز

 

سودای جاودان نخستین و آخرین

عمرم گذشته است ، توام در سری هنوز

با جرعه ای ز بوی تو  از خویش می روم

آه ای شراب کهنه که در ساغری هنوز...

حسین منزوی


امضای کاربر :                   

                                    وقــتی زمــیـن از جــاذبـه حـرف زد ، هـمه پــرنـدگـان بــه او خـندیــدند...


سه شنبه 10 اردیبهشت 1392 - 00:38
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 4 کاربر از 637 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: zeinab & sara & elena & ania &
sara آفلاین



ارسال‌ها : 2392
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
تشکرها : 1960
تشکر شده : 2412
یاد دور دست...

خیلی زیبابود...

ممنون


امضای کاربر : زندگی شوق رسیدن به همان فردایست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ، ظرف امروز پر از                                                                                  بودن توست ، زندگی را دریاب ... 
سه شنبه 10 اردیبهشت 1392 - 00:43
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از sara به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 /
ارسال پاسخ
پرش به انجمن :

Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group