مسابقه   چـند قـدم تا بـهار... - 2

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
مسابقه چـند قـدم تا بـهار...

دقیق نمیدونم

شاید سال 91  سر سفره هفت سین نشسته بود ...

اونم مثل ما آرزو کرد برای خودش و دوستانش و شما ....

به خیلی ها قول داد که به یادشون باشه و موقع تحویل سال دعاشون کنه ...

اما ... اما افسوس که روزگار اونو گلچین کرده بود ...

گلچین روزگار عجب با سلیقه است

 هر گل که بیشتر به چمن می دهد صفا , گلچین روزگار امانش نمیدهد

کسی خبر نداشت ... ی حادثه بود ... کسی انتظارشو نداشت !

بیاید حالا که در جمع ما نیست ... این سال جدید رو به یادش باشیم .... براش

طلب آمرزش کنیم ... براش آرزو کنیم ... شاید اگر بود ازتون میخواست که

برای پیشرفت هاش تو زندگیش دعا کنین ....

این بار بدون این که خودش درخواستی داشته باشه بیاید که فاتحه ای نثار روحش کنیم ... اگر سهوا دلی رو شکونده حلالش کنیم

این کمترین کاریه که میتونیم براش انجام بدیم ...

شادی اون تو دنیای باقی آرزوی ما باشه ... همونطور که اون برای شادی ما آرزو کرد...

باشد که خدایش بیامرزد و مورد لطف و رحمت معبود قرار گیرد

و اوست آمرزنده و مهربان ....

آرزو دارم که تو این سال جدید کسی از کسی دلخور نشه و هممون حساب اعمال خودمون رو داشته باشیم ...

... مواظب خوبی هامون و خنده هامون باشیم ... از کجا معلوم ... شاید ی ثانیه دیگه منم کنارتون نباشم !

ی زمان کوتاهی رو به یاد از دست رفته هامون وقت بذاریم ...

و هیچ وقت از یاد خدا و آخرت غافل نشیم و حضور خدا رو در تک تک لحظات زندگیمون حس کنیم ...


امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
پنجشنبه 01 فروردین 1392 - 21:23
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از elena به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 / msb /
sara آفلاین



ارسال‌ها : 2392
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
تشکرها : 1960
تشکر شده : 2412
مسابقه چـند قـدم تا بـهار...

زمستان نیزجای خودرا به بهاردادوازاین دنیای فانی دل کند...

همانندقلبم که مدتیست این ذکروردزبانش شده است

((الهی قدانقطع رجایی عن الخلق وانت رجایی))

ودل خویش را ازغیربرای خشنودیت رها ساخته...

بارالها هرباربه جای آمدن به درگاهت دل به امیدلطف بندگانت بستم وخودرا ازرسیدن به وجودلایزالت دورساختم وفریفته ام وخودنیزمیدانم که گنهکارم امابه کرمت ایمان دارم...

خدایاقلبم را ازغیرشستم ووجودم رادراین روزهای آغازین سال باچشمه عشق تطهیرکردم تا شایدلایق بندگیت باشد...


امضای کاربر : زندگی شوق رسیدن به همان فردایست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ، ظرف امروز پر از                                                                                  بودن توست ، زندگی را دریاب ... 
پنجشنبه 01 فروردین 1392 - 23:20
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از sara به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 / msb /
gomnam آفلاین



ارسال‌ها : 2465
عضویت: 3 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 2919
تشکر شده : 5292
مسابقه چـند قـدم تا بـهار...

گفته بودم تحویل نخواهم گرفت سالی را که تکرار سریال غیبت منجی باشد

گفته بودم تحویل نخواهم گرفت سالی را که توام با غمهاست.اما خدا بازهم سال نو رو بر من تحمیل کرد و گفت: اینبار نیز تمام زیباییها را تقدیمت کردم،نکند،نکند باز هم بترشند...

تو نیز این زیباییها را تقدیم کن،زیبا باش،زیبا زندگی کن...

فراموش نکن که سین اول سلام خدا بود(سلام قولا من رب رحیم(یس/58)) پس سین دوم سلام و محبت تو باشد.

اگر قرآن را سر سفره آوردی دلیلی جز رفع بوی بد سیر، وجود شیرینی شیرینتر از سیب،صفایی بالاتر از سرسبزی سبزه ،رفع ترشی سرکه،رویی والا تر از سماق دارد،دلیلش میتواند طراوت و سرسبزی بخشیدن به تو، شیرین کردن کام روح تو،خوش رو کردن تو باشد.بنگر که بیهوده قرار ندادیم هیچ سنتی را همچون شاخهای گاو عمو حسن،مبادا سال نو را به خیال روشنفکری ات بدون قرآن آغاز کنی، یادت باشد گرگها در کمین گاوهای بی شاخند...

و در آخر برای سال جدید یادت باشد

(كار ما نيست شناسائي "راز" گل سرخ

كار ما شايد اين است

كه در "افسون" گل سرخ شناور باشيم ."(سهراب سپهری))

گمنام

تا پایان امشب وقت داریم؟ من دو تا دیگه میخوام بذارما. بدون اطلاع قبلی تمومش نکنیدا. کتک!!!


امضای کاربر : مبارزه هر قدر صعب، صعود را ادامه بده. شاید قله در یک قدمی تو باشد
و بدان : آنان که آفتاب را به زندگی دیگران ارزانی می دارند،نمی توانند خود از آن بی بهره باشند
جمعه 02 فروردین 1392 - 04:50
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 4 کاربر از gomnam به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: fatima313 / 637 / zeinab / elena /
sara آفلاین



ارسال‌ها : 2392
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
تشکرها : 1960
تشکر شده : 2412
مسابقه چـند قـدم تا بـهار...

بزرگترین آرزوم اینه یکی از استادهامو در حال خندیدن ببینم برم پیشش بگم :

چیز خنده داری هست بگو ما هم بخندیدم !

اینم آرزوی یه بخده خدایی گفتم بذارم یکم بخندید


امضای کاربر : زندگی شوق رسیدن به همان فردایست که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ، ظرف امروز پر از                                                                                  بودن توست ، زندگی را دریاب ... 
جمعه 02 فروردین 1392 - 12:00
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از sara به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: gomnam / msb /
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
مسابقه چـند قـدم تا بـهار...

دلتو بتکون از کوتاهیات

اگه یادت رفته به کسی بگی

ببین ! من دوست دارم

بهش بگو

اگه با یه

ببخشید! من هم مقصر بودم .. یکیو آروم می کنی

آرومش کن

منو ببخش بخاطر همه ی محبت های بیجا ،

منو ببخش بخاطر همه کم محبتی هام

سلام بده به بهار و خوبی ها

به خودت قول بده تواین سالِ جدید

بیشتر دوست داشته باشی

بیشتر باشی

بیشتر بخندی

خدایا...

مرا یاری کن شیرینی وحلاوت بخشش و گذشت را بچشم

خدایا کوچک تر از آنم که بخواهم بگویم کسی را بخشیدم! تو کمکم کن

خدایا تو خود گفته ای که

القلب حرم الله

که دل حرم خداست

 این خانه دل

از آمد و رفت اغیار،دگر بوی تو را نمیدهد

دلم رو صفا بده

 میشه اون سرشو بگیری و با هم تکونش بدیم؟

میخوام هیچ گردی روش باقی نمونه

 مولای من

اراده ات را بر اراده ام  قرار ده

تا عزم جزم نمایم و خانه ات  را آنگونه که می پسندی تمیز کنم


امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
جمعه 02 فروردین 1392 - 12:38
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از elena به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 / msb /
637 آفلاین



ارسال‌ها : 1388
عضویت: 30 /6 /1391
محل زندگی: Qom
سن: 22
تشکرها : 3408
تشکر شده : 3683
مسابقه چـند قـدم تا بـهار...

                         

                                                                     قــابـل تــوجـه دوستـان عــزیـز:

                              برای شرکت در مسابقه تا ساعت دوازده امشب مهلت دارید

                           و ساعت دوازده شب این تاپیک توسط مدیر بخش قفل خواهد شد


امضای کاربر :                   

                                    وقــتی زمــیـن از جــاذبـه حـرف زد ، هـمه پــرنـدگـان بــه او خـندیــدند...


جمعه 02 فروردین 1392 - 18:53
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از 637 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: elena / samira /
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
مسابقه چـند قـدم تا بـهار...

دوستان تا قبل از ساعت 12 جدید امشب میتونین آرزوهاتون رو بذارین

بعد از اون تایپیک توسط النا قفل میشه


امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
جمعه 02 فروردین 1392 - 21:38
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از elena به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 /
maryam آفلاین



ارسال‌ها : 63
عضویت: 7 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 20
تشکرها : 791
تشکر شده : 81
مسابقه چـند قـدم تا بـهار...

سپاس وستایش خداوند را به خاطر انچه از نعمت به من وخانواده وزمین عطا واز نیکی های بی سابقه که به ما ارزانی نمود,که بیشمار تر از ان است که شمرده شود و والاتر از ان است که جبران گردد وپایندگی اش فراتر از ان است که به اندیشه اید.

شکرا لله ... 

                شکرا لله ... 

                                شکرا لله....    

        

بار خدایا ...

حضورت همچنان در تک تک ثانیه ها احساس میشود اما چه سود که در حصار ثانیه ها همچنان گمراهم وسرگردان.

حال که ندانسته پا به این برهوت وگورستان نیستی ونابودی نهادم,کمکم کن که با درایت وعشقم به تو راهم رابپیمایم.که پایان راه نزدیک است وتوشه ام کم مقدار...

 وچه زیباست که با کرامتت به استقبالم بیایی...

در قلبم طوفانی سخت , ویرانگر در راه است بیاو بابارش رحمتت به پیشوازاش برو که باحضورت سر افکنده تر از همیشه به تو پناه آورد.


جمعه 02 فروردین 1392 - 22:39
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 2 کاربر از maryam به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: samira / 637 /
maryam آفلاین



ارسال‌ها : 63
عضویت: 7 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 20
تشکرها : 791
تشکر شده : 81
مسابقه چـند قـدم تا بـهار...

بار خدایا...

سلامت وسلامتی را از تو می خواهم که هرانچه تاکنون بوده وهست از حضورت در قلبم سرچشمه گرفته ومیگیرد.

بار خدایا ...

عشق ومحبت را از تو می خواهم تویی که تاکنون با عشقت کلبه حقیرانه قلبم رانورانی ساختم.

بار خدایا ...

سلامتی پدر ومادرم راکه سایبان رحمتت برای وجودم بودند راازتو می طلبم.

.

.

.

وهزاران ارزوی که در دلم به تو محتاج اند تا به ثمربرسند رااز تو تمنا می کنم.


جمعه 02 فروردین 1392 - 22:45
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از maryam به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 /
maryam آفلاین



ارسال‌ها : 63
عضویت: 7 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 20
تشکرها : 791
تشکر شده : 81
مسابقه چـند قـدم تا بـهار...

بیست بهار گذشت ومن تاکنون در هوای آمدن منجی قلب ها دست وپا می زنم .به سان کبوتری که در جستجوی سایبان حس زیبای پرواز را به لحظه ها فروخت.هر شب از نبودنت وحشت در چشمانم متولد می شود وهر سپیده ,جان می دهد.

ای فرشته اسمانی من بیا که هرانچه برای زیستن می جویم  از عشق ودوستی وزندگی با آمدنت معنی پیدا می کند.

اللهم عجل لولیک الفرج

                                اللهم عجل لولیک الفرج

                                                                اللهم عجل لولیک الفرج


جمعه 02 فروردین 1392 - 22:57
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از maryam به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: 637 /
gomnam آفلاین



ارسال‌ها : 2465
عضویت: 3 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 2919
تشکر شده : 5292
مسابقه چـند قـدم تا بـهار...

در سال جدید الگوی خود را طبیعت قرار خواهم داد،طبیعتی که بارها و بارها برای من درس تئوری بوده اینبار کارگاه عملی خواهد بود

زمانی که بعد از حمله ی خرس به کندو فداکاری زنبور عسل را دیدم که نیش خود را بر تن خرس فرو کرد

زمانی که شیر را در حال عبور و بی اعتنایی به لاشه ی تازه دیدم

وقتی کبوتر را دیدم که بارها گیج و ساده خطابش میکردند

وقتی مرغ عشق را در قفس دیدم

وقتی قناری را در قفس دیدم

وقتی مترسک را دیدم

درخت توت که دیدم

تصمیم گرفتم زنبور باشم،شیر باشم،کبوتر باشم،مرغ عشق و قناری باشم،شاید مترسک،شاید هم درخت توت باشم...

وقتی زنبور نیشش را در بدن خرس فرو کرد میدانست هیچگاه نخواهد توانست نیشش را بیرون کشد و مرگ حتمی خود را امضا کرده(علمی ثابت شده) و چه فداکاری ای بزرگتر از این،خود را فدا کنی بخاطر تحقق اهداف جمع.

شیر را چنان مغرور دیدم که حاضر بود از گرسنگی بمیرد اما لاشه خوار نباشد و متکی به خود و شکار خودش باشد.

کبوتر را دیدم که مظلومانه از روی اعتماد در برابر حمله ی انسانهای شرور نیز نمیگریخت اما گیج و ساده خطابش میکردن،تصمیم گرفتم اعتماد کنم هرچند گیج خطاب شوم.

مرغ عشق دیوانه را دیدم که دیوانه وار عشق خود را بازگو کرده بود حتی به قیمت زندانی شدن،اما من عشق خود را بازگو نخواهم کرد،نه از ترس زندانی شدن بلکه از ترس محکوم نشدن به ریا،عشقم را در خودم پرورش خواهم داد تا روز موعود.

قناری هم از آن رو که هنر خویش را نشان داده بود در قفسش کردند، از این پس هنر و توانایی ام را نه بازگو میکنم نه نشان میدهم، سرشت من در آزادی معنا میشود، تصمیم گرفتم کلاغ باشم،بیهوده که باشی کسی زندانی ات نمیکند و مختاری هرکاری کنی.

نه کلاغ هم نخواهم بود،بیهودگی را تحمل نخواهم کرد

مترسک گذاشته اند مرا بترسانند غافل از اینکه من نه به زمین و نه به گندمی که حفاظش مترسک باشد دل نخواهم بست.

تصمیم گرفتم خود مترسک باشم،تنها،تنها،تنها،همه بد و زشت بپندارمند،همه ترسناک بپندارمند اما خود بدانم که کاری که میکنم درست است،اگرچه کلاغها نوکم بزنند،اگرچه بدانم کارم دیگر ثمره ای ندارد اما بدانم در هدفم ثابت قدمم...

تصمیم گرفتم درخت توت باشم، آنچنان ریشه ی بلندی بدوانم که هیچ موجودی هیچ قدرتی جز خدا بر من احاطه نداشته باشد،اگر کسی هم تنه ام را هم قطع کرد بدانم ریشه ای دارم که روزی باز تنه ای سبز خواهد کرد، درخت توت باشم تا ثمره ام پیرزن تنها،یتیم گرسنه،پیرمرد خسته را یار باشد، سایه ام همیشه بر سر نیازمندان باشد،در برابر طوفان سهمگین آنچنان پایدار باشم که ...

تصمیم گرفتم انسان باشم،انسانی که خدا وقتی آفریدتش فرمود: فتبارك الله احسن الخالقين، انسانی که وقتی آفریدش به همه حتی عزازیل(عزیز خدا=ابلیس مومن) دستور فرمود سجده کنید بر این مخلوقم،انسانی که پروردگار برای آفرینشش هدفی داشت.در سال جدید در راستای تحقق این هدف گام بر خواهم داشت تا برای آنان که میپرسند چرا انسان خونخوار را آفریدی پاسخی باشم.

در سال نو طبیعت را الگو قرار خواهم داد،طبیعت انسان را،طبیعتی که فطرت پاک او معنا میشود

در سال جدید انسان خواهم بود انشاالله...

آری انسان اما گمنام ...

گمنام


امضای کاربر : مبارزه هر قدر صعب، صعود را ادامه بده. شاید قله در یک قدمی تو باشد
و بدان : آنان که آفتاب را به زندگی دیگران ارزانی می دارند،نمی توانند خود از آن بی بهره باشند
جمعه 02 فروردین 1392 - 23:43
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از gomnam به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: zeinab /
elena آفلاین



ارسال‌ها : 7586
عضویت: 2 /5 /1391
محل زندگی: قم
سن: 21
تشکرها : 5163
تشکر شده : 6247
مسابقه چـند قـدم تا بـهار...

ممنون از تمام کسانی که شرکت کردند

تایپیک قفل شد و انشاالله خود آقای 637 به زودی برنده ها رو اعلام خواهند کرد ...


امضای کاربر : به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ......
ولی آموختم که :
ناله ام سکوت باشد ....
گریه ام لبخند ...
و تنها همدمم ، خدا .....
شنبه 03 فروردین 1392 - 00:05
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 3 کاربر از elena به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: msb / samira / 637 /
637 آفلاین



ارسال‌ها : 1388
عضویت: 30 /6 /1391
محل زندگی: Qom
سن: 22
تشکرها : 3408
تشکر شده : 3683
مسابقه چـند قـدم تا بـهار...

                              

                                                "  اعـــــلـــام نـــتــایـــج   "

 باسلام خدمت همه دوستان عزیز

(اول از همه معذرت بخاطر تاخیردر اعلام نتیجه مسابقه)

ممنون از نوشته ها و آرزوهای خوبتون , واقعاً داوری نوشته هاتون کار خیلی سختی بود , و بعد از کلنجار رفتن با خودم و جیبم دلم نیومد جایزه ها رو سه تا نکنم...  بله به این نتیجه رسیدم که انشاا... به سه نفر اول یادگاری ناقابلی تقدیم کنم

حتماً خودتون هم می دونید که همه توی این مسابقه برنده شدید و همین که اومدید و حرفها و آرزوهای دلتون رو گفتید کلی ارزش داره , اگر یادتون باشه یک جایی گفتم که  "قراره اتفاقات خوبی بیفته"  و الان فکر می کنم اون اتفاق خوب افتاد... همینکه هر کدوم از شما موقع نوشتن این جمله های زیبا چند دقیقه ای با خودتون خلوت کردید و بفکر فرو رفتید و جمله هایی رو بیان کردید که قطعاً دغدغه تون هست و یا توی سال جدید به دغدغتون تبدیل خواهد شد به نظر من  اتفاق فوق العاده ای بود.

 بعضی از آرزوها و دعاها شاید خیلی آرمانی و رویایی بوده باشه... اما مهم این هست که حداقل یک لحظه به ذهن تک تکتون رسید و چند لحظه ای مجبور شدید به اونها بیشتر فکر کنید و اینکه آیا خود ما هم میتونیم در برآورده شدن آرزوهامون تاثیرگذار باشیم یا نه...

شاید به نظر خیلی دشوار بیاد اما واقعیت این هست که مطمئن باشید این رفتار تک تک ما انسان ها که سرنوشت دنیامون رقم میزنه پس بیاید در سال جدید خودمون برای برآورده شدن آرزوهامون قدم برداریم...

آرزو کردیم امسال آخرین سال انتظار باشه... انتظار آخرین منجی...

آرزو کردیم بی عدا لتی و جنگ از بین بره...

آرزو کردیم دلهای انسانها با خدا آشتی بکنه...

آرزو کردیم توی این سال جدید لحظه ای ازیاد هیچ کودک فقیری قافل نمونیم...

در سال جدید آرزوی موفقیت کردیم... آرزوی سلامتی پدرمادر ها... آرزوی نزدیکی بیشتر به کتاب خدا قرآن...

آرزو کریدم خدا سلامتی رو از هیچ انسانی نگیره...

برای کشورمون آرزو کردیم ، آرزوی سربلندی ،آرزوی موفقیت آرزوی عاقبت بخیری هموطنامون... آرزوی رسیدن به جایی که حق ماست و آرزوی رسیدن روزهای خوب برای کشورمون و در آخر آرزوی اینکه دست به دست هم وبا اتحاد برای سرافرازی کشورمون ایران تلاش کنیم...

آرزو کردیم در سال جدید دل آدمها اونقدر به هم نزدیک باشه که هیچ کس از حال هیچکس قافل نمونه...

آرزو کردیم در سال جدید حتی برای خودمون هم مفید باشیم و آخر سال از خودمون رازی باشیم...

با دلی پاک آرزو کردیم خدا یاد شهدا و خانواده هاشون رو که برای آرامش،آسایش،جان ،مال و سربلندی ما باارزش ترین سرمایه زندگیشون یعنی جانشون رو دادن ، از ما نگیره و در خوشی و ناخوشی بیادشون باشیم...

آرزو کریدیم خود خدا برای هدایتمون کمکمون کنه... ، و یاری کنه که همیشه به همدیگه مهر بورزیم و محبت رو با هیچ چیز دیگه عوض نکنیم...

آرزو کردیم که قدر آدمها رو تا وقتی پیشمون هستن بدونیم ، نه وقتی که فقط میتونیم با خاطراتشون خلوت کنیم....

از خدا خواستیم در سال جدید بتونیم جای زندگی رو با بندگی عوض کنیم... و آرزو کردیم قدرت این رو داشته باشیم که توی دلهامون هیچ چیز غیر از خدا رو راه ندیم...

و آرزو های دیگه ای که شاید خیلی از اون ها رو نتونستیم روی کاغذ بیاریم....

و همینجا به نیابت از همه شما آرزو می کنم خدا عاقبت همه ما رو بخیر کنه... وزندگی با سعادتی رو نصیب تک تک مون بکنه...

در آخر از همه شما که با نوشته های زیباتون در این مسابقه شرکت کردید تشکر می کنم و امیدوارم این تاپیک آخرین لنگر گاه ساحل خلوت کردن دلتون نباشه و هر چند وقت یکبار با دلتون خلوت کنید و دست به قلم بشید و هیچوقت خودتون رو دست کم نگیرید....

نوشته ها بر اساس معیارهایی که قبلاً گفتم داوری شد و دوستان شرکت کننده امتیازاتی گرفتند که جمع این امتیازات تعیین کننده افراد برتر بود ، سقف امتیازات عدد ده بود و دوستان براساس ساختار جمله(کیفیت) ، ادبی بودن ،ساده بودن،تاثیر گذار بودن،سازگاری بیشتر با موضوع،مختصر بودن،استفاده از آرایه های ادبی و در آخر کمیت ، امتیازاتی گرفتند ، و نتیجه مسابقه به این صورت هست:(به ترتیب حروف الفبا)

1. کاربر  elena           با شش نوشته قابل قبول 9 امتیاز

2. کاربر  gomnam         با یک نوشته قابل قبول 3 امتیاز

3. کاربر   maryam        با سه نوشته قابل قبول 5 امتیاز

4. کاربر   msb                 با دو نوشته قابل قبول 5 امتیاز

5. کاربر   saeed 1391   با یک نوشته قابل قبول 2 امتیاز

6. کاربر   samira             با دو نوشته قابل قبول 3 امتیاز

7. کاربر   sondos           با یک نوشته قابل قبول 3 امتیاز

8. کاربر   sara               با سه نوشته قابل قبول 7 امتیاز

9. کاربر   zeinab             با دو نوشته قابل قبول 6 امتیاز

10. کاربر   zlatan              با دو نوشته قابل قبول 2 امتیاز

به این ترتیب کاربرها

الــنا ، ســارا و زیــنب سه برنده مسابقه ما شدند ، قطعاً این جایزه کوچک در حد نوشته های زیباتون نخواهد بود اما امیدوارم از من به عنوان عیدی قبول کنید و همیشه در پناه حق موفق  و پیروز باشید...

و در آخر...

يــا مــقلــب الــقلـوب و الـابـصـار

             يـــا مــدبـر الـلـــيـل و الــــنـــهـار

                           يـا مــحول الــحـول و الـاحـــــوال

                                        حـول حـالنـا الـی احـسن الـحال...

 


امضای کاربر :                   

                                    وقــتی زمــیـن از جــاذبـه حـرف زد ، هـمه پــرنـدگـان بــه او خـندیــدند...


سه شنبه 06 فروردین 1392 - 00:27
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 8 کاربر از 637 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: elena / zeinab / gomnam / ania / sara / samira / maryam / msb /
637 آفلاین



ارسال‌ها : 1388
عضویت: 30 /6 /1391
محل زندگی: Qom
سن: 22
تشکرها : 3408
تشکر شده : 3683
مسابقه چـند قـدم تا بـهار...

  دوستان ؛ انشاا... نوشته های برتر رو هم در روزهای آینده در یک تاپیک جدا خواهم گذاشت.


امضای کاربر :                   

                                    وقــتی زمــیـن از جــاذبـه حـرف زد ، هـمه پــرنـدگـان بــه او خـندیــدند...


سه شنبه 06 فروردین 1392 - 01:11
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 7 کاربر از 637 به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: sara / gomnam / zeinab / samira / elena / maryam / msb /
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :

Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group